رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

سیاسی 1187

طرف درست تاریخ

علیرضا قاسمی

هم‌زمان که نتانیاهو در کنگره حضور داشت و نمایندگان به پاس این حضور کف می‌زدند و هورا می‌کشیدند، رفح و خان یونس زیر بمباران بود.
 مثل همه ده ماه گذشته که حاصل آن خرابی ۷۰ درصد خانه‌های غزه، ۹۰ درصد بیمارستان‌ها و ۱۰۰ درصد دانشگاه‌های غزه شده است. نمایندگان کنگره برای نزدیک به ۵۰ هزار نفری که نتانیاهو در غزه کشته است و عمده این کشته‌شدگان زن و کودک بودند، دست می‌زدند و تشویق می‌کردند. آنها مردی را تشویق می‌کردند که دادگاه لاهه، دادگاه مورد وثوق خودشان، او را به جنایت جنگی متهم کرده است. از همه اینها بی‌خبر بودند؟ حتماً که نه. دست و هورای آنها اتفاقاً برای همین است که بگویند ما با علم به همه اینها، در این جنایت همراه تو هستیم و تا انتها هم از تو حمایت خواهیم کرد. آنچه در کنگره آمریکا اتفاق افتاد، یک بی‌اعتنایی بزرگ به اخلاق و حقوق بشر در دنیای جدید بود؛ انگار مجلس بزمی که برای ذبح کردن تمام ارزش‌های بشری برپا شده بود!
 در این میان یکی، هزار شد و خلاف همه آن دیگری تن به شر نداد. میان صدها تن، یک تنه، مصمم و استوار، با خشم و غضب با پلاکاردی در دست و شعارهایی خلاف همه آن چند صد نفر دیگر، همچون خاری در چشم میهمان نامحترم بود. «رشیده طلیب» نماینده فلسطینی‌تبار کنگره آمریکا، قلندری بود که یک‌تنه در آن بزم نامبارک به دل سیاهی زده بود. نه حتی مثل «برنی سندرز» که اعتراضش را با نبودنش نشان داده بود؛ بلکه با بودنش می‌خواست که پرتاب نوری شود در دل آن سیاهی مطلق. که شد. طلیب ترجیح داده بود باشد و نماینده همه آنهایی شود که در این چند ماه توسط میهمان آدم‌کش از زندگی ساقط شده بودند. از بُعد سیاسی و اجتماعی کار رشیده طلیب، کارستان بود. حتی دست‌راست‌ترین رسانه‌ها هم امکان ندارد که گزارش تصویری و مکتوبی از آن محفل بروند و از تنهاترین میزبان، عکس و متنی منتشر نکنند. اگر او هم چون سندرز و دیگرانی که نیامدند، اعتراضش را با فقدانش نشان داده بود، هرگز همچنین تاثیری نمی‌گذاشت. سوای اینها، کار طلیب در حوزه فردی هم کاری سترگ بود. این سنت همه آزادگان تاریخ است که نه به تعداد مخالفانشان فکر می‌کنند، نه به قدرتشان و نه به آینده‌ای که از پس حقیقت‌جویی برایشان رقم خواهد خورد. آنها به حکم وظیفه در لحظه آن کاری می‌کنند که باید. فقط یک خود پخته‌شده می‌تواند در آن هیاهو و میان صدها تن دیگر که مشغول مصلحت‌اندیشی صرف هستند، چنین کند. انگار رشیده طلیب، رند عالم‌سوز آن محفل بود. رندی که به این فکر نمی‌کند ممکن است زندگی سیاسی‌اش بعد از این به کلی ساقط شود، رندی که حتی می‌توانست آن روز نیاید و اصلاً خود را درگیر چنین وضعیتی نکند؛ اما آمد و نشان داد که زهره شیر دارد. بودن یک زن رنگین‌پوست خاورمیانهای در کنگره، خودش به تنهایی یعنی مواجهه با یک هیمنه سهمگین از مخالفت و مقاومت. برای بعضی از هم‌قبیله‌های ما، رسیدن به چنین جایگاهی، غایت آرزو و انتهای خوشبختی در هستی است. نگاه کنید به رفتار بسیاری از اسم‌های آشنا که وقتی دمِ در چنین جایی می‌رسند، از ذوقشان نمی‌دانند چه کنند. اما برای طلیب این نه غایت، که ابزاری می‌شود برای بیان حقیقت. دفاع او از مظلوم برایش بی‌هزینه هم نبوده است، همین چند وقت پیش مجلس نمایندگان، قطعنامه‌ای برای وادار به سکوت کردن او تصویب کرد. مصلحت را فدای حقیقت کردن، کار کوچکی نیست. درست است کار سیاسی چنین پیش نمی‌رود. سیاست با یکی دو قهرمان، نه بر مدار اخلاق می‌افتد و نه جهان جای بهتری می‌شود. ولی دیدیم که آن همه سازوکار، نهاد و تلاش‌های چندصدساله برای کرامت حقوق انسانی، بار دیگر به پای نتانیاهو ذبح شد. آن سازوکار هم که حریف این همه پلیدی نشد، پس دلخوش کنیم به همین لحظات انسانی‌ای که نام‌هایی چون طلیب رقم می‌زنند و آدمی را به آدمیت دلخوش می‌کنند. بیایید در برابر ظلم، ساکت نمانیم...
 
شاخص انتخاب وزرا
علیرضا کمالی
مسعود پزشکیان، رئیس‌جمهور منتخب، در نشستی از جامعه کارگری درخواست کرد تا پیشنهاد خود برای گزینه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی را مطرح کنند و خطاب به آنها، گفت: شما پیشنهاداتتان را بدهید و بر اساس آن شاخص‌ها تلاش خواهیم کرد تا فردی با مشخصاتی که هم از طبقه کارگر باشد و همچنین عالم، آگاه و توانمند باشد را انتخاب کنیم.
ضمن حمایت از رئیس جمهور منتخب، باید گفت؛ ضمن قبول شاخص‌های رئیس جمهور در انتخاب وزرا، باید به شاخص‌ها و ویژگی‌هایی همچون اعتماد و اتکا وزرا به مردم توجه داشت. یعنی باید اهمیت و توجه به توانایی و کارایی مردم، در همه حوزه‌های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، نظامی، بیش از توجه به تحریم‌ها و محدودیت‌های دشمنان و کشورهای خارجی باشد و در یک کلام، وزرا باید در کنار شاخص‌های عالم بودن، توانمند بودن، انقلابی نیز باشند و در برابر فشارها و محدودیت‌ها تسلیم نشود.
در بخشی از خاطرات محسن رفیق‌دوست، وزیر سابق سپاه در دوران جنگ تحمیلی آمده است:
از آلمان غربی، بیسیم پی آر سی ۷۷ می‌خریدیم؛ ولی بعد دیدیم کار اشتباهی می‌کنیم؛ چون اینها بی‌سیم و رمزکننده و کشف کننده را هم به ما می‌دهند و همین کشف کننده را هم به عراق؛ لذا ما با بی‌سیممان رمز می‌کنیم و حرف می‌زنیم و آنها به راحتی کشف می‌کنند. این کار منتهی به این شد که خودمان در ایران بیسیم ساختیم. بی‌سیمی که از آلمان غربی می‌خریدیم ٦٠ کانال بود و آنچه که خودمان ساخته بودیم ۱۹۲۰ کانال بود. به این ترتیب عراقی‌ها نتوانستند حرف‌های ما را شنود کنند. (تاریخ شفاهی سیاست خارجی، ص 127)
قطعاً در مشکلات اقتصادی امروز، رئیس جمهور نیاز به وزرایی دارد که کاملاً باور به توان مردم داشته باشند، نه اینکه طوری معتقد به قدرت دشمن باشد که مانند آقای ظریف بگوید: «آمریکایی‌ها با فشار دادن یک دکمه می‌توانند تمام سیستم‌های دفاعی ما را از کار بیندازند. 12/9/1392» و کل اقتدار و حاکمیت کشور را زیر سوال ببرد.
 رهبر انقلاب خطاب به دولت و وزرا در جهت حل مشکلات اقتصادی می‌فرمایند:
«مشارکت دادن مردم، یک مسئله‌ی تعیین‌کننده است، مسئله‌ی بسیار مهمّی است. ما در این [بخش] ضعیف عمل کرده‌ایم؛ در طول این سال‌های متمادی، انصافاً ضعیف عمل کرده‌ایم. اگر چنانچه بتوانیم نه در حرف که دائماً گفته‌ایم؛ [بلکه] در عمل مشارکت مردم را جلب کنیم، رشد تولید قطعی خواهد بود. آن چیزی که قطعاً رشد تولید را به وجود می‌آورد، حضور مردم در تولید است؛ در بخش‌های مختلف، و از تولیدات اندک و کوچک تا تولیدات بزرگ به وسیله‌ی مردم [انجام شود]. خود همین رشد تولید، تأثیر می‌گذارد در مهار تورّم؛ یعنی روی آن هم اثر می‌گذارد»
در ادامه رهبر معظم انقلاب، نقش دولت و وزرا در جبهه اقتصادی را، صرفاً ارتباط با مردم نمی‌داند؛ بلکه دولت باید علم مدیریت شرکت‌های عظیم دولتی و خصوصی و نحوه ارتباط آنها را با مردم و دیگر کشورها بداند. ایشان در چارچوب وظایف دولت و وزرا می‌فرمایند:
«در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، یک توصیه‌ی دیگری که عرض می‌کنیم، مسئله‌ی رابطه‌ی منطقیِ دستگاه‌های مسئول با شرکت‌های بزرگ دولتی است. ما شرکت‌های بزرگی داریم که مال دولت است؛ سرمایه‌اش متعلّق به دولت است، درآمدش هم مال دولت است؛ رابطه‌ی دولت با این شرکت‌ها باید تنظیم بشود. بعضی از مدیران خوب و فعّال در این شرکت‌ها هستند که باید اینها تأیید بشوند، حمایت بشوند... بهترین حمایتی هم که از یک مدیر کارآفرین و فعّال می‌شود کرد، این است که بتوانیم برای محصول او بازار فراهم کنیم ــ چه بازار خارجی، چه بازار داخلی ــ قدرت رقابت‌پذیری به او بدهیم، به او کمک کنیم برای بالا بردن کیفیّت. ما در بعضی از مصنوعات کمّیّت کارمان خوب است، کیفیّتمان پایین است؛ خب، این در دنیا نمی‌تواند رقابت کند، در بازارهای داخلی هم نمی‌تواند رقابت کند. باید کمک کنیم؛ هم حمایت کنیم برای تهیّه‌ی بازار، توسعه‌ی بازار، گسترش بازار فروش، هم برای مسئله‌ی کیفیّت و رقابت‌پذیری و مانند اینها باید به اینها کمک بشود. البتّه این مدیرانی که عرض کردم، خصوصیّتشان این است که در دوران جنگ سخت اقتصادیِ این چندساله، اینها توانسته‌اند کار کنند، اینها توانسته‌اند بِایستند، توانسته‌اند کشور را در بعضی از بخش‌ها پیش ببرند؛ لذا به اینها بایستی کمک بکنند و حمایت بشوند؛ [امّا] آنها هم وظایفی دارند، بخصوص دولتی‌ها. مدیران دولتی باید مشخّص بکنند که عملکردشان و نقششان در زمینه‌ی سیاست کلّی اقتصاد کشور چیست؛ این باید مشخّص بشود؛ یعنی فلان شرکت بزرگ که متعلّق به دولت هم هست، موادّ اوّلیّه‌اش هم داخلی است ــ از این شرکت‌های بزرگِ این‌جوری ما تعدادی داریم که شرکتْ بزرگ، پُردرآمد، با موادّ اوّلیّه‌ی داخلی ــ که قیمت محصول خودش را با دلار تلگرامی، [یعنی] همین قیمت‌های جعلی دلار که از طرف دشمن هدایت می‌شود، تطبیق می‌کند؛ چرا؟ چرا شما به دلار حاکمیّت می‌دهید؟ چرا برای ریال رقیب را تقویت می‌کنید؟ یکی از وظایف عمده‌ی ما این است که ما رقیب ریال را در داخل تقویت نکنیم.» 15/1/1402
لازم به ذکر است، خصوصیاتی که درباره وزرا در این متن اشاره شد، فقط مخصوص به وزارت کار و اقتصاد نیست؛ بلکه به کل 21 وزراتخانه مربوط است و رئیس جمهور باید وزرایی را انتخاب کند که علاوه بر ویژگی‌های مذکور، توان هم‌پوشانی و همکاری و هماهنگی با دیگر وزرا و سایر دستگاه‌ها را داشته باشد و در یک کلمه، شایستگی حقیقی این جایگاه را داشته باشد، نه اینکه شاخص مشروعیت بخشی وزرا را احزاب و جناح‌های سیاسی تعیین کند.