رضا زرخانی
ما دلایل عقلی فراوانی داریم که امروزه سلاح هستهای ضامن امنیت و بقای دارندگان اینگونه سلاحها نمیتواند باشد!
به نظر میرسد، اولین و شاید آخرین کشور استفاده کننده این سلاح ممنوعه در طول تاریخ معاصر بشری، فقط به نام آمریکا به ثبت برسد، چرا که اگر آمریکای زمان جنگ جهانی دوم از روی ترس و وحشت و نیز از روی اشراف کامل اطلاعاتی مبنی بر اینکه هیچ کشوری به جزء آمریکا هنوز به فناوری نظامی هستهای دست نیافته، جرئت استفاده از این سلاح مخرب را در ناکازاکی و هیروشیما به صورت ناجوانمردانه پیدا کرد! و اگر اندک احتمالی میداد که کشورهای متفق (ژاپن، آلمان و ایتالیا) به قدرت هستهای دست پیدا کردهاند، هیچ موقع شهرهای ژاپن با این سلاحها ویران نمیشد و نتیجه جنگ به گونهای دیگر رقم میخورد.
اما سوال اساسی اینجاست که آیا در جهان امروزه کشورهای درندهخویی مثل آمریکا و اسرائیل و امثال آنها آیا جرئت استفاده از این ابزار ویرانگر، بر علیه کشورها و ملتهای مخالف خود را دارند؟ که جواب ما با توجه به دلایلی که بیان خواهیم نمود، منفی خواهد بود و ما علاوه بر استناد به فتوای مقام معظم رهبری دامت برکاته در مورد حرام بودن ساخت و استفاده از این سلاح که ریشه فقهی و قرآنی این ممنوعیت را به اثبات میرساند، از زوایای عقلی و تحلیلی به این موضوع نظر میکنیم.
1. امروزه علاوه بر کشورهای ابر قدرت و صنعتی دارنده این سلاح! برخی کشورهای کمتر توسعه یافتهای مثل پاکستان و کره شمالی و... به پشتوانه داشتن برخی پشتوانههای بومی و مساعدتی (دیگران) به این فنآوری دست یافتند؛ به گونهای که امروزه در بلوک بندی کشورها و حمایت ابرقدرتها از کشورهای همسو با خود، این امکان وجود دارد که کشوری این سلاحها را به جای ساختن از یک کشور سازنده به صورت سری یا علنی وارد یا خریداری کند، و در انبارهای خود کلاهک اتمی را با تناژهای مختلف نگهداری نماید!
بنابراین، هیچ تضمین و نیز هیچ اشراف اطلاعاتی (به طور متقن) نمیتوان یافت که یک کشور کوچک یا بزرگ که خود صاحب این فنآوری نیستند! از سایر کشورها آن را وارد نکرده باشند!
بنابراین، در محافل تصمیمساز و تصمیمگیر نظامی و امنیتی حتماً به این نتیجه رسیدهاند که دنیای امروز به توازن قدرت هستهای رسیده است! و اینگونه سلاحها عملاً برای دارندگان آنها دارای هزینه بالای نگهداری به دنبال خواهد آورد، و هیچ کاربرد جدی از آن نمیتواند بکنند. چرا که در این نگاه، ممکن هست یک تهاجم هستهای، تهاجم هستهای دیگر را دنبال داشته باشد! و این یعنی پایان زندگی انسانها و انقراض نسل بشریت!
2. امروز طبق نظریه صاحبان علم و کارشناسان نظامی، بمبهای دیگری با قدرت تخریب بالا مثل بمبهای شیمیایی، پلاسمایی و... میتواند همان بلایی بر سر انسانها بیاورد، که بمبهای اتمی میتواند داشته باشد!
بنابراین، ساخت و استفاده از بمبهای هستهای و سایر بمبهای ویرانگر، شاید یک کجاندیشی و شوخی سیاسی چیز دیگری نمیتواند باشد!
3. به نظر میرسد جنگ امروز کشورها بیشتر جنگ ایدولوژیهاست، و بشر نیمه جان و اعصاب پریشان امروز که غرق شهوات و مادی گرایی صرف هست، و در نهادهای قانون گذار، برخی کشورهای صنعتی غربی با قانونی کردن ازدواج انسان با جنس موافق و حتی حیوانات، رتبه انسانیت خود را کمتر از حیوانات رقم زده، و این حکومتها برای دفاع و دفع این شر از ملت خود باید به دنبال یک ایدولوژی قوی باشند تا به سوالات فطری ملت خود جواب پیدا کنند! نه به دنبال ساخت و انبار سلاحهای کشتار جمعی که هیچ موقع جرئت و فرصت استفاده از آن را پیدا نخواهند کرد.
و امروز در دنیا، دو ایدئولوژی در تقابل و مچاندازی با هم؛ یکی ایدئولوژی لیبرال دموکراسی با کدخدایی آمریکا و دیگری ایدئولوژی حکومت الهی و جهانی حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف با سکنداری نایب امام زمان علیهالسلام (در ایران) در حال وقوع است.
و هر چه به جلو پیش برویم، پیروزی ایدئولوژی حق بر باطل آشکارتر میشود! و به افول مکتب لیبرالیسم نزدیکتر میشویم و مکتب حق را با هیچ سلاح نظامی متعارف و غیر متعارف نمیتوان کنترل نمود، پس بنابراین پایان کاربرد سلاحهای کشتار جمعی را باید با انقلاب 57 ایران که زمینهساز ظهور منجی عالم بشریت هست باید در انتظار بود.
4. نکته پایانی اینکه از نگاه روان شناسی اجتماعی، اعصاب و روان بشریت امروز آنقدر ملتهب و مضطرب هست که هیچ ملتی به هیچ دولتی اجازه ورود به جنگهای خانمان سوز را چه با سلاحهای متعارف و چه غیر متعارف را نخواهد داد، چرا که در صورت وقوع و شروع جنگ، دولتها (به خصوص دولتهای غربی) باید منتظر آشوبهای مدنی و داخلی گسترده در سرزمینهای خود باشند. قبل از آنکه جنگ، دولتی را سرنگون کند، مردم کشورها خودشان دولتهای خودشان را سرنگون خواهند کرد.