جانباختن شهروندان بر اثر حمله سگهای باصاحب و ولگرد و صدها لطمه و صدمه جانی و مالی در سالهای اخیر یکی از پرتکرارترین خبرهای رسانههای کشور بوده است که در سایه نبود قوانین بازدارنده در حوزه کنترل جمعیت سگها، روزبهروز بر تعداد این خبرهای تلخ افزود.
«سگ ولگرد، یک کودک را کشت»، «حمله سگ به یک شهروند باعث ابتلا به هاری شد و جان او را گرفت» و صدها خبر از این دست، اخباری هستند که طی این سالها به اخبار روتین رسانههای کشورمان تبدیل شدهاند.
عناوینی تکراری؛ اما تکاندهنده که تفاوتشان، در تعداد کشتههایشان است. چند سالی است که در سایه غفلت مسئولان، ردپای سگهای صاحبدار و بلاصاحب در زندگی مردم، پررنگتر شده و به یک معضل جدی بهداشتی و اجتماعی تبدیل شده است. مشکلی جدی که آمار کشتهها و مصدومهای ناشی از آن روز به روز در حال افزایش است؛ اما متولی واحدی برای برطرف کردن آن پیدا نمیشود و گویا ساماندهی سگهای بلاصاحب هم صاحب مشخصی ندارد!
قانون جامعی برای ساماندهی جمعیت سگها نداریم!
نگاهی به قوانین موجود در کشور نشان میدهد که در زمینه کنترل و ساماندهی جمعیت سگهای باصاحب و بلاصاحب قانون جامعی وجود ندارد، تنها بند قانونی که میتوان گفت به مسئله ساماندهی سگها اشاره دارد، بند 15 ماده 55 قانون شهرداریهاست که در آن، وظایف شهرداریها در کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب، آن هم به طور غیرمستقیم، مشخص شده است:
«جلوگیری از شیوع امراض ساریه انسانی و حیوانی و اعلام اینگونه بیماریها به وزارت بهداری و دامپزشکی و شهرداریهای مجاور هنگام بروز آنها و دور نگاه داشتن بیماران مبتلا به امراض ساریه و معالجه و دفع حیواناتی که مبتلا به امراض ساریه بوده و یا در شهر بلاصاحب و مضر هستند.»
از سوی دیگر در پی تغییرات فرهنگی و اجتماعی که منجر به جا افتادن فرهنگهای غربی غلط در جامعه شده است، در سالهای اخیر، تبوتاب نگهداری از سگ بین بسیاری از خانوادهها افزایش یافته است؛ اما بهتناسب این تغییرات اجتماعی، قوانین بهروز نشدهاند. به طور مثال علیرغم اثبات مضرات بسیار زیاد نگهداری از سگها و بیماریهایی که به انسان منتقل میکنند و خطرات آنها برای محیط زیست، هیچ قانونی برای مقابله و ساماندهی مسئله سگگردانی در کشورمان وضع نشده است.
این روزها بسیار شاهد این صحنه هستیم که پارکها، بهویژه در کلانشهرهایی مانند تهران، بهجای اینکه مکانی امن و آرام برای کودکان شهر باشند، به محلی برای بازی و تفریح سگها تبدیل شدهاند!
در سایه نبود قانونی برای مقابله با سگگردانی ـ یا حداقل ساماندهی این معضل ـ صاحبان این سگها نیز به آوردن سگها به اماکن عمومی اقدام میکنند و علاوه بر ایجاد رعب و وحشت برای مردم و کودکان، اماکن عمومی را به "فضولات" این سگها آلوده میکنند.
محمود مرعشی، دامپزشک متخصص حیاتوحش دراینباره به تسنیم میگوید: «در کشورهای جهان اول، همراه داشتن کیسه مدفوع برای صاحبان سگها اجباری است؛ چرا که مدفوع سگ یک "بمب بیولوژیک" از انواع ویروسها و تخم انگلهای قابل انتقال به انسان است.»
این در حالی است که سگگردانها در کشور ما، در سایه نبود قانون، بهراحتی سگهای خود را در پارکها و اماکن تفریحی خانوادهها و مکان بازی بچهها رها میکنند و افراد جامعه بهویژه کودکان را در معرض این بمبهای بیولوژیک انگلی (مدفوع سگ) قرار میدهند!
در این زمینه نیز شاید تنها قانونی که میتوان به استناد آن با سگگردانان برخورد کرد، قانون مجازات اسلامی (تعزیرات) است. ماده 191 این قانون مبتنی بر این است که «هر اقدامی که تهدید علیه بهداشت عمومی شناخته شود از قبیل آلوده کردن آب آشامیدنی یا توزیع آب آشامیدنی آلوده، دفع غیربهداشتی فضولات انسانی و دامی و مواد زاید ممنوع میباشد و مرتکبین چنانچه طبق قوانین خاص، مشمول مجاز شدیدتری نباشند، به حبس تا یک سال محکوم خواهند شد.»
تشخیص اینکه اقدام مزبور، تهدید علیه بهداشت عمومی و آلودگی محیط زیست شناخته میشود یا خیر و نیز اعلام جرم مذکور به عهده وزارت بهداشت و سازمان حفاظت محیط زیست است؛ اما این دو نهاد نیز نسبت به اجرای این قانون درباره سگگردانها که با بیملاحظگی خود، به محیط زیست و سلامتی مردم آسیب میزنند، اقدام خاصی انجام نمیدهند!
80درصد حیوانگزیدگی در ایران مربوط به سگگزیدگی است!
یکی دیگر از مواردی که هنگام مواجهه با آن به خلأ قانونی برمیخوریم، موضوع آسیب سگها به جان شهروندان است.
شیرزادی، رئیس اداره مبارزه با بیماریهای قابل انتقال از حیوان به انسان وزارت بهداشت، درباره آمار سالانه حیوانگزیدگیهای کشور میگوید: «در سال گذشته بالغ بر 320 هزار مورد حیوانگزیدگی در کشور ثبت شده است که 80 درصد آنها سگگزیدگی بوده است، حدود 19 درصد گزشها توسط گربه و یک درصد نیز مربوط به سایر حیوانگزیدگیها بوده است.»
بر اساس اعلام وی، تنها در سهماهه اول سال جاری، 5 نفر بر اثر هاری جان خود را از دست دادهاند. شیرزادی ادامه میدهد: «افرادی که نسبت به نگهداری از حیوانات خانگی مانند سگ و گربه اقدام میکنند نیز باید اطلاعات کافی از نحوه انتقال بیماری از طریق این حیوانات را کسب کنند؛ زیرا 70 درصد موارد سگگزیدگی از سوی سگهای صاحبدار است.»
تنها قانونی که در زمینه آسیب رساندن سگها به انسانها وضع شده، ماده 501 قانون مجازات اسلامی است که بر اساس آن "هرگاه کسی به روی شخصی سلاح بکشد یا حیوانی مانند سگ را بهسوی او برانگیزد یا هر کار دیگری که موجب هراس او میگردد؛ مانند فریاد کشیدن یا انفجار صوتی انجام دهد و بر اثر این ارعاب، شخص بمیرد یا مصدوم گردد، حسب مورد بر اساس تعاریف انواع جنایات، به قصاص یا دیه محکوم میشود."
این قانون نیز طبیعتاً نمیتواند در مقابل عمل سگگردانی بازدارندگی داشته باشد یا به کاهش آمار هاری و آسیبهای جسمی ناشی از حمله سگهای ولگرد یا باصاحب، کمکی کند؛ زیرا این ماده قانونی به بعد از وقوع حادثه اشاره دارد و جنبه پیشگیرانه ندارد و صرفاً در آن اشاره شده است که اگر کسی باعث شد سگ او به فردی حمله کند، باید دیهاش را نیز بپردازد.
چند سال پیش بود که حمله دو سگ به یک دختر 10ساله در لواسانات تهران، تبدیل به موج خبری در رسانههای خبری و اجتماعی شد. حادثه تلخی که جراحات جسمی و روانی زیادی را برای این دختر کوچک، همراه داشت. سال گذشته نیز خانمی توسط یک "سگ پیتبول"ی که بهعنوان حیوان خانگی نگهداری میشد، در سعادتآباد مورد حمله قرار گرفت و تا پای مرگ پیش رفت! این فرد قربانی گفت که بعد از ثبت شکایت در مراجع قانونی، توسط صاحبان این سگ وحشی، تهدید به قتل هم شده است!
بنابراین، با توجه به نبود قانون مشخص برای مقابله با سگگردانی و کنترل جمعیت سگهای بدون صاحب، ضروری است مجلس شورای اسلامی اقدام به قانونگذاری در این زمینه کند تا مردم، هزینه خوشگذرانی سگگردانها را با سلامتی و جان خود نپردازند!
نبود قانونی محکم درباره سگگردانی در کشورمان، باعث شده است صاحبان سگها در معابر عمومی و اماکن مسکونی اقدام به این کار کنند و نهتنها به خطر انداختن جان مردم با سگگردانی را جرم و مستحق مجازات ندانند؛ بلکه حتی افرادی را که به آنها تذکر میدهند، تضییعکنندگان حقوق شهروندی خود نیز بدانند!
افزایش جمعیت سگهای ولگرد از کجا نشئت گرفته است؟
یکی از فرهنگهای غلطی که در سالهای اخیر تحت عناوین بهظاهر زیبا و انساندوستانه مانند "حمایت از حقوق حیوانات"، "حیواندوستی"، "نیکوکاری" و "انجام عمل خیر" در حال گسترش است، غذارسانی به سگهای بدون صاحب است.
یک فعال محیط زیست دراینباره میگوید: «غذا دادن به سگها نهتنها کمکی به آنها نمیکند؛ بلکه میتواند اکوسیستم آنها را نیز دچار اشکال کند. این اتفاق علاوه بر اینکه زاد و ولد را میان آنها زیاد میکند، میتواند آنها را در پیدا کردن غذا در طبیعت دچار چالش کند و اتفاقات تلخی مانند حمله سگها به کودکان را رقم بزند.»
این کارشناس، به خطرات غذارسانی بیرویه به سگها اشاره میکند و میافزاید: «غذادهی گروهی به حیوانات، باعث گردهمایی آنان و افزایش احتمال سرایت بیماری و انگلها میان آنان میشود، همچنین با غذارسانی طولانیمدت به حیوانات، رفتهرفته واکنش ذاتی آنان نسبت به شکارچی به واسطه اعتمادی که از غذارسانی انسان پیدا کردهاند، کاهش مییابد و گمان میکنند هنگام نزدیک شدن به آنها، غذایی در انتظار آنهاست و اگر غذا به طور مرتب به آنها نرسد، رفتار پرخاشگرانه از خود نشان میدهند.»
وقتی حقوق حیوانات بر انسانها مقدم میشود!
غذارسانی به سگهای بدون صاحب تحت عنوان حمایت از حقوق حیوانات در حالی انجام میشود که افراد مدعی حامی حقوق حیوانات بودن، هیچ حق و حقوقی برای انسانها و همنوعان خود قائل نیستند؛ زیرا با این کار خود، سگهایی را که جمعیتشان در پی غذادهی چندبرابر شده است، به جان شهروندان بیگناهی میاندازند!
تنها در سهماهه نخست امسال، 5 نفر بر اثر حمله سگهای ولگرد، مبتلا به هاری شدهاند که در همه موارد، منجر به مرگ شهروندان شده است. داستان زمانی تلختر میشود که متوجه میشویم عمده قربانیان حمله سگهای ولگرد به شهروندان، کودکان هستند.
حامد 5ساله در اهواز که برای گذاشتن زباله کنار خانه خودشان از منزل خارج شده بود، مورد حمله سگهای ولگرد قرار گرفت و تکهای از گوش سمت راست خود را از دست داد. در دزفول نیز یک کودک 6ساله بهدلیل گزش سر و صورت و نواحی مختلف بدن توسط سگ هار کشته شد و انتشار تصاویر دلخراش حمله سگها به امیرعلی در باسمنج و ضحیِ 8ساله در نکا نیز از جمله تصاویری بود که امسال، قلب بسیاری از هموطنان را به دردآورد.