رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

سیاسی 1185

خواب‌های شیطانی دشمنان برای حجاب زنان و دختران
مارتین ایندیک، نویسنده اسلام‌ستیز آمریکایی می‌گوید: دیگر وقت آن نیست که دانشجویان را به خیابان‌ها بکشانیم؛ بلکه باید چادر را از سر زنان برداشت و از این راه، می‌توان نظام اسلامی ایران را سرنگون کرد!
 میشل هوئلیک، نویسنده اسلام‌ستیز فرانسوی می‌گوید: جنگ بر ضد اسلام‌گرایی، با کشتن مسلمانان فایده‌ای ندارد. فقط با فاسد کردن آن‌ها می‌توان به پیروزی دست یافت. پس باید به جای بمب، بر سر مسلمانان  دامن‌های کوتاه فرو بریزیم! 
 دیوید کیو، مأمور سابق سازمان سیای آمریکا می‌گوید: مهم‌ترین حرکت در جهت براندازی جمهوری اسلامی ایران، تغییر فرهنگ جامعه فعلی ایران است و ما مصمم به آن هستیم!
 کنت دمارانش، رئیس سابق سازمان جاسوسی فرانسه می‌گوید: شما نمی‌توانید با یک عقیده، به وسیله تانک و هواپیما مبارزه کنید. شما باید با هر عقیده‌ای، به وسیله عقیده بجنگید. این بار دشمن ما، مذهب است!
 بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر رژیم اشغالگر قدس می‌گوید: آمریکا می‌تواند با پخش سریال‌هایی که افراد زیباروی جوان را در وضعیت‌های متنوعی از برهنگی نشان می‌دهند و زندگی‌های فریبنده و مادی‌گرایانه دارند و رابطه‌های بی‌قید جنسی برقرار می‌کنند، یک انقلاب را علیه حکومت ایران به راه اندازد.
این [سریال‌ها] واقعاً براندازانه هستند. جوانان ایرانی، دلشان از لباس‌های دلپسندی که در این سریال‌ها می‌بینند، خواهد خواست. آن‌ها استخرها و زندگی‌های پرزرق و برق  را خواهند خواست!
 مستر همفر، جاسوس معروف انگلیسی می‌گوید: زنان مسلمان دارای حجاب محکم هستند و نفوذ فساد، در میانشان ممکن نیست. به هر وسیله‌ای شده باید آن‌ها را از حجاب اسلام خارج کرد. آنگاه مردان و جوانان فریفته می‌شوند و فساد در کانون خانواده‌ها رخنه می‌کند!
  یکی از جاسوسان کاخ سفید در گزارش خود می‌آورد: ما موفق شدیم، چادر مشکی زن ایرانی را به چادر توری و گل‌دار تبدیل کنیم. 
چادر را هم به مانتو، و مانتوهای بلند را به مانتوهای رنگین تنگ و خیلی کوتاه.
اکنون از حجاب برخی زنان مسلمان، فقط یک روسری مانده است!
 جیمز لادن، خبرنگار رادیو ملی آمریکا با خوشحالی اعلام می‌کند: مردم ایران برای آزادی بیشتر فشار آورده‌اند، اکنون انواعی از موسیقی که قبلاً با مخالفت شدید رو به رو بود، عمومیت یافته است و زن‌ها، حجاب را تعدیل می‌کنند و کت‌های آنان کوتاه و کوتاه‌تر می‌شود!
 یکی از مقامات بلندپایه آمریکا می‌گوید: هر زن چادری، در کوی و برزن ایران، به منزله پرچم جمهوری اسلامی ایران است. ما برای براندازی این نظام، باید حجاب را سست نماییم. حجاب، پرچم مبارزه با تهاجم فرهنگی است!
 امروز دشمنان اسلام به جنگ حجاب آمده‌اند. در این نبرد سخت، باید زنان و دختران ایرانی، با حفظ حجاب اسلامی، دشمن را شکست بدهند.
امام خامنه‌ای فرمودند: در این قضایای [اغتشاشات ۱۴۰۱]، خب دیدید دیگر، علیه حجاب خیلی کار شد؛ چه کسی ایستادگی کرد در مقابل این تلاش‌ها و فراخوان‌ها؟ خود زن‌ها؛ زن‌ها ایستادگی کردند. آن‌ها امیدشان به همین زن‌هایی بود که شما به آن‌ها می‌گویید بدحجاب؛ امیدشان به این‌ها بود. این‌ها امیدشان این بود که همین‌هایی که حجاب نیمه‌کاره دارند، به‌کلی کشف حجاب کنند، [ولی] نکردند؛ یعنی زدند تو دهن آن تبلیغ‌کننده و فراخوان‌فرستنده. 
ان‌شا‌الله استکبار جهانی در این نبرد نیز شکست خواهد خورد. امریکا و ایادی‌اش، در این میدان هم رسواتر از قبل می‌شوند.
 
ساز و کار نشر پیام، یک چالش بسیار مهم 
محمد ایمانی
گاهی برخی از ما دینداران و طرفداران انقلاب، از برخی آحاد مردم شاکی می‌شویم که چرا در مواردی میان حق و باطل، به سمت طرف ناحق می‌غلتند؟ یک علت ماجرا به عدم توازن رسانه‌ای در ترویج شبهات و تحریفات، در مقابل ترویج واقعیات و حقایق بر می‌گردد.
کسی در گوشه‌ای از جبهه حق، حرفی می‌زند یا می‌نویسد و به خودی خود - حتی اگر خیلی هم حرف حساب باشد و در استدلال و اتقان، موی لای درز آن نرود - معمولاً کمتر مورد اهتمام جبهه انقلابی برای باز نشر قرار می‌گیرد و کمتر دیده می‌شود.
تا کی؟ تا زمانی که جبهه دغلباز مقابل، همان گفته و نوشته را تقطیع و بازنویسی و تحریف می‌کند و ضریب می‌دهد؛ آن وقت عوام و خواصی که در معرض بمباران رسانه‌ای هستند، حساس می‌شوند و غالباً باور هم می‌کنند که سخن نسبت داده شده، عین کلام گوینده و نویسنده است!
فضای رسانه‌ای جدید، فضای محتواهای پفکی و فست فودی، شعبده بازانه، و بزن و در رویی است. سواد رسانه‌ای، دقت و حوصله بسیاری نیاز است که بخش عمده‌ای از مخاطبان (از عوام و خواص) فاقد آن هستند.
اغلب این‌گونه است که مخاطبان، به گوینده و نویسنده‌ای که بیانش تحریف شده، یا برچسبی به او زده شده، بدگمان می‌شوند، بدون اینکه تحقیق کنند و از حقیقت گفتار و نوشتار یا رویداد مطلع شوند. این در حالی است که خداوند فرموده اگر فاسقی خبر آورد، تحقیق کنید. (و هر ادعایی را راحت نپذیرید) 
وقتی برخی از ما فعالان رسانه و سیاست، به سادگی درباره مطالب تحریف شده و شبهات و تشکیکات، منفعل می‌شویم، حال مردم عادی (ناوارد به راه و چاه "بازار مکاره رسانه و سیاست") چگونه باید باشد؟ و چگونه باید در فرآیند زمانی، بتوانند همچنان به رسانه‌ها و فعالان منتسب به جبهه انقلاب اعتماد کنند؟
گفته یا نوشته‌ای، در یک گوشه از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود که حرف حساب هم هست، معمولاً رسانه‌های خودی، به دلایل مختلف (کمبود مهارت، جابه‌جایی شتابان نیروها، و...) کمتر به باز نشر محتواها اهتمام می‌ورزند و بنابراین، بیش از چند هزار، چند ده هزار بازدید (در موارد نادر، چند صد هزار [میلیونی]) صورت نمی‌گیرد.
در مقابل، چند خط از همان گفته یا نوشته، تقطیع و تغلیظ و تحریف می‌شود و سپس در هزاران کانال، بر اساس ماموریت تعریف شده، توزیع می‌شود و در گروه‌ها سر ریز می‌گردد.
سست‌ترین و ضعیف‌ترین مطالب (یا محتواهای تحریف شده) در دسترس صدها هزار نفر یا بیشتر حتی در مناطق دور دست قرار می‌گیرد، و حال آنکه کمتر کسی، اصل مطالب را می‌بیند یا به رویدادها دسترسی پیدا می‌کند.
این ناموازنه، هر روز و هفته و ماه و سال تکرار می‌شود و مثلاً می‌شود یک دوره هفت، هشت ساله. مخاطبان کم‌توان از نظر سواد رسانه‌ای، در این فرآیند زمانی، دائماً نه با تصویر خود جبهه انقلاب و فعالان آن؛ بلکه با تصویر واژگونه و کاریکاتوری که دیگران ساخته‌اند، رو به رو می‌شوند.
تلخ‌تر اینکه برخی از خود ما ها نیز، این تصویرسازی‌های وارونه و قالب‌بندی و تکرار شده را به جای خود واقعی اشخاص می‌پذیریم! "بس که ببستند بر او برگ و ساز/ گر تو ببینی نشناسیش باز".
مجال دو جبهه "تشکیک" و "تبیین" برابر نیست. شاید یک به هزار هم نیست. آن وقت برخی از ما، از عوام یا حتی برخی خواص فاقد دسترسی کافی، شاکی می‌شویم که چرا باطل را جای حق می‌گیرند. اصلاً حق، یک هزارم باطل عرضه شده و در دسترس قرار گرفته است؟!
باز مهندسی جبهه رسانه‌ای انقلاب برای انسجام و هم‌افزایی و همپوشانی بیشتر - به عنوان جایی که خاکریز اول دفاع و حمله است - از نان شب هم واجب‌تر است.
اما در عین حال، این نکته مهم را باید یادآور شد که بی‌تردید، سرنوشت محتوم در افق تحولات زندگی بشر،  فراز آمدن حق و به زیر کشیده شدن باطل است و فقط دیر و زود آن است که معطل اهتمام وفاداران به جبهه احق است، وگرنه خداوند اراده فرموده که حق را آب حیات زندگی بشر، و باطل را چونان سراب و کف روی آب است قرار دهد و آنکه می‌ماند و به انسان سود می‌رساند، حق است.
«... فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ؛ کف‌های روی آب، به بیرون پرتاب می‌شوند؛ ولی آنچه به مردم سود می‌رساند، در زمین می‌ماند». (آیه ۱۷ سوره رعد)