گفت: چرا اطرافت رو نگاه نمیکنی؟ ببین اکثر جوامع و مردمان دنیا راحت هستن و کاری به حجاب و اینجور چیزا هم ندارن. حالا اونا درست فکر میکنن یا شماها که یک عده محدودی هستید و هی میگید حجاب حجاب؟! ولی نگفت که: اولا ما یک عده محدود نیستیم و اسلامگرایی به سرعت در حال گسترش در اروپا و غرب است و ثانیا بر فرض اینکه همه دنیا هم کار زشتی انجام بدهند، دلیل بر این نیست که ما حقانیت نداریم و اونها هستن که درست فکر میکنند. حقانیت ما، کلام خالق ماست که فرمود چگونه زندگی کنیم تا سعادتمند شویم و چگونه عمل نکنیم تا راهی دوزخ نشویم. حکایت روباه دم بریده هم برای فهم این مطلب جالب است؛ روزی دم یک روباه در حادثهای قطع شد. روباههای دیگر پرسیدند: دمت چه شد؟ روباه مکار گفت: خودم قطعش کردم! روباههای دیگر گفتند: چرا؟ روباه مکار گفت: حالا آزادم و سبک. احساس راحتی میکنم! وقتی راه میروم، فکر میکنم که دارم پرواز میکنم! یک روباه دیگر که بسیار ساده بود، رفت و دم خود را قطع کرد. چون درد شدیدی داشت و نمیتوانست تحمل کند، نزد روباه مکار رفت و گفت: تو که گفته بودی سبک شدهام و احساس راحتی میکنم. من که بسیار درد دارم! روباه مکار گفت: صدایش را درنیاور که روباههای دیگر به ما میخندند. هر لحظه ابراز خشنودی کن و افتخار کن تا تعداد ما زیاد شود؛ وگرنه تمام عمر مورد تمسخر دیگران قرار خواهیم گرفت. کمکم تعداد دمبریدهها آنقدر زیاد شد که به روباههای دمدار میخندیدند! وقتی در یک جامعهای، افراد فاسد زیاد میشوند، به افراد باشرف و باعزت میخندند! بله، اگر همه عالم هم کجراهه بروند، راه کج، کج است و هیچوقت صراط مستقیم نخواهد شد...