اشاره: رویارویی مستقیم ایران اسلامی، با رژیم جعلی و جنایتکار اسرائیل که از آغاز انقلاب اسلامی، انتظارش میرفت، سرانجام در چند روز گذشته، با حمله ددمنشانه این رژیم خونریز، به میهن عزیزمان و به شهادت رساندن عدهای از دانشمندان، نظامیان و مردم عادی ایران، صورت عینی به خود گرفت. در این نوشتار، علت این تصادم و نتایج حاصل از آن در مصاحبه نشریه پرتو با دکتر جعفر آقایانی چاوشی، دانشیار دانشگاه صنعتی شریف مورد بررسی قرار میگیرد.
پرتو: در روزهای اخیر شاهد تجاوز ددمنشانه اسرائیل به خاک میهن عزیزمان بودیم؛ به نظر شما ماهیت ظلمستیزی انقلاب اسلامی ایران در مواجهه با استکبار تا چه حد در این تجاوز نقش داشته است و وضعیت آینده منطقه و جهان را چگونه پیشبینی میکنید؟
دکتر چاوشی: نظامی که پیش از انقلاب مقدس ایران اسلامی، بر جهان حاکم بود، و هنوز هم نفسهای آخرش را میکشد، بر اساس قدرت بنا گردیده بود که مؤلفههایش اقتصاد، علم، فناوری و فرهنگ را پوشش میدادند. استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و چند کشور اروپایی، با توسل به این قدرت، نبض کشورهای در حال رشد را، در دست گرفته و عرصه را بر آنها تنگ کرده بود. افزون بر اینکه موسسات جهانی که با اسامی فریبکارانهای همانند سازمان ملل متحد، آژانس بینالمللی اتمی، بانک جهانی و غیره نیز، ابزاری در دست همین استکبار بودند، تا از آنها هم برای پیشبرد اهداف استعماری استفاده شود. هیچ کشوری جرئت خروج از این حصار غرب ساختهای که از آن به «نظم جهانی» تعبیر میشد، نداشت. علم و فناوری فقط و فقط در اختیار چند کشور غربی بود، و ممالک دیگر در این زمینه به حداقلی که برایشان تعریف شده بود، قانع بودند؛ زیرا که عدول از آن با نابودیشان برابری میکرد. برای مثال کشور لیبی که در زمان حکومت سرهنگ قذافی، به پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای علمی و اجتماعی نایل آمده بود، و از فناوری هستهای هم سود میبرد، تحت فشار امریکا و با دستان خویش، این فناوری را نابود کرد و چند سال بعد هم خود قذافی در توطئه که توسط همین حاکمان غربی، طراحی شده بود، قربانی شد. این کشور بزرگی که زمانی الگوی بسیاری از ممالک آفریقایی بود، هم اینک تجزیه شده و جنگهای خانمانسوز داخلی، امانش را بریده است؛ به حدی که مردمش برای امرار معاش همانند قرون وسطا به بردهفروشی روی آوردهاند. مشابه همین وضعیت را کمابیش در کشورهای آمریکای لاتین و بسیاری از سرزمینهای آسیایی و آفریقایی هم میتوان مشاهده کرد. در همین ایران خودمان هم در اوایل قرن بیستم، انگلیس استعمارگر، با قحطی تصنعی که فراهم کرد، بیش از ده میلیون از ایرانیان را به کشتن داد. جنایات خاندان پهلوی یعنی دستنشاندگان انگلیس و آمریکا، هم بر همه مردم جهان آشکار است و نیازی به تذکر ندارد. این همه، نمونههایی از رفتار خشن و فریبکارانه سیاستمداران غربی است که جهان را در ید قدرت خود گرفتهاند و خون مستضعفین را در سراسر جهان میمکند.
طلوع انقلاب اسلامی ایران، طلیعه نظم نوین جهانی
انقلاب اسلامی ایران که الهام گرفته از قرآن و مکتب تشیع بود، نخست سبک زندگی مردم ایران را که با ابتذال و غربزدگی دست به گریبان بود، دگرگون کرد و صبغه خدایی به آن داد، بعد هم در اندک زمانی، به دلیل ماهیت ظلم ستیزانه و عدالت گسترانهاش، به یک ایدئولوژی حیات بخش تبدیل شد، و حمایت از مستضعفان و محرومان جهان را، سر لوحه آرمانهای خود قرار داد، و ملتها را از هر نژاد و رنگ و قبیلهای، در اقصا نقاط جهان، مجذوب خود کرد. اولین جرقه این تاثیر در فلسطین اشغالی زده شد، و محور مقاومت علیه رژیم غاصب صهیونیستی شکل گرفت. طوفان الاقصی که هیمنه پوشالی اسرائیل جنایت پیشه را بر باد داد، نمونهای از ثمرات همین انقلاب مقدس ایران اسلامی بود. در همین طوفان انقلابی بود که از یک طرف شجاعت، ایثار و مظلومیت مردم غزه را مشاهده کردیم، و از طرف دیگر با ماهیت پلید و کفر پیشه قوم بنیاسرائیل که سابقه چند هزار ساله خیانت و جنایت، در تاریخ دارد، آشنا شدیم. صرفنظر از تمام رفتار منافقانه و ضد انسانی، صهیونیستهای کافر، در طول تاریخ، در همین یک سال گذشته، با چشمان خود دیدیم که آنها با چه قساوتی، بیش از پنجاه هزار زن و مرد و پیر و جوان را به خاک و خون کشیدند! از رسیدن آب و غذا به آنان ممانعت کردند. بیمارستانها و مدارسشان را با خاک یکسان نمودند. همین ظلمها ضد بشری، خشم مردم آزاده جهان را بر انگیخت، و آنها را برای تظاهرات هزاران نفری به خیابانها کشید. این آگاهی ملل مختلف، مرهون روشنگریها و ظلمستیزیهای انقلاب اسلامی ایران است که توانست نقابهای نفاق را کنار زند و چهره واقعی غرب سرمایهداری و فریبکار را که در اسرائیل جنایتکار تبلور یافته بود، برای همگان آشکار سازد.
پرتو: در شرایط موجود، وظیفه مردم ایران در مواجهه با جنگ ترکیبی دشمن را چگونه ارزیابی میکنید؟
دکتر چاوشی: دشمن، علاوه بر جنگ سخت، از جنگ نرم نیز به خوبی بهره میبرد، تا با دروغ و شایعهپراکنی و فتنهانگیزی، جامعه ایران را متشنج و ملتهب کند؛ بنابراین اولاً با صبر انقلابی باید با مشکلات ناشی از جنگ بسازیم، و به موازات آن، در جهاد تبیین هم بکوشیم. مهمتر از اینها، ولایتمداری است، به این معنی که باید پشت سر رهبر فرزانه خود، امام خامنهای بایستیم و از فرامین معظم له، در مبارزه با این دشمن غدار، پیروی کنیم، و تا پای جان در راه آرمانهای انقلاب پیش برویم، تا با یاری خداوند متعال، از این مرحله حساس هم عبور کنیم و پیروز میدان جنگ شویم.
مراقبت در برابر ستون پنجم دشمن
گذشته از جاسوسان معمولی که در مقابل مزدوری برای بیگانگان، به مردم خود خیانت میکنند، ما در این جنگ ترکیبی با شبه روشنفکران خود فروختهای در داخل و خارج مواجهایم که ملیت و نام ایرانی را با خود دارند و در عین حال با قلم و زبان خود و با شبههافکنی در احکام دینی و تحریف حقایق، نقش ستون پنجم دشمن را بازی میکنند. این عده را حداقل در دو گروه میتوان جای داد:
گروه اول را شبه روشنفکران دینستیز داخلی یا خارجنشین تشکیل میدهند. یکی از معروفترین شبه روشنفکران دینستیز ایرانی عبدالکریم سروش است که در قبال مبارزاتش با احکام دینی و قرآن، از یک محفل فراماسونی مستقر در هلند، جایزه اراسموس را دریافت کرد. با این حال در روزهای اخیر و مقارن با حملات آمریکا و اسرائیل به ایران، آقای حسامالدین آشنا مشاور ارشد در دولتهای یازدهم و دوازدهم، اکنون به بهانه وفاق ملی به دفاع از سروش برخاسته است! (1)
محمدعلی امیر معزی، پژوهشگر ایرانی مقیم فرانسه که کتابهای متعددی بر ضد قرآن و مذهب تشیع به زبان فرانسه نوشته و در فرانسه منتشر کرده است، یکی دیگر از این شبه روشنفکران خارجنشین است. این شخص رابطه تنگاتنگی با مراکز پژوهشی رژیم صهیونیستی دارد؛ بنابراین مترجمین و ناشران ما بایستی از ترجمه و انتشار آثار این مزدور بیگانه بپرهیزند، تا مبادا در انحراف ذهن جوانان ما سهیم گردند. در این میان باید مراقب برخی دیگر مانند مصطفی ملکیان و محمد مجتهد شبستری نیز بود که متاسفانه آزادانه قلم میزنند و در انحراف جوانان ما میکوشند.
اما گروه دوم از ستون پنجم را کسانی تشکیل میدهند که متاسفانه در برخی مراکز آموزشی ما هم به تدریس اشتغال دارند. این گروه هم با خود تحقیری، و القای ترس میخواهند اراده ملت را در این جنگ سست کنند. من به دو نمونه از شبهات و دروغهای این گروه، اشاره میکنم. پیش از ورود به بحث، لازم میدانم که درباره جوانان و نوجوانان ایرانی، نکاتی را بیان کنم، تا مردم ایران بدانند، مطالب دشمنان انقلاب، تا چه اندازه با واقعیت فاصله دارد.
نکته اول اینکه، اکثر تحلیلگران علمی و روانشناسان، چه در داخل کشور و چه در خارج آن، در این قول متفقند که جوانان و نوجوانان ایرانی از ضریب هوشی بسیار بالایی برخوردارند. این هوشمندی را آنان، در عرصههای مختلف علمی و بویژه در مسابقات و المپیادها نشان دادهاند. اما نکته دوم به خلق و خوی این جوانان، مربوط میشود. من خود که با خصوصیات جوانان اروپایی و ایرانی از نزدیک آشنایی دارم، اعتراف میکنم که نسل جوان ایرانی در خدا باوری، ادب، شجاعت و غیرت دینی در جهان، بینظیرند. اگر در جنگ تحمیلی ما با رژیم بعث عراق، نوجوانان شجاعی همچون حسین فهمیده، مرحمت بالازاده و صدها جوان ایثارگر دیگری، داشتیم که جانشان را در طبق اخلاص گذاشتند و تقدیم انقلاب کردند، امروز هم هزاران و بلکه میلیونها تن از این نوجوانان در ایران حضور دارند که برازندگیشان را در عرصههای مختلف به اثبات رساندهاند. از باب مثال، این جوانان در حفظ قرآن و قرائت آن، در جهان اسلام حرف اول را میزنند و تحسین جهانیان را برانگیختهاند! غیرت دینی و خانواده محوری، امتیاز دیگر این نوجوانان است که آنها را از فساد فرهنگ غربی دور کرده است! با اینهمه هوش و خلق و خوی پسندیده نوجوانان ایرانی، یکی از خودتحقیران داخلی با توهین به نوجوانان و جوانان ایرانی میگوید: «نوجوانان ما احمق هستند؛ احمقترین نسل نوجوانی که ایران تاکنون داشته، نسل فعلی است»! (2) شخص دیگری در یک مصاحبه با رسانههای بیگانه، جسارت را تا بدانجا رسانده است که نتانیاهو را که روی چنگیز خان مغول و هیتلر را در خونریزی، سفید کرده است، قهرمان ایرانیان میخواند و اینگونه به اراجیف خود ادامه میدهد: «مردم ایران نتانیاهو را بهعنوان یک قهرمان تحسین میکنند»! (3) این در حالی است که ایرانیان که پیشتاز مبارزه با اسرائیل غاصب بوده و هستند و تاکنون صدها قربانی در این راه دادهاند که معروفترین آنها همانا سردار سلیمانی است، به خون نتانیاهو تشنهاند. طبعاً انتظار از قوه محترم قضائیه است که با این ستونهای پنجم دشمن، مقابله و اینگونه عناصر خود فروخته را که به غلط نام استاد دانشگاه بر خود نهادهاند را محاکمه و مجازات کند.
پرتو: وظیفه مردم را در این شرایط حساس چه میدانید؟
دکتر چاوشی: ما ایرانیان افتخار داریم که شیعه امیرمومنان هستیم، پس باید در این موقع حساس هم از مولی و مقتدای خود الگو بگیریم. به هنگام خلافت مولی، زمانی را سراغ داریم که شباهتی با اوضاع کنونی ما داشت، یعنی یکی از سرداران خونریز معاویه به نام ضحاک بن قیس، با لشکریانش در اطراف کوفه، به کشتار مردم میپرداخت، حضرت سپاهی برای سرکوب این عنصر خدانشناس، فراهم کردند و آماده جنگ با او شدند. عقیل برادر حضرت، طی نامهای از مولای متقیان، توضیحاتی درباره این جنگ و سرانجامش خواست. امیر مومنان اینچنین به برادر خود پاسخ دادند:
«...امّا آنچه را که از تداوم جنگ پرسیدی، و رأی مرا خواستی بدانی، همانا رأی من پیکار با پیمانشکنان است، تا آنگاه که خدا را ملاقات کنم. نه فراوانی مردم مرا توانمند میکند، و نه پراکندگی آنان مرا هراسناک میسازد. هرگز گمان نکنی که فرزند پدرت، اگر مردم او را رها کنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، و یا در برابر ستم، سست میشود، و یا مهار اختیار خود را، به دست هر کسی میسپارد، و یا از دستور هر کسی اطاعت میکند؛ بلکه تصمیم من آنگونه است که آن شاعر قبیله بنی سلیم سروده: اگر از من بپرسی چگونهای بدان که من در برابر مشکلات روزگار شکیبا هستم، بر من دشوار است که مرا با چهرهای اندوهناک بنگرند، تا دشمن سرزنش کند و دوست ناراحت شود». (نهج البلاغه نامه شماره36)
بنابراین، در این مرحله حساس ضمن هوشیاری در برابر ستون پنجم دشمن، باید مشوق نیروهای نظامی خود باشیم که جان بر کف از حریم میهن عزیزمان حراست میکنند و با شر مطلق به مبارزه میپردازند. به موازات این پشتیبانی از سربازان ایران، باید فرامین رهبر فرزانه انقلاب را با تمام وجود پذیرا باشیم، و سستی و ضعف را به خود راه ندهیم که این جنگ، جنگ ارادهها است و قطعاً همانگونه که خداوند در قرآن وعده آن را داده، ما پیروز میدان خواهیم شد.
پرتو: از وقتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزاریم.
پینوشت:
1. «دفاع تمام قد حسامالدین آشنا از سروش و عبدالحمید مولوی»، در: