امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

سیاسی 1250

چه کاره دنیا هستید؟ 
محمدکاظم انبارلویی
۱ - امروز این سؤال مطرح است که اگر در سلسله مراتب قدرت یا در رأس کشوری فردی پیدا شد که دچار بیماری «تکبر»، «خودشیفتگی»، «روان‌پریشی»، «خودبزرگ‌بینی» و بالاخره «سمومات فکری ماکیاولیسم» بود، چه باید کرد؟! کسانی که به این مقوله فکر می‌کنند، همه این صفات را در قامت ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا می‌بینند! امروز مردم آمریکا دچار چنین رئیس‌جمهوری است که در ۵۰ ایالت هفته گذشته به خیابان‌ها ریختند و اعلام کردند؛ ما به «رئیس‌جمهور» رأی دادیم، «پادشاه» از کار درآمد!
امروز مردم جهان در رأس قدرت کشوری که بزرگ‌ترین اقتصاد دنیا را دارد و بزرگ‌ترین قدرت نظامی در عصر خود است، کسی را می‌بینند که ادعای سلطنت بر کل جهان را دارد. هر روز که از خواب بلند می‌شود یک صورت‌حساب روی میز دولت‌های رقیب تحت عنوان جنگ تعرفه‌ها می‌گذارد! با یک فرمان اجرایی، دستور کشتار بی‌گناهان، زنان و کودکان را در چند نقطه جهان به‌ویژه در غرب آسیا صادر می‌کند. حتی رفتارش با رفتار هم‌پیمانان خود لودگی، مسخرگی و تحقیرآمیز است.
۲-  پاسخ نهادهای یاد شده در اندیشکده‌ها و فیلسوفان سیاسی این است: آنچه در گذشته از مفاهیم سرمایه‌داری، «لیبرالیسم»، «آزادی» و «حقوق بشر» می‌گفتیم، مرده است. باید دنبال صورت‌بندی نظریات و تئوری‌های جدید در «مدیریت» و «حکمرانی» بود. آن‌ها می‌گویند وقتی حاکمان که در یک فرآیند دموکراتیک به قدرت می‌رسند اگر دچار «عشق بی‌حدوحصر به خود» یا «خودارزشمندی بیش از حد» باشند، کاری از دست ما برنمی‌آید. آن‌ها می‌گویند همان قدر که «چگونه باید حکومت کرد» مهم است، «چه کسی باید حکومت کند» هم اهمیت دارد.
۳ - یک مطالعه کتابخانه‌ای در مورد اختصاص بودجه نظامی در دولت‌های فعلی جهان نشان می‌دهد به طرز فجیعی اعداد و ارقام آن در حال افزایش است. این نشان می‌دهد انسانی که دو قرن اخیر، دو جنگ خانمان‌سوز جهانی را با میلیون‌ها کشته و زخمی با آموزه‌های مدرنیسم و عصر مدرنیته پشت سر گذاشته خود را برای یک جنگ جهانی دیگری آماده می‌کند که مخرب‌تر و ویرانگرتر از دو جنگ قبلی است.
رصد نخبگان و اندیشمندان و کسانی که دغدغه حقوق بشر به معنای واقعی آن را دارند نشان می‌دهد، آمریکا و رژیم صهیونیستی در صدر کشورهایی هستند که «صلح» و «امنیت جهانی» را تهدید می‌کنند و هر روز برای «جامعه جهانی» شاخ و شانه می‌کشند و سعی می‌کنند تنور جنگ را روشن نگه دارند. آن‌ها پیش‌بینی کرده‌اند حداقل تا ۵ سال دیگر یعنی تا سال ۲۰۳۰ میلادی این جنگ خانمان‌سوز حتماً رخ می‌دهد!
۴ - امامین انقلاب از نیم قرن پیش تاکنون با تأسیس یک نظام الهی به فیلسوفان غرب و شرق گفتند؛ «چگونه حکومت کردن» و نیز «چه کسی باید حکومت کند» هر دو مهم است و دومی از اولی مهم‌تر است. آن‌ها پرچم مقابله با کسی که صلح و امنیت جهانی را هدف قرار دادند به دست گرفتند، اکنون زیر این پرچم، خوبان عالم در داخل و خارج کشور جمع شده‌اند. روز به روز این قطب قدرت جهان قوی‌تر می‌شود و «قدرت معنایی» خود را به رخ رهبران فاسد دنیا می‌کشد.
به همین دلیل است ملت‌های جهان و حتی برخی دولت‌های جهان تکلیف خود را با حاکمان خودشیفته در واشنگتن و چکمه‌پوشان تروریست صهیونیست در سرزمین‌های اشغالی مشخص کردند و از همگرایی با جنایت‌ها و کشتارهای بی‌رحمانه آنان پرهیز می‌کنند.
۵-  این مطالبه در افکار عمومی جهان وجود دارد؛ آیا کسی نیست در برابر قلدری‌ها و لودگی‌های ترامپ بایستد؟! آیا کسی نیست در برابر جنایات بی‌حدوحصر صهیونیست‌ها در منطقه بایستد؟! امام خامنه‌ای در دیدار با قهرمانان و پهلوانان ورزشی و دانشمندان جوان مدال‌آور به این دو سؤال پاسخ کلیدی دادند و فرمودند: ملت ایران و جبهه مقاومت در برابر این زورگویی‌ها ایستاده و می‌ایستند. سخنان رهبری دو پیام برای دوستان و دشمنان ایران داشت.
الف- اقتدار
ب- بازدارندگی
رهبر انقلاب با طرح پرسش از ترامپ که؛ چه کاره دنیا هستید؟ و با طرح این مطلب که اگر لازم باشد، از موشک برای تنبیه شما استفاده می‌کنیم، به این مطالبه افکار عمومی جهان، پاسخ شجاعانه دادند.
 
به همین خیال باش! 
مسعود اکبری
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر با اشاره به ترور دانشمندان هسته‌ای و بمباران برخی مراکز علمی و فنی در جنگ دوازده‌روزه فرمودند: «افتخار می‌کنند که صنعت هسته‌ای ایران را بمباران کردیم و از بین بردیم؛ خیلی خب، به همین خیال باش!»
این جمله نه‌تنها واکنشی عاطفی؛ بلکه تحلیلی عمیق از ماهیت قدرت دانش در ایران است؛ دانشی که نه با ترور خاموش می‌شود، نه با بمباران از میان می‌رود. واقعیت این است که دشمنان ایران در محاسبات خود بارها دچار همان اشتباه راهبردی شده‌اند: اشتباه گرفتن تأسیسات با علم، و زیرساخت با اندیشه.
در فروردین ۱۴۰۰ حمله سایبری و انفجار در تأسیسات نطنز رخ داد. در آن مقطع، رژیم صهیونیستی با افتخار اعلام کرد که ضربه سنگینی به برنامه هسته‌ای ایران زده است. اما کمتر از سه ماه بعد، سخنگوی سازمان انرژی اتمی اعلام کرد که سانتریفیوژهای نسل جدید IR-۶ و IR-۹ در همان مجموعه جایگزین شده‌اند. این اتفاق الگویی شد برای همه اقدامات بعدی و هر بار که دشمن بخشی از تأسیسات را هدف گرفت، توان داخلی نه‌تنها آن را بازسازی کرد؛ بلکه ارتقا داد.
در جریان جنگ تحمیلی دوازده‌روزه، گزارش‌هایی از حملات پهپادی و موشکی آمریکا و رژیم صهیونیستی به زیرساخت‌های صنعتی ایران منتشر شد. هدف، بیشتر نمایش روانی قدرت و القای ضربه به پروژه هسته‌ای ایران بود.
اما همان‌طور که تحلیلگران نظامی و حتی رسانه‌های غربی اذعان کردند، هیچ حمله‌ای به تأسیسات کلیدی مانند فردو، نطنز و اراک منجر به توقف فعالیت‌ها نشد و ایران در کمتر از ۷۲ ساعت تمام سامانه‌ها را به مدار بازگرداند؛ بنابراین، افتخار دشمن به بمباران صنعت هسته‌ای، بیش از هر چیز تبلیغاتی و مصرف رسانه‌ای داشت.
 ایران تنها کشوری است که پس از ترور چندین دانشمند (از جمله شهیدان فخری‌زاده، شهریاری، احمدی روشن، رضایی‌نژاد، علی‌محمدی و...) نه‌تنها دچار توقف علمی نشد؛ بلکه به گفته آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، «تولید اورانیوم با غنای ۶۰ درصد» را در مدت کوتاهی ممکن ساخت. یعنی دقیقاً پس از حذف فیزیکی دانشمندان، نسل بعدی آنان با انگیزه و ایمان بیشتر وارد میدان شد. این قضیه، بیش از پیش ثابت کرد که دانش را نمی‌توان ترور کرد؛ چون در ایران، علم از اراده ملی زاده می‌شود، نه از شخص.
در سال‌های اخیر، یکی از محورهای حمله دشمن به صنعت هسته‌ای، نفوذ سایبری و نرم‌افزاری بود. ویروس «استاکس‌نت» که با همکاری آمریکا و اسرائیل طراحی شد، قرار بود برنامه غنی‌سازی ایران را فلج کند. اما پس از کشف و مهار آن، ایران نه‌تنها سیستم‌های کنترلی خود را بومی‌سازی کرد؛ بلکه در حوزه امنیت سایبری به کشوری پیشرو در منطقه تبدیل شد. به تعبیر دقیق رهبر حکیم انقلاب، «علمی که از درون می‌جوشد، از بیرون قابل خاموش شدن نیست».
 برخلاف تصور غرب، صنعت هسته‌ای ایران متکی بر چند چهره محدود یا یک مرکز خاص نیست. شبکه‌ای از بیش از ۲۰ دانشگاه، ۷۰ مرکز پژوهشی و حداقل ۱۵۰۰ متخصص ارشد در حوزه فیزیک، مهندسی مواد و انرژی اتمی در این عرصه فعال‌اند. به عبارت دیگر، ترور یک دانشمند یا بمباران یک مرکز، مانند قطع یک شاخه از درختی است که ریشه در سراسر خاک ایران دارد.
در حالی ‌که برخی رسانه‌های غربی حملات آمریکا به تاسیسات هسته‌ای ایران در جریان جنگ ۱۲ روزه را «بازدارنده» توصیف کردند؛ اما تحلیلگران و صاحب‌نظران نگاه متفاوتی داشتند.
چندی پیش اندیشکده آمریکایی «رَند» در گزارشی اذعان کرد: «زیرساخت انسانی هسته‌ای ایران عمق راهبردی جدیدی ایجاد کرده است.» این یعنی دشمن خود نیز می‌داند که دیگر نمی‌تواند این علم را از بین ببرد.
و اما بیانات اخیر رهبر حکیم انقلاب درباره نتیجه بمباران تاسیسات هسته‌ای ایران، صرفاً یک کنایه سیاسی نیست؛ بلکه اعلام وجود یک قدرت بازدارنده علمی است. در معادلات جنگ نرم و سخت، کسی پیروز است که توان بازسازی داشته باشد. ایران نشان داده حتی پس از بمباران، بازسازی را به فرصتی برای پیشرفت تبدیل می‌کند.
بنابراین، جمله «به همین خیال باش» یعنی خیال نابودی علم ایران، آرزوی محال است؛ چون علم ما وابسته به خاک، ساختمان یا شخص نیست؛ بلکه متکی بر ایمان و عقل جمعی است.
صنعت هسته‌ای ایران از دل «تقلید» یا «انتقال فنّاوری» شکل نگرفته است؛ بلکه محصول تولید بومی دانش و تجربه است. همین امر باعث می‌شود که این صنعت برخلاف تأسیسات هسته‌ای کشورهای وابسته، با از بین رفتن چند مرکز یا چند چهره، فرو نپاشد. ساختار علمی ایران بر شانه‌های هزاران متخصص در ده‌ها دانشگاه و پژوهشگاه استوار است؛ ساختاری که نه در جغرافیا محدود است، نه در اشخاص.
افکار عمومی ایران با مشاهده بی‌پرده ترور دانشمندان و بمباران مراکز هسته‌ای در جریان جنگ ۱۲ روزه، بیش از پیش به این باور رسید که دشمنی با برنامه هسته‌ای ایران، نه از سر نگرانی امنیتی؛ بلکه از ترس استقلال علمی و سیاسی کشور است و اکنون سال‌هاست که این آگاهی اجتماعی، به پشتوانه‌ای قوی برای پیشرفت کشور تبدیل شده است.
در واقع، «به همین خیال باش» پیامی است به غرب و آن اینکه، خیال نکنید بمباران، تحریم و ترور، می‌تواند مسیر کشوری را متوقف کند که از خاکستر هر حمله، نسلی تازه می‌رویاند. ایران امروز در آستانه تبدیل ‌شدن به یکی از بازیگران مهم در بازار فناوری هسته‌ای صلح‌آمیز در جهان است؛ کشوری که به‌واسطه ایمان و خوداتکایی علمی، قدرت چانه‌زنی تازه‌ای در نظم جهانی یافته است.
بنابراین، دشمن اگر خیال کرده با بمباران یا عملیات روانی می‌تواند صنعت هسته‌ای ایران را از میان ببرد، به همین خیال باشد. چون این علم، نه در نطنز متولد شد و نه در بمباران نطنز مُرد؛ این علم در ذهن و اراده نسل ایرانی ریشه دارد و آن‌گونه که تاریخ نشان داده، هیچ بمبی تاکنون نتوانسته اراده ملتی را که به خود باور دارد، نابود کند.