امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

سردرگمی عربستان در باتلاق یمن

محمدرضا مهدوی  پژوهشگر و کارشناس ارشد روابط بین الملل
منصور هادی در میان غالب مردم یمن، چهره‎ای منفور دارد و حمایت عربستان از این فرد، اتحاد مردم و نیروهای یمنی را برای مقابله با آن‌ها به دنبال داشته است.
قبل از آن نیز، امارات و عربستان بر سر تداوم حمایت از منصور هادی، اختلافات جدی داشتند. همین اختلافات، شکنندگی ائتلاف عربی را افزایش داده و روزبه‌روز عربستان را در انزوای بیشتری قرار می‌دهد.
حدودا هشت سال پیش، 25 مارس 2015 و در پی درگیری‌های داخلی یمن، نیروهای ائتلاف عربی به سرکردگی عربستان سعودی، حملات هوایی خود را علیه یمن شروع کرده و گمان می‌کردند که به ‌واسطه پشتیبانی اطلاعاتی و لجستیکی ایالات‌متحده آمریکا در کمتر از چند هفته بر یمن مسلط خواهند شد و دولت مستعفی منصور هادی را به قدرت بازمی‌گردانند.
امروزه با گذشت هشت سال از این جریان و درگیرهای مستمر نیروهای ائتلاف عربی و انصار الله یمن، عربستان و هم‌پیمانان آن، نه‌تنها به هیچ‌یک از اهداف ترسیمی خود دست نیافته‌اند؛ بلکه متحمل خسارت‌ها و ضررهای سنگینی شده و در باتلاقی گرفتار شده‌اند که هرگونه تلاشی برای نجات از آن، غرق شدن بیش‌ از پیش آن‌ها را به دنبال دارد.
تعبیرِ به باتلاق یمن، ازآن‌روست که در حال حاضر، تمام تلاش عربستان بر این است که به‌ صورت شکست‌خورده از یمن خارج نشود و از تمامی ادعاها و اهداف سابق خود چشم پوشیده است؛ با این‌حال، خروج بدون شکست از بن‌بست یمن، چندان هم برای عربستان آسان نیست و شکست مذاکرات صلح و آغاز دوباره درگیری‌ها طی هفته گذشته، مؤید آن است، در ادامه به بررسی دلایلی می‌پردازیم که در طول زمان، منجر به افتادن عربستان در چنین باتلاقی شده است.
عامل نخست، به دلایل آغاز جنگ و دخالت نابجای عربستان در نزاع داخلی یمن بازمی‌گردد. تجربه‌های لیبی، سوریه و عراق نشان داده ‌بود که هرچه مداخله خارجی در جریان نزاع‌های داخلی کشورها بیشتر باشد؛ حل مسئله و برقراری ثبات سیاسی به همان اندازه غیرممکن می‌شود.
در جریان بحران داخلی یمن نیز، حل بحران، مستلزم گفت‌وگو و توافق طرفین درگیر، بدون مداخله خارجی بود که حمله نظامی ائتلاف عربی و حمایت از یک‌ طرف درگیری، موجب تبدیل آن به بحرانی لاینحل شده و سطح نزاع را از امری سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی به سطح امنیتی ارتقا داده است؛ بنابراین اولین اشتباه عربستان را باید در ورود غیرضروری و مستقیم آن به درگیری یمن جستجو کرد.
عامل دوم، به حمایت عربستان از منصور هادی بازمی‌گردد. منصور هادی در میان غالب مردم یمن، چهره‎ای منفور دارد و حمایت عربستان از این فرد، اتحاد مردم و نیروهای یمنی را برای مقابله با آن‌ها به دنبال داشته است.
عامل سوم، به خروج نیروهای یمنی از حالت تدافعی و روی آوردن آن‌ها به فاز تهاجمی از سال دوم جنگ بازمی‌گردد. پیشرفت موشکی و پهبادی نیروهای انصارالله یمن و ساخت خودروهای زرهی، قایق‌های تندرو و دیگر انواع تسلیحات تهاجمی، باعث شده است که آن‌ها بتوانند حملات پیشرفته و گسترده‌ای را علیه عربستان و امارات در عمق خاک آن‌ها انجام داده و زیرساخت‌ها و تأسیسات حیاتی آن‌ها را مورد هدف قرار دهند. این موضوع، خطر احتمالی جنگی با دامنه گسترده‌تر را برای عربستان جدی‌تر کرده و آن‌ها را نسبت به ادامه روند درگیری‌ها محتاط‌تر نموده است.
عامل چهارم را باید در ضعف درونی ارتش عربستان سعودی و نیروهای ائتلاف جستجو کرد. ارتش عربستان، ارتشی بومی نبوده و سربازان آن غالبا افرادی غیربومی‌اند که از کشورهایی مانند سودان، سومالی و اریتره، اجیرشده‌اند.
روشن است که چنین ارتشی تعلق‌خاطری نسبت به میهن خود نداشته و صرفا برای پول می‌جنگد و از هرگونه آرمان و عقیده تهی است. این وضعیت، اصلی‌ترین عامل ضعف ارتش عربستان در نبردهای سخت و حساس بوده است.
آخرین عامل را هم باید در شکنندگی و اختلاف میان طرف‌های ائتلاف دانست. غیر از عربستان و امارات، بقیه نیروهای ائتلاف، حمایت چندان جدی و تأثیرگذاری نداشتند و بار اصلی ائتلاف بر دوش این دو کشور بود. پس از تشکیل شورای انتقالی جنوب یمن و اعلام خودمختاری برخی از مناطق جنوبی تحت حمایت امارات، عربستان به‌شدت با این موضوع مخالفت کرده و اختلاف میان آن‌ها تشدید شد.
قبل از آن نیز، امارات و عربستان بر سر تداوم حمایت از منصور هادی، اختلافات جدی داشتند. همین اختلافات، شکنندگی ائتلاف عربی را افزایش داده و روزبه‌روز عربستان را در انزوای بیشتری قرار می‌دهد.
مجموعه عوامل فوق، عربستان را در موقعیتی قرار داده است که از سویی به دلیل هزینه‌های مالی و انسانی جنگ، خطر گسترش درگیری‌ها و ناتوانی در رسیدن به اهداف مدنظر، توان ادامه جنگ را ندارد و از سوی دیگر، به دلیل حفظ موقعیت خاندان آل سعود و به‌ویژه محمد بن سلمان، پیشگیری از نارضایتی افکار عمومی داخلی و جلوگیری از خدشه به اعتبار بین‌المللی عربستان، توان پایان جنگ را ندارد.
به ‌طورکلی سناریوهای پیش روی عربستان عبارت‌اند از: الف) توافق با حوثی‌ها و پایان جنگ که برای عربستان شکست محسوب می‌شود. ب) تجزیه یمن و ایجاد بخش‌های کوچک خودمختار در جنوب یمن برای مقابله با حوثی‌ها که دارای تبعات بین‌المللی بوده و هدف عربستان را که حفظ امنیت مرزهای جنوبی خود است و اکنون در دست حوثی‌هاست، برآورده نمی‌کند. ج) تداوم حمایت از منصور هادی و هم‌پیمانان آن و ادامه جنگ که خطر گسترش دامنه درگیری‌ها و تهدید زیرساخت‌های اقتصادی عربستان را به دنبال دارد.
این شرایط، عربستان را به بن‌بستی رسانده است که هیچ‌گونه راه پس و پیشی ندارد و هر نوع کنش نظامی یا تصمیم سیاسی و دیپلماتیک را غیرممکن ساخته است که نتیجه آن در شکست تلاش‌های دیپلماتیک عمان و سازمان ملل متحد و بی‌نتیجه ماندن مذاکرات صلح، قابل‌مشاهده است.