علی شیرازی
تاثیر کلام حاجقاسم، نشئت گرفته از نور درونی او بود. او پای درس اخلاق امام خمینی (ره) و امام خامنهای و آیات بزرگوار بهجت، بهاءالدینی، مشکینی، مصباح یزدی، حائری شیرازی و مظاهری مینشست و از نور کلام و معنویت آنان بهره میبرد.
خدا در آیه ۱۳۲ سوره آلعمران میفرماید: وَأَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ – "و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول رحمت شوید"
این اطاعت از خداوند و پیامبر اسلام (صل الله علیه وآله وسلم)، در لحظهلحظه زندگی بزرگترین شهید جبهه مقاومت، نمود آشکار و بارز داشت. دقیقاً به همین علت، وسعت رحمت الهی را در زندگی سردار شهیدمان احساس میکردیم.
عمرش برکت داشت. خستگیناپذیر بود. شبانهروز تلاش میکرد. حرفش خریدار داشت. محبتش بر دلها سایه افکنده بود. مردم به او عشق میورزیدند.
این عزت و عظمت، برخاسته از ایمان و خواسته او بود که همواره آیه ۱۲۸ سوره بقره را مرور میکرد و میگفت: رَبَّنا وَ اجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَکَ – "پروردگارا! ما را تسلیم [فرمان] خود قرار ده"
فقط و فقط تسلیم خدای حکیم بود و هرگز به شرک نزدیک هم نمیشد.
«نفی شرک»
خدای مهربان در آیه ۶۸ سوره فرقان میآورد: وَ الَّذينَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ – "و کسانی که معبود دیگری را با خداوند نمیخوانند."
این آیه تفسیر شخصیتی افرادی چون شهید سلیمانی است. تلاش او در راستای نفی شرک خفی بود. فقط به خدا عشق میورزید و تنها برای او کار میکرد.
رهبر حکیم و فرزانهمان آیتاللهالعظمی خامنهای، درباره شهید سلیمانی میفرمایند: "این شهید عزیز ما دل و جگر داشت، به دهان خطر میرفت و ابا نداشت. نه فقط در این حوادث این روزها، بلکه در دوران دفاع مقدس هم در فرماندهی لشکر ثارالله همینجوری بود. خودش و لشکرش هم با تدبیر بود. فکر میکرد، تدبیر میکرد، منطق داشت برای کارهایش. این شجاعت و تدبیر توأمان، فقط در میدان نظامی هم نبود، در میدان سیاست هم همینجور بود. بنده بارها به دوستانی که در عرصه سیاسی فعالاند این را میگفتم؛ رفتار او، راه کارهای او را میدیدم. در عرصه سیاست هم شجاع بود، هم با تدبیر بود. سخنش اثرگذار بود. قانعکننده بود، تاثیرگذار بود. از همه اینها بالاتر اخلاص او بود. با اخلاص بود. این ابزار شجاعت و ابزار تدبیر را برای خدا خرج میکرد."
«اخلاص»
هیچوقت دنبال دیده شدن نبود، کار را برای خدا میکرد. گاهی فرزندانش به او اعتراض میکردند و میگفتند: چرا مردم نباید بدانند که شما این کارها را کردهاید؟
پدر با لبخند زیبایی به بچههایش میگفت: "مگر مهم است؟ کسی که باید کار من را ببیند، میبیند. مردم هم خودشان میفهمند، شما نگران نباشید."
برای او، رضایت خداوند سبحان مهم بود. دنیا و ریاست و ثروت و قدرت، برایش ارزشی نداشت. در سال ۱۳۹۶ جوانی از او خواست کاندیدای ریاستجمهوری بشود. در پاسخش نوشت: "در کشور ما آنقدر شخصیتهای مهم و ارزشمند گمنام و با نامی وجود دارد که نیازی نیست سربازی، پست سربازی خود را رها کند. افتخارم این است که سرباز صفر بر سر پست دفاع از ملتی باشم که امام فرمودند: جانمفدای آنها باد. رها کردن این پست را در شرایطی که گرگانی در کمین هستند، خیانت میدانم."
«عمل به تکلیف»
این شهید بزرگوار و عزیز به خدای واحد توکل مینمود و با تکیه به پروردگار مهربان، هر جا که تکلیف بود، تصمیم میگرفت و اقدام میکرد.
سردار محمدرضا نقدی میگوید: در روزهای آغاز جنگ داعش در سوریه، حتی آدمهای دانهدرشت انقلابی به شهید سلیمانی میگفتند: تو آدم خوشنامی هستی، میروی سوریه و خودت را ضایع میکنی! نرو به سوریه! در این میدان، هیچ امیدی به پیروزی نیست.
در دنیا بر ضد حضور او در سوریه، اعلامیه صادر کردند! اما حاجقاسم جلوی همه ایستاد و گفت: اسلام از من حضور در سوریه را میخواهد. تکلیف من این است و باید بروم، و رفت.
«توکل»
خدای عزیز و رحیم در آیه ۱۱ سوره ابراهیم میفرماید: وَ عَلَى اللهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ – "مؤمنان باید تنها بر خداوند توکّل کنند."
توکل، لازمه ایمان به خداست و مرز توکل هم آن است که با ایمان به خدای مهربان از هیچکس نترسی. با شجاعت وارد گود شوی و به وظیفه عمل نمایی.
سردار سرتیپ دوم پاسدار رحیم نوعی اقدم، از فرماندهان مبارزه با داعش میگوید: "اولین موضوعی که در فرماندهی شهید سلیمانی تجلی داشت، توکل به پروردگار متعال بود. بیشتر بر ایمان و توکل تاکید میکرد."
آن شهید فرزانه و سرافراز، با توکل سنگرها را فتح میکرد و بر دشمن فائق میآمد.
ابوبکر البغدادی میگفت: ارتش عراق با نقشه و همدستی گروه قاسم سلیمانی، توانست بر ما چیره شود و گرنه ما قرار بود اماکن دینی رافضیها را با خاک یکسان کنیم. قاسم سلیمانی مانع از آن شد که نقشه ما عملی شود.
امریکاییها شهید سلیمانی را مغز متفکر عملیات ضدتروریستی منطقه میدانستند. همانها میگفتند: پشت تمام موفقیتهای منطقهای ایران، مردی قرار دارد که میتواند سوار بر خودرواش، از تهران تا مرز فلسطین اشغالی برود، بدون آنکه کسی جلواش را بگیرد.
پروردگار بزرگ در آیه ۳ سوره طلاق میفرماید: وَ مَنْ یَتَوَكَّلْ عَلَى اللهِ فَهُوَ حَسْبُهُ – "و هرکس بر خدا توکل کند، خدا امر او را کفایت میکند."
خداوند در دوران انقلاب اسلامی، در دوران جنگ با حزب بعث عراق، در دوران مبارزه با اغتشاشگران در جنوب شرق ایران، در عصر نبرد با داعش، در لبنان و سوریه و افغانستان و عراق و فلسطین و یمن، همراه و پشتیبان سردار سلیمانی و یاران او بود.
خداوند ایمان حقیقی را در رفتار و گفتار او میدید.
ایزد یکتا در آیه ۲ سوره انفال میآورد: انَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُکِرَ اللهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ وَ إِذا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آیاتُهُ زادَتْهُمْ إیماناً وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ – "مؤمنان، تنها کسانی هستند که هرگاه نام خدا برده شود، دلهایشان ترسان میگردد و هنگامیکه آیات او بر آنها خوانده میشود، ایمانشان فزونتر میگردد و تنها بر پروردگارشان توکل دارند."
گویا این آیه قرآن، حقیقت وجودی شهید سلیمانی را بیان میکند. کسی که دائم وضو داشت. به یاد خدا بود. ذکر میگفت. صلوات میفرستاد و سفارش میکرد: روزی صد صلوات، به یاد شهدا بفرستید و به آنان هدیه کنید.
«نور الهی»
خدای کریم و رحیم در آیه ۴۹ سوره عنکبوت میآورد: هُوَ آیاتٌ بَيِّناتٌ فِی صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ – "این آیات روشنی است که در سینه کسانی که دانش به آنها داده شده، جای دارد."
وقتی انسان الهی شد، انوار فیض الهی به سوی او سرازیر میشود تا آنجا که خداوند حکیم در آیه ۱۲۲ سوره انعام میگوید: وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشي بِهِ فِی النَّاسِ – "و نوری برایش قرار دادیم که با آن در میان مردم راه برود."
تاثیر کلام حاجقاسم، نشئت گرفته از نور درونی او بود. او پای درس اخلاق امام خمینی (ره) و امام خامنهای و آیات بزرگوار بهجت، بهاءالدینی، مشکینی، مصباح یزدی، حائری شیرازی و مظاهری مینشست و از نور کلام و معنویت آنان بهره میبرد. آن نور در کلام و رفتار شهید سلیمانی بارز بود. وقتی حاجقاسم سخنرانی میکرد، همه با شنیدن کلامش، اشک میریختند. در کلام او نور خدا مشهود بود.
همان نور الهی بود که به وی الهام کرد در مراسم شهید قمی، در استان گیلان بگوید: تا سه ماه دیگر بساط داعش برچیده میشود! حقیقتی که به واقعیت پیوست و نمایی از عظمت وجودی شهید سلیمانی را در زمان حیاتش آشکار ساخت.
شهید حاجقاسم سلیمانی ره صدساله را یکشبه طی کرد و با الهام از عرفان و معنویت بزرگان دین و شهیدان جنگ هشتساله و مجاهدان سترگ میدان نبرد با داعش، عارفی بزرگ و اثرگذار شد.همه این عرفان و معنویت را در وصیتنامه بلند او میبینیم. گویا یک سالک بزرگ یا فقیه مجاهد، قلم به دست گرفته و آخرین حرفهایش را به ملت ایران و مسلمانان جهان و مستضعفان عالم زده است. بر سراسر وصیتش نور خدا را نظاره میکنی و بر آن قلم نورانی درود میفرستی! تازه این نمایی از نور دنیایی اوست.
ادامه دارد...