ساده زیستی از ویژگی ها و اخلاق های زیبای همه ائمه بوده است. برنامه ریزی صحیح در زندگی موجب رشد اقتصادی و از زیر ساخت های توسعه اجتماعی و بالندگی اقتصادی یک جامعه محسوب می شود که در سیره امام حسن عسکری علیه السلام وجود داشته است.
سادهزیستی از ویژگیها و اخلاقهای زیبای همه ائمه اطهار علیهم السلام بوده است که در روایتی که در ادامه میآید، این اخلاق در امام حسن عسکری (علیهالسلام) دیده میشود. برنامهریزی صحیح در زندگی موجب رشد اقتصادی و از زیر ساختهای توسعه اجتماعی و بالندگی اقتصادی یک جامعه محسوب میشود و در سیره امام حسن عسکری علیهالسلام وجود داشته است.
از آنجا که تمامی امامان معصوم علیهمالسلام برترین اسوه صفات عالیه انسانی بودند، رفتار آنان در همه ابعاد میتواند برای پیروانشان درسآموز باشد.
1. سخاوت و بخشندگی امام (علیهالسلام)
سخاوت یکی از اخلاقهای بارز در ائمه است. در روایت زیر، این اخلاق الهی در مورد امام حسن عسکری علیه السلام بیان میشود: محمد بن علی میگوید: زمانی بر اثر تهیدستی، کار زندگی بر ما سخت شد. پدرم گفت: بیا با هم به نزد ابو محمد (امام عسکری علیهالسلام) برویم. میگویند او مردی بخشنده است و به جود و سخاوت شهرت دارد. گفتم: او را میشناسی؟ گفت: نه، او را هرگز ندیدهام. با هم به راه افتادیم. در بین راه پدرم گفت: چقدر خوب است که آن بزرگوار دستور دهد به ما 500 درهم بپردازند! تا با آن نیازهایمان را برطرف کنیم. دویست درهم برای لباس، دویست درهم برای پرداخت بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر! من پیش خود گفتم: کاش برای من هم سیصد درهم دستور دهد که با صد درهم آن یک مرکب بخرم و صد درهم برای مخارج و صد درهم برای پوشاک باشد تا به کوهستان (در اطراف همدان و قزوین) بروم. هنگامی که به سرای امام رسیدیم، غلام آن حضرت بیرون آمده و گفت: علی بن ابراهیم و پسرش محمد وارد شوند. چون وارد شده و سلام کردیم، امام به پدرم فرمودند: «یا علی! ما خلفک عنا الی هذا الوقت؟؛ ای علی! چرا تا کنون نزد ما نیامدهای؟ پدرم گفت: ای آقای من! خجالت میکشیدم با این وضع نزد شما بیایم. وقتی از نزد آن حضرت بیرون آمدیم، غلام آمده و کیسه پولی را به پدرم داد و گفت: این پانصد درهم است، دویست درهم برای پوشاک، دویست درهم برای بدهی و صد درهم برای مخارج دیگر. آنگاه کیسهای دیگر درآورده و به من داد و گفت: این سیصد درهم است، صد درهم برای خرید مرکب و صد درهم برای پوشاک و صد درهم دیگر برای سایر هزینهها؛ اما به کوهستان نرو؛ بلکه به سوراء برو. {1}
2. سادهزیستی امام (علیهالسلام)
سادهزیستی از ویژگیها و اخلاقهای زیبای همه ائمه بوده است که در روایتی که در ادامه میآید. این اخلاق در امام حسن عسکری (علیهالسلام) بیان میشود: از آنجا که تمامی امامان معصوم علیهمالسلام برترین اسوه صفات عالیه انسانی بودند، رفتار آنان در همه ابعاد میتواند برای پیروانشان درسآموز باشد. کامل بن ابراهیم مدنی در مورد زهد و سادهزیستی امام عسکری علیهالسلام میگوید: جهت پرسیدن سؤالاتی به محضر آن حضرت شرفیاب شدیم. هنگامی که به حضورشان رسیدیم، دیدم آن گرامی، لباسی سفید و نرم به تن دارد. پیش خود گفتم: ولی خدا و حجت الهی خودش لباس نرم و لطیف میپوشد و ما را به مواسات و همدردی با برادران دینی فرمان میدهد و از پوشیدن چنین لباسی باز میدارد. امام در این لحظه تبسم نمودند و سپس آستینشان را بالا زد و من متوجه شدم که آن حضرت پوشاکی سیاه و زبر بر تن نموده است. آنگاه فرمودند: «یا کامل! هذا لله و هذا لکم؛ این لباس زبر برای خداست و این لباس نرم که روی آن پوشیدهام برای شماست. {2}
3. ایجاد روحیه تفکر در پیروان خود
اسحاق کندیف فیلسوف عراق بود. او به تألیف کتابی با موضوع تناقضات قرآن همت گماشت. او آنچنان با شور و علاقه مشغول تدوین این کتاب گردید که از مردم کناره گرفته و به تنهایی در خانه خویش به این کار مبادرت میورزید، تا اینکه یکی از شاگردانش به محضر پیشوای یازدهم شرفیاب شد. امام عسکری (علیهالسلام) به او فرمودند: «آیا در میان شما یک مرد رشید پیدا نمیشود که استاد شما را از این کارش منصرف سازد؟!» عرض کرد: ما از شاگردان او هستیم، چگونه میتوانیم در این کار یا کارهای دیگر به او اعتراض کنیم؟! امام فرمودند: «آیا آنچه بگویم به او میرسانی؟» گفت: آری. فرمودند: «نزد او برو، با او انس بگیر و او را در کاری که میخواهد انجام دهد یاری نما، آنگاه بگو سؤالی دارم، آیا میتوانم از شما بپرسم؟ به تو اجازه سؤال میدهد. بگو: اگر پدیدآورنده قرآن نزد تو آید، آیا احتمال میدهی که منظور او از گفتارش، معانی دیگری غیر از آن باشد که پنداشتهای؟ خواهد گفت: امکان دارد و او اگر به مطلبی توجه کند، میفهمد و درک میکند. هنگامی که جواب مثبت داد، بگو: از کجا اطمینان پیدا کردهای که مراد و منظور عبارات قرآن همان است که تو میگویی؟ شاید گوینده قرآن منظوری غیر از آنچه تو به آن رسیدهای داشته باشد و تو الفاظ و عبارات را در غیر معانی و مراد متکلم آن به کار میبری؟
آن شخص نزد اسحاق کندی رفت و همانطوری که امام به او آموخته بود، با مهربانی تمام با او انس گرفت، سؤال خود را مطرح کرد و او را به تفکر و اندیشیدن وادار نمود. اسحاق کندی از او خواست سؤال خود را تکرار کند، در این حال به فکر فرو رفت و این احتمال به نظر او، ممکن آمده و قابل دقت بود، برای همین شاگردش را قسم داد که منشأ این پرسش را برای او بیان کند. او گفت: به ذهنم رسید و پرسیدم. استاد گفت: باور نمیکنم که به ذهن تو و امثال تو این پرسش خطور نماید، راستش را بگو، این سؤال را از کجا آموختهای؟ شاگرد گفت: ابو محمد عسکری به من یاد داد. استاد گفت: آری، الان حقیقت را گفتی. چنین سؤالی جز از آن خاندان نمیتواند باشد. آنگاه نوشتههای خود را در این زمینه در آتش سوزانید. {3}
4. ترویج فرهنگ صرفه جویی
برنامهریزی صحیح در زندگی، موجب رشد اقتصادی و از زیر ساختهای توسعه اجتماعی و بالندگی اقتصادی یک جامعه محسوب میشود. در سیره امام حسن عسکری علیهالسلام در این رابطه نکات قابل توجهی وجود دارد و در ذیل نمونهای از آن را میخوانیم:
محمد بن حمزه سروری میگوید: توسط ابوهاشم جعفری - که با هم دوست بودیم - نامهای به محضر امام عسکری علیهالسلام نوشته و درخواست کردم که آن حضرت دعا کند تا خداوند متعال در زندگی من گشایشی ایجاد بفرماید. وقتی که جواب را توسط ابوهاشم دریافت کردم، آن حضرت نوشته بود: «مات ابن عمک یحیی بن حمزه و خلف ماه الف درهم و هی وارده علیک، فاشکرالله و علیک بالاقتصاد و ایاک و الاسراف، فانه من فعل الشیطنه؛ پسر عمویت یحیی بن حمزه از دنیا رفت و مبلغ صد هزار درهم ارث باقی گذاشت و این درهمها بر تو وارد میشود (به ارث به تو میرسد) پس خدا را سپاسگزاری کن و بر تو باد به میانهروی، و از اسراف بپرهیز که اسراف از رفتارهای شیطانی است. بعد از چند روزی، پیکی از شهر حران آمده و اسنادی را مربوط به دارایی پسر عمویم به من تحویل داد. من با خواندن نامهای که بین آن اسناد وجود داشت، متوجه شدم که پسرعمویم یحیی بن حمزه دقیقاً همان روزی فوت کرده است که امام علیهالسلام آن خبر را به من داد. به این ترتیب از تنگدستی و فقر رهایی یافته و بعد از ادای حقوق الهی و احسان به برادرهای دینیام، طبق دستور امام علیهالسلام زندگی خود را بر اساس میانهروی تنظیم نموده و از اسراف و ولخرجی پرهیز نمودم و به این ترتیب زندگیام سامان یافت در حالی که در گذشته فردی مبذر و اسرافکار بودم. {4}
پینوشتها
[1] اصول کافی، کتاب الحجة، باب مولد ابی محمد الحسن بن علی، ح 3.
[2] مستدرک الوسائل، ج 3، ص 243. مستدرک سفینة البحار، ج 9، ص 220.
[3] المناقب، ج 4، ص 424و 425; بحارالانوار، ج 50، ص 311 و ج 10، ص 392.
[4] کشف الغمه، ج 2، ص 424.