مقدمه:
در اسلام، پوشش و حفظ حجاب اسلامی از دستورات مهم دین اسلام میباشد و در آیات متعددی از قرآن مجید به این مهم اشاره شده است از جمله آیات: 31 و 60 سوره نور و آیات 33 و 53 و 59 احزاب، بر مسئله حجاب تأکید کرده، گاهی زنان با ایمان را مخاطب قرار میدهد و گاه همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله) را و گاهی نیز با استثناکردن زنان پیر و از کارافتاده، تکلیف بقیه را روشن میسازد؛ به این ترتیب با عبارات مختلف، اهمّیّت این وظیفه اسلامی را بازگو میکند .
اهمیت حفظ حجاب
حجاب برای حفظ شخصیت زن، جلوگیری از انحراف جوانان و مانع گسترش فساد در جامعه اسلامی است. همانگونه که اصل پوشیدن لباس برای زنان و مردان منافات با آزادی آنها ندارد، حجاب نیز چنین است. بدون شک، یکی از اموری که به شهوت جنسی دامن میزند، «برهنگی و خودآرایی زنان و مردان» برای یکدیگر است که تأثیر آن، به خصوص در میان جوانان مجرّد، قابل انکار نیست، به گونهای که میتوان گفت: آلودگی به بیعفتی رابطه مستقیمی با بیحجابی، برهنگی و خودآرایی در انظار عموم دارد؛ حتی طبق بعضی از آمارهای مستند، هر قدر این مسئله تشدید شود، به همان نسبت آلودگی به بیعفتی بیشتر میشود؛ مثلاً، در تابستان که به خاطر گرمی هوا، برهنگی زنان بیشتر میشود، به همان نسبت مزاحمتهای جنسی افزایش مییابد و به عکس، در زمستان که زنان، پوشش بیشتر دارند؛ اینگونه مزاحمتها کمتر میشود. بدیهی است که برداشتن حجاب، مقدّمه برهنگی، آزادی جنسی و بیبند و باری است که مشکلات و مفاسد ناشی از آن، در عصر و زمان ما بر کسی پوشیده نیست.
بیحجابی سبب میشود که گروهی از زنان، در یک مسابقه بیپایان، در نشان دادن اندام خود و تحریک مردان هوسباز شرکت کنند. این امر در عصر و زمان ما که به خاطر گرفتاریهای تحصیلی و اقتصادی سن ازدواج بالا رفته و قشر عظیمی از جامعه را جوانان مجرّد تشکیل میدهد، آثار بسیار مخربّی دارد.
علاوه بر این، از نظر اخلاقی نیز سبب ناامنی خانوادهها و بروز جنایات میشود و هیجانهای مستمر عصبی و حتّی بیماریهای روانی را در پی دارد که ثمره آن سستی پیوند خانوادهها و کاهش ارزش شخصیت زن در جامعه میشود .
در این میان عدهای روشنفکرنما از روی علم و آگاهی و یا از روی بغض و یا جهالت، مخالف حجاب و پوشش زنان هستند و حجاب را سبب انزوای این قشر از جامعه میدانند. یا اینکه حجاب را یک لباس دست و پاگیر میبینند که با فعالیتهای اجتماعی مخصوصاً در عصر ماشینهای مدرن سازگاری ندارد و یا اینکه حجاب از این نظر که میان زنان و مردان فاصله میاندازد، طبع حریص مردان را آزمندتر میکند، و به جای اینکه خاموش کننده باشد، آتش حرص آنها را شعلهورتر میسازد. در حالی که: با چشم خود، گروه گروه زنانی را میبینیم که با داشتن حجاب اسلامی در همهجا حاضرند، در ادارهها، در کارگاهها، در راهپیماییها و تظاهرات سیاسی، در رادیو و تلویزیون، در بیمارستانها و مراکز بهداشتی، و در مراقبتهای پزشکی، در دانشگاه. این افراد از رسالت عظیم زن که نقش بسیار مهمی در خانواده و تربیت فرزندان برای ساختن یک اجتماع سالم و آباد و پر حرکت دارد، بیخبرند.
علل گرایش به بیحجابی یا بدحجابی؟
علل پدیده بیحجابی یا بدحجابی باید از جنبه فردی و اجتماعی در حوزههای فرهنگی، اجتماعی و یا سیاسی مورد بررسی قرار گیرد. باکمال تأسف باید اذعان داشت که بعد از انقلاب اسلامی به خیلی از مقولهها و مخصوصاً موضوع حجاب توجه منطقی و جدی نشده است. به عنوان مثال برای حجاب اسلامی، تعریف دقیقی ارائه نشده و الگوهای مناسب اسلامی - ایرانی و نوع پوشش زنان مشخص نشده است. از طرفی، افراط و تفریط که گاهی منجر به سهلانگاری نسبت به حجاب، برخورد همراه با خشونت و در گیری لفظی و بدنی موجب بدبینی و تنفر مردم و بهویژه زنان به موضوع حجاب شد. در این مجال به برخی از علل گرایش به بدحجابی اشاره میشود.
تغییر ارزشها:
یکی از عواملی که موجب میشود تا برخی از خانمها و دختران به سمت بیحجابی و یا بدحجابی گرایش پیدا کنند، پندار ارزش در جامعه است. آنان تصور میکنند خودنمایی و تظاهر (بدحجابی) در انظار مردم و جامعه، ارزش محسوب میشود. امیرالمومنین علی (علیهالسلام) درباره اینگونه زنان میفرمایند: «...وَ إِنَ النِّسَاءَ هَمُّهُنَّ زِینَةُ الدُّنْیَا وَ الْفَسَادُ فِیهَا...؛ تلاش و همت زنان در جهت زینت و آرایههای زندگانی دنیا و ایجاد فساد و تباهی در آن است». البته مراد از نساء همه زنان نیست؛ بلکه آن دسته از زنانی که به دنبال فساد و گناه هستند، این نوع پوشش را برای نشان دادن خود انتخاب میکنند.
نفوذ فرهنگ غربی:
تهاجم فرهنگی و نفوذ فرهنگ بیگانه، یکی دیگر از علل بیحجابی در جامعه است. در دنیای امروز دستگاههای تبلیغاتی غرب با پیشرفتهترین وسیله تبلیغی مثل ماهواره و شبکههای اجتماعی سعی دارد فرهنگ بیگانه از اسلام را که در بیشتر موارد فاسد و مخرب است، در کشورهای جهان سوم و مخصوصاً جوامع اسلامی پیاده کند و فرهنگ خود را بر جهان مسلط کند.
رهبر انقلاب در دیدار اعضای شورای فرهنگی، اسلامی درباره نفوذ و تهاجم فرهنگ غرب میفرماید: «به نظر من، آن چیزی که امروز مجموعه شما و هر مجموعهای از زنان که در شکلها و با هدفهای مختلف کار میکنند، بر عهده دارند این است که باور غلطی را که فرهنگ غربی و اروپایی و دهها سال اخیر در ذهن زن ایرانی وارد کرده است، بزداید. البته باور غلطی هم در گذشته بوده است؛ یعنی گرایش به برخی از شکلهای غلط مصرف و تجمل، از گذشته هم وجود داشته است. با ورود فرهنگ اروپایی، این مدگرایی و نوگرایی در مصرف، به شکل عجیبی تشدید شد. این محاسبه شده و پیشبینی شده بود.
سردمداران سیاستهای غربی – که غالباً صهیونیستها و استعمارگران بودند - به قصدی و با نیتی این کار را کردند. این باورهای غلط را باید بزایید و این نمیشود، مگر با ارائه بحثها و کارهای اسلامی. اگر این کارها بشود، ریشه این مشکلاتی که گاهی اوقات مطرح میشود – بدحجابی و رواج فساد و فحشا و این چیزها - به خودی خود کنده خواهد شد. اینها غالباً معلولاند؛ علل، همان باورها و فرهنگها هستند که باید روی آنها کار بشود»
ضعف ایمان و حیا:
یکی از مهمترین عوامل بدحجابی، ضعف ایمان و معنویت است که باعث ضعف حیا میشود. ایمان همچون پناهگاهی است که انسان را از افتادن در گناهان حفظ میکند؛ چنان که قرآن کریم در نازعات آیات 40 و 41 میفرماید: «و اَمّا مَن خافَ مقامَ رَبّهَ و نَهیَ النفسَ عَنَ الهوی فاِنّ الجنّةَ هَیَ المأوی؛ و اما کسی که از ایستادن در برابر پروردگارش هراسید و نفس خود را از هوا بازداشت، پس جایگاه او همان بهشت است». امام صادق (علیهالسلام) نیز با اشاره به ارتباط ایمان و حیا، انسان بیحیا را بیایمان میدانند: «لا ایمانَ لِمَن لا حیاءَ لَه؛ کسی که حیا ندارد، ایمان ندارد» پوشش و حیا دو مقولهای هستند که قابل تفکیک از هم نیستند. زنان با حیا با رعایت حجاب، زینتهای خود را به نمایش نمیگذارند. اما زنانی که اسرار و زیباییهای خود را به نمایش میگذارند، پرده بین خود و خدا را دریدهاند و به شخصیت و اعتبار خود خدشه وارد میکنند. هرچند حجاب به معنای برخورداری از همه مراتب عفاف نیست؛ ولی عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نمیباشد.
کمبود محبت و عاطفه:
گاهی اوقات اگر ابراز محبت در انسان به اندازه نباشد، موجب کمبودهای شخصیتی در فرد میشود و در پی جبران آن خلأها، به راههایی متوسل میشود. کمبودهای عاطفی در خردسالی و گاهی در بزرگسالی، هویت و شخصیت را به شدت دچار کاستی میکند. آنگاه اینگونه افراد چنانچه راهنمایان درستی نداشته باشند، برای جبران آن، به شیوههای غیر طبیعی دست میزنند و شخصیتی دروغین و بیپایه برای خود رقم میزنند.
بررسی برخورد برخی زنان و دختران در مسئله پوشش، کاملاً نشانگر آن است که خودآرایی و خودنمایی نوعی ایجاد شخصیت پنداری است تا با جلب کردن نظرها و آفریدن جاذبه، خلأها را بپوشانند. کسب موقعیت: انسان موقعیت طلب است و همواره میخواهد در میان مردم از جایگاهی درخور توجه برخوردار باشد.
چنین جایگاهی به دو صورت حقیقی و کاذب محقق میشود. موقعیت حقیقی در اثر تحصیل علم و فضایل اخلاقی به دست میآید؛ اما برخی زنان که فاقد این ارزشها هستند، با نمایش زیباییها و جاذبههای طبیعی و ساختگی زنانه خود، سعی در جلب توجه دیگران میکنند تا به کمبودهای باطنی خود پاسخ دهند. غافل از آنکه هرگز کسی نمایش زیباییهای زنانه را دلیل بر شخصیت و جایگاه ارزشی او نمیگیرد. بیحجابی، زن را صاحب فضیلت نمیکند؛ بلکه از او عروسکی میسازد که با رشد و تعالی فاصلهها دارد، ضمن اینکه موقعیتهای حاصل از تحرکات جنسی تنها نزد بیماردلانی به وجود میآید که خود کمترین ارزشی ندارند.
عدم آگاهی از عواقب بدحجابی:
بسیار فراوان دیده شده که افراد جاهل و ناآگاه در جامعه، مرتکب اعمال زشتی میشوند که دارای صفات رذیلهای هم هستند، و هنگامی که آگاهی کافی درباره قبح آن اعمال و مفاسد و زیانهای آن صفات پیدا میکنند یا سطح و معارف آنها بالاتر میرود، بهکلی آن اعمال و صفات را رها کرده، یا لااقل به مقدار زیادی از آن میکاهند. دلیل منطقی این مسئله نیز روشن است؛ زیرا حرکت به سوی صفات والا و اعمال صالحه احتیاج به انگیزهای دارد. بدون شک یکی از بهترین انگیزهها، آگاهی از مصالح اعمال و صفات نیک و مفاسد اعمال و صفات رذیله است، و نیز آگاهی بر مبدأ و معاد، و آشنایی با برنامههای مکتب انبیاء و اولیاء، انسان را به سوی آنها سوق میدهد و بازتاب وسیعی در اصلاح مفاسد اخلاقی دارد.
البته منظور از علم و آگاهی در اینجا، آگاهی بر فنون صنایع و مسائل مادّی نیست؛ چرا که بسیارند کسانی که از این مسائل آگاهند و از همه آلودگان آلودهترند؛ بلکه منظور علم و آگاهی به ارزشهای والای انسانی و تعلیمات الهی و مصالح و مفاسد معنوی و معارف الهیّه است.