در یک تعریف ساده میتوان گفت شعر عاشورایی، شعری موضعمند، مستند، معرفت محور، تبیینی، تحلیلی و مبتنی بر آموزههای اصیل دینی، معارف توحیدی و فرهنگ عاشورایی است. شعر عاشورایی آمیزهای از سوگ و حماسه و عرفان است که به مخاطب خود بصیرت میدهد و جان و جهانش را با فرهنگ و حقیقت عاشورا پیوند میزند. در شعر عاشورایی، شاعر به کربلا و قیام حسینی به چشم یک واقعه حماسی، عبرتآموز و بصیرت افزا نگاه میکند که مقدمه قیامت و رستاخیز است. واقعه سترگ و شگفتی که پیش و بیش از گریستن، باید بر آن نگریست، از آن عبرت گرفت و از درک و دریافت و بازخوانی پیامهای انسانساز آن بصیرت پیدا کرد.
خدا ز عنبر و مشک آفرید جان و تنت را
عجیب نیست که دشمن ربود پیرهنت را
به قتلگاه کشیدی ز خیمهگاه به صد شوق
به روی دست ارادت تو آهوی ختنت را
به نص آیۀ قران، تو شرح ذبح عظیمی
که روز واقعه دادی تمام ما و منت را
حدیث عشق چه گویم که نیزههای مخالف
به نوک خامه نوشتند مو به مو، بدنت را
فرات تشنۀ لبهای توست، من چه بگویم
نبی به نام خدا بوسه زد لب و دهنت را
بیا که شیعه پس از قرنهای آتش و آهن
به آب گریه نوشته است دل به دل سخنت را