خداوند که خود، مشتاق سعادت آدمی است و سرچشمه خوشبختی است، در قرآن، به نشانهها و ویژگیهای انسانهای رستگار اشاره میکند و با این کار، الگویی عملی در اختیار انسان قرار میدهد تا با پیروی از آن، خود را به سعادت جاوید، در دنیا و آخرت برساند.
درست است که استعداد و محیط مناسب، برای رشد و رسیدن به کمال، برای همگان به طور مساوی مهیا نیست؛ امّا باید بدانیم که بذر سعادت در مزرعه زندگی همه، پاشیده شده و همای سعادت هر کس، مترصّد پرواز در آسمان زندگی اوست و گنج سعادت، دست یافتنی است.
بشر، همواره در پی کشف کیمیای سعادت و یافتن پاسخ این پرسش بُنیادین بوده است که راه نیکبختی کدام است؟ و پایان مسیر زندگی به کجا ختم میشود؟ این موضوع، دلمشغولی همیشگی وی بوده و هست؛ چرا که زندگی فقط یکبار اتّفاق میافتد و نه میشود آن را خرید و نه دوباره بازگشت داد و نه مجال آزمایش و خطایی وجود دارد.
بنابراین، برای کاوش درباره این پرسش، باید دنبال یک منبع جامع و کلاننگر بود. به باور ما مسلمانان، قرآن ـ که به راستی کتاب جامعی برای هدایت و رستگاری است ـ، سیمای رستگاران و عاقبت کار ایشان و نیز فرجام بدکاران را به خوبی ترسیم نموده است؛ لذا، در این نوشتار، مهمترین عوامل سعادت و شقاوت را، از دیدگاه قرآن، به اختصار، مورد بررسی قرار میدهیم.
منابع خوشبختی چیست؟
به راستی خوشبختی و بدبختی چیست؟ رستگاری که مدّ نظر قرآن است، کدام است؟ عوامل تعیین کننده در خوشبختی (یا: سعادت، نیک بختی، خوش اقبالی، خوش فرجامی، خوش طالعی، خوش دولتی، رستگاری، موفّقیت، بهروزی، عاقبت به خیری، کامرانی، کامروایی، فوز، سعادت، روسفیدی و...) و موجبات بدبختی (یا شقاوت، شوربختی، بیچارگی، بخت پریشی، خُسران، تیرهروزی، ناکامی، بخت برگشتگی و...) چیست؟ موانع رشد و ترّقی کداماند؟ توفیق، چیست؟ و آیا شانس، در خوشبختی انسان، نقش دارد؟
اصولاً آدمی، دارای اهداف متنوّعی است. بر این اساس، گروهی که صرفاً دغدغه پول و ثروت و مقام و شهرت و شهوت را دارند و به طور کلّی، زندگی را در مادّیات خلاصه میکنند، جزو انسانهای «لذتگرا» و در مقابل، عدهای که معترف به خدا و پیامبر و معاد و در پی دستیابی به معدن محبّت و خیر و فضایل و کمالات اخلاقی و گنج سعادت هستند و به زندگی چند روزه دنیا، دلخوش نمیکنند و بر این باورند که دنیا متاعی نیست که آنها را اشباع کند، انسانهای «سعادت گرا» هستند.
خداوند که خود، مشتاق سعادت آدمی است و سرچشمه خوشبختی است، در قرآن، به نشانهها و ویژگیهای انسانهای رستگار اشاره میکند و با این کار، الگویی عملی در اختیار انسان قرار میدهد تا با پیروی از آن، خود را به سعادت جاوید، در دنیا و آخرت برساند. مهمترین ویژگیهای سعادت بخشی که خداوند به آنها اشاره کرده است، عبارتاند از: ایمان آوردن به غیب (وحی) و کتابهای انبیای پیشین، برپا داشتن نماز و انفاق کردن، اطاعت از خدا و رسولش، کسب خشنودی خداوند، ایستادگی و پافشاری بر ایمان و حفاظت از آن با جان و مال خویش، انجام دادن اعمال نیک و رعایت عدالت، فروتنی، پرهیز از کارهای بیهوده و کمک به مستمندان، یافتن جایگاه واقعی خویش و پیروی از برنامه سعادت گرای خداوند، و... . از مجموع این ویژگیها چنین برداشت میشود که تنها راه انسان برای رسیدن به رستگاری، این است که طوری زندگی کند که «خدا از او راضی باشد و او نیز از خداوند، راضی باشد».
از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم)، نقل شده است که فرمودند: «هر شب، یکی از ملائکه خداوند، بر بالین جوانان میآید و ندا میدهد: برخیزید و برای رستگاری بکوشید». از امام حسین (علیه السلام) که زندگی او اسوه واقعی، یک زندگی سعادتمندانه و به دور از ذلّت و خواری است، نقل شده که: «من مرگ را جز سعادت، و زندگی با ظالمان را جز ننگ و ذلّت نمیبینم».
موانع خوشبختی چیست؟
به نظر شما، آیا انسان، خود، راه سعادت خویش را بر میگزیند یا چرخ روزگار، بر اساس تصادف و یا عوامل دیگری که انسان در اداره آنها نقشی ندارد، بشر را به این راه، سوق میدهد و به عبارت دیگر، هر که بهرهمندتر است، خوشبختتر است؟
درست است که استعداد و محیط مناسب، برای رشد و رسیدن به کمال، برای همگان به طور مساوی مهیا نیست؛ امّا باید بدانیم که بذر سعادت در مزرعه زندگی همه، پاشیده شده و همای سعادت هر کس، مترصّد پرواز در آسمان زندگی اوست و گنج سعادت، دست یافتنی است.
خداوند، تمام شرایط خوشبختی را برای انسان فراهم نموده است و با نعمتهای بیشماری که در اختیار او قرار داده است، در واقع، راه را برای رستگاری او هموار نموده و حتّی شرایط و نحوه استفاده از این نعمتها به منظور رسیدن به خوشبختی را هم برای او توضیح داده است. امّا به راستی چه میشود که گروهی از انسانها با این همه نشانه و نعمت، باز هم از راه رستگاری دور میشوند و به سوی گمراهی و تیرهروزی پیش میروند؟
عوامل بسیاری در این روند، تأثیرگذار هستند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
1. نفس امّاره: میل سرکش و تحریک کننده آدمی ـ که همواره زبانه میکشد و انسان را به لذّت گرایی هر چه بیشتر فرا میخواند ـ، را شاید بتوان یکی از مهمترین عوامل سقوط انسان به سوی بدفرجامی و تیره بختی دانست.
2. جهل: از نظر قرآن، محال است که انسان عاقل، در گرداب گناه فرو رود و یا انسان جاهل (یعنی کسی که تعقّل نمیکند) بتواند راه خوشبختی را بپیماید. بنابراین، میبینیم که تکیه بر عقل در مسیر زندگی، یکی از عوامل خوشبختی است و دوری از آن، یکی از مهمترین موانع برای رسیدن به خوشبختی.
3. غفلت از خدا و آخرت: همان طور که اشتیاق برای به دست آوردن رضایت خداوند و کسب پاداش اُخروی، سعادت ساز است، غفلت از خدا و آخرت نیز مانعی برای رسیدن به خوشبختی به حساب میآید.
4. دامهای شیطان: زندگی، صحنه جنگی سخت، بین انسان و شیطان است؛ جنگی که سرانجام، یک پیروز دارد و یک مغلوب! پس آدمی اگر خواهان خوشبختی است، باید همیشه بیدار و هشیار باشد تا فریب شیطان را نخورد و در دام او گرفتار نیاید.
فرجام سخن
هر که بخواهد میوه رستگاری بچیند، باید به دنبال اهداف بزرگتر و اصلیتر باشد و به طور قطع، هنگامی در مسیر سعادت قرار میگیرد که خدا از او راضی باشد و در مقابل، هنگامی شقاوت و بدبختی بر سر بشر سایه میافکند که خدا از او ناخشنود است. بنابراین، از نظر قرآن، رستگاری، برای همه، تنها با داشتن انگیزه زیبا و عزم قوی و تلاش مستمر (عمل صالح) در راه خدا قابل تضمین است و چون آدمی را از انتخاب، گریزی نیست و آدم فاقد جهت، وجود ندارد، باید خود انتخاب کنیم و در انتخاب خود به مسیر خیر و شرّ دقّت کنیم.