رضا سرحدی
رضاشاه در اجرای سیاست انگلستان، تصمیم داشت دست روحانیت را از مناصب اجتماعی کوتاه و قوانین غربی را به جای احکام اسلامی حاکم کند. سید نورالدین در اوج قدرت رضاخان و برای درهم شکستن سیاستهای ضد دینی وی، و در عمل به تکلیف شرعی خویش، وقتی دبیر ایرانی کنسولگری انگلیس، مشروبات الکلی مصرف و در نزدیکی مکانهای مقدس شیراز، بهویژه حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ، عربدهکشی کرد، وی تصمیم به اجرای حد شرعی گرفت.
به نوشته پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ آیتالله سید نورالدین حسینی شیرازی از مراجع تقلید بنام شیعه و از شخصیتهای ممتاز فقهی، سیاسی و اجتماعی قرن چهاردهم هجری قمری به شمار میآید. وی در سال ۱۲۷۴ در شهر شیراز، در خانوادهای ریشهدار در علم و دین، پا به عرصه وجود نهاد. تبار شریف او به سید مرتضی علمالهدی، برادر علامه سیدرضی، میرسید و از نوادگان بزرگانی چون سید هاشم بحرانی، صاحب کتاب گرانسنگ «تفسیرالبرهان»، به شمار میآمد. پدر ایشان، آیتالله سید ابوطالب حسینی شیرازی، از علمای بنام زمان خویش و مؤلف اثر کلامیِ «أسرارالعقائد» بود.
تحصیلات
سید نورالدین، علوم مقدماتی را در حوزه علمیه شیراز آموخت و پس از آن برای تکمیل سطوح عالی فقه و اصول، به حوزههای علمیه عتبات عالیات عراق هجرت کرد. در نجف اشرف، در محضر استادان بلندپایهای؛ چون آقا ضیاء عراقی، میرزا محمدتقی شیرازی، شیخالشریعه اصفهانی، آیتالله نائینی، سید محمدکاظم یزدی، ملا حسینقلی بهاری، شیخ محمدکاظم شیرازی، میرزا علیآقا شیرازی و دیگر بزرگان آن عصر تلمذ نمود.
خود ایشان در مقام توصیف توان علمیاش اظهار کرده است که از معدود کسانی بوده است که پیش از رسیدن به سن بلوغ، به مقام اجتهاد نائل آمد و خود را در این خصوص همردیف با فخرالمحققین میداند. وی از شانزده تن از علمای بزرگ؛ از جمله آقا ضیاء عراقی، علی ابیوردی، میرزا ابراهیم محلاتی و شیخ محمدرضا ثامنی، اجازه اجتهاد دریافت کرد. ایشان پس از بازگشت به شیراز، به تدریس، تفسیر، خطابه و تربیت شاگردان اهتمام ورزید. از جمله شاگردان نامدار وی میتوان به آیات عظام: احمد بهشتی، عبدالرحیم ربانی شیرازی، سید عبدالعلی آیتاللهی و سید محمدهادی میلانی اشاره کرد.
در باب علم و اخلاق
موقعیت دینی، علمی، اجتماعی و سیاسی سید نورالدین حسینی شیرازی به اندازهای بالا بود که از وی با عنوان «نائبالامام» یاد میشد. سید نورالدین، درس تفسیر قرآن را در حوزه علمیه شیراز برگزار میکرد و در تفسیر قرآن مهارت داشت. وی حافظ قرآن نیز بود. تسلط به ملل و نحل موجب شده بود بهتر بتواند قرآن را تفسیر کند. وی در تفسیر قرآن، گرایشی فلسفی داشت و در عین حال از تفسیر به رأی پرهیز میکرد و به درک عمیق قرآن اهمیت میداد. سبک او در تفسیر، ادبی، فلسفی و تاریخی بود؛ همچنین خطیبی بنام بود و خطبههایش انبوه مخاطبان را تحت تأثیر قرار میداد. او برای برگزاری نماز عید پیشاپیش جمعیت و با پای برهنه از خانه تا وادیالسلام راهپیمایی میکرد.
سید نورالدین در ماه رمضان بسیاری از دعاهای مفاتیح را میخواند. او برخی از آنها مثل دعای ابوحمزه ثمالی را حفظ بود و نیمهشبها در نماز وتر این دعا را در قنوت از حفظ میخواند. در ایام تاسوعا و عاشورا، قبل از اذان صبح مشغول زیارت عاشورا میشد و پیوسته اشک میریخت. وقتی به لعن قاتلان امام حسین (علیه السلام) و سلام به یاران ایشان میرسید، بسیار با آرامش میخواند و میگریست؛ گویی ضاربان و قاتلان حضرت را با چشم خود میدید. در روز تاسوعا و عاشورا از صبح، به حال گریه میایستاد تا دستههای عزاداری عبور کنند، آنگاه سخنرانی خود را آغاز میکرد. او در حرم حضرت احمد بن موسی (علیه السلام)، شاهچراغ، در مصائب جدش سیدالشهدا، درد دل میکرد و دو رکعت نماز زیارت عاشورا میخواند و بعد در مسجد وکیل شیراز نماز جماعت ظهر و عصر عاشورا را اقامه میکرد.
در مقابلِ رضاشاه
در دوره استبداد رضاشاه و همزمان با اجرای سیاستهای ضد دینی در ایران که با حمایت انگلیس اعمال میشد، سید نورالدین با شهامتی کمنظیر به مقابله برخاست. او از شاگردان مراجع عظام تقلید نجف، آقایان آخوند خراسانی، محمدتقی شیرازی (میرزای شیرازی دوم) و شیخالشریعه اصفهانی بود که هر سه آنها از رهبران دینی ـ سیاسی بودند و در زمان حیات مبارکشان نهضتهای دینی ضد استعماری را رهبری کردند. آخوند خراسانی، رهبری نهضت مشروطیت ایران و آقایان محمدتقی شیرازی و شیخالشریعه اصفهانی رهبری نهضت استقلال عراق علیه انگلیس (انقلاب عشرین) را برعهده داشتند. بیشک آیتاللّه سید نورالدین شیرازی، اگرنه همه، حداقل بخشی از روحیه سیاسی و ضد استعماری خود را مرهون روحیه استادان مبارز و سیاسی خود بوده است. شایان یادآوری است که ایشان، خود از علمای مبارز انقلاب استقلال عراق (انقلاب 1920م معروف به الثورهالعشرین) بود و با همان شمشیری که در آن انقلاب جهاد کرد، در شیراز بر بالای منبر علیه سیاستهای نادرست پهلوی سخنرانی نمود.
آیتاللّه سید نورالدین شیرازی، به دلیل فعالیت سیاسی در عهد رضاشاه (حدّ زدن به منشی کنسول انگلیس در شیراز و اعتراض به مسئله کشف حجاب)، دو بار در سالهای 1306 و 1308 به بوشهر و تهران تبعید شد. برای اعتراض به تبعید ایشان، مردم در آستانه مقدسه حضرت شاهچراغ به طور گسترده اجتماع کردند که همین مسئله، خشم نیروهای دولتی را برانگیخت و آنها را به مقاومت در برابر مردم واداشت. تا جایی که چندین نفر به دلیل تیراندازی مأموران رژیم، شهید شدند. در ادامه همین اعتراضها، بازار وکیل به مدت سه ماه تعطیل شد و نتایج اقتصادی سنگینی برای دولت داشت که در نتیجه آن، دولت ناگریز شد مرحوم شیرازی را به شیراز بازگرداند.
در حقیقت، رضاشاه در اجرای سیاست انگلستان، تصمیم داشت دست روحانیت را از مناصب اجتماعی کوتاه و قوانین غربی را به جای احکام اسلامی حاکم کند. سید نورالدین در اوج قدرت رضاخان و برای درهم شکستن سیاستهای ضد دینی وی، و در عمل به تکلیف شرعی خویش، وقتی دبیر ایرانی کنسولگری انگلیس، مشروبات الکلی مصرف و در نزدیکی مکانهای مقدس شیراز، بهویژه حرم مطهر حضرت احمد بن موسی شاهچراغ، عربدهکشی کرد، وی تصمیم به اجرای حد شرعی گرفت.
در مدار سیاست
آیتاللّه شیرازی در سال 1327 همراه پانصد نفر از یاران خود سفری پربرکت به اصفهان، تهران، قم و مشهد انجام داد. در اصفهان، آیتاللّه چهارسوقی (ریاست وقت حوزه علمیه) و در قم، آیتاللّه بروجردی در منزل آیتاللّه صدر به استقبال وی رفتند. در تهران، آیتاللّه شیرازی در انجمن تبلیغات اسلامی و مسجد شاه سخنرانی کرد و نیز، پیشنهاد قانونی کردن منع فروش مسکرات را به مجلس داد و خطاب به نمایندگان فارس اعلام کرد که اگر مجلس با این پیشنهاد مخالفت کند، «همگی استعفا دهید». علاوه بر این، وی در تهران تأسیس یک دفتر در هر شهر برای جمعآوری کمک به مسلمانان را پیشنهاد داد.
مهمترین حرکت سیاسی ایشان در شیراز، تأسیس حزب برادران بود. این حرکت، اقدامی مذهبی ـ سیاسی با هدف ایجاد خط دفاع دینی در برابر تودهایها و ملّیون بود. طرح اولیه این حزب در سال 1313، ریخته شد و در زمان رضاشاه محرمانه توسعه پیدا کرد؛ بیشتر جلساتش نیز محرمانه برگزار میشد. افرادی که وارد حزب برادران میشدند، با سوگند «والله من در حفظ استقلال ایران در ظل لوای مذهب جعفری با شما همراهم»، شروع به فعالیت میکردند. حزب برادران پس از سال 1320ش، فعالیت خود را به طور جدی شروع و در سال 1324، کار رسمیاش را آغاز کرد. حزب برادران تا زمان کودتای 28 مرداد 1332 به فعالیتهای خود ادامه داد و از آن پس به صورت محدود فعالیت کرد.
پایان مسیر افتخار
در سال 1335، سید نورالدین به شکل مرموزی رحلت کرد و در آرامگاه نور در خیابان احمدی شیراز به خاک سپرده شد. شواهدی هست که وی را عمال حکومت مسموم کردند و دکتر بعد از معاینه تشخیص داد که به وسیله سم سیانور مسموم شده است.