علیرضا کمالی
(مطبوعات زنجیرهای) اصطلاحی است که طی سالهای اخیر رواج پیدا کرد و امروزه دنباله و ادامه خود را به فضای مجازی و در بسترهای مختلف داخلی و خارجی سپرده است. منظور از این عبارت این است که طیفی از این مطبوعات و صفحههای مجازی، از یک ستاد مرکزی هدایت میشوند و میکوشند از طریق همپوشانی و بهکارگیری شیوهها و تاکتیکهای جنگ روانی، به تشنج و ناآرامی و ایجاد آشفتگی و نهایتاً براندازی نظام دامن بزنند. اما این بدان معنا نیست که همه آنها به طور مستقیم، براندازی نظام را بیان کنند. در یک تقسیمبندی، رسانهها و صفحات مجازی داخل ایران در دهه گذشته تا به حال، حداقل به سه دسته تقسیم میشوند:
1- رسانههایی که هدفشان از ابتدای تاسیس، دور نگه داشتن مردم، بویژه جوانان از مسائل سیاسی و تهی کردن آنان از ملکات فاضله انسانی و در یک کلام از خود بیگانگی و ایرانزدگی میباشد.
2- رسانههایی که هدفشان، تطهیر چهره حکومت غربی و لیبرالی و همچنین تطهیر رژیم پهلوی و تخریب و رویگردانی از حکومت جمهوری اسلامی، با برجستهسازی اشتباهات برخی مسئولین و تمسخر سخنان آنان است.
3- رسانههایی که هدفشان، تثبیت حکومت جمهوری اسلامی است.
در این یادداشت قصد داریم به جریان نفوذ در قسم سوم اشاره کنیم، جریانی که نه تنها مستقیماً حرفی از براندازی نمیزند؛ بلکه شاید خود را از امام خمینی (ره) انقلابیتر معرفی کند؛ اما قصد او جز شکاف میان انقلابیون و شکست جبهه و ائتلاف انقلاب و طرفداران این جبهه نیست.
با بررسی ائتلافهای سیاسی در تاریخ معاصر، آن هم در گروههای ملی و مذهبی که تا مدت طولانی باهم متحد و همصدا بودهاند، متوجه میشویم بعد از مدتی میان آنها اختلافات عمیقی پیدا شده است و حتی این اختلافات، باعث فروپاشی قدرت و حکومت آنها شده است.
از جمله این ائتلافها، ائتلاف دکتر مصدق و آیت الله کاشانی بوده است. نهضت ملی نفت و دولت ملی مصدق جز با ائتلاف و حمایت آیت الله کاشانی به نتیجه نرسید. آنگونه که در تاریخ مرور میکنیم؛ با اعلام ملی شدن صنعت نفت، دولت انگلیس کشتیهای جنگی خود را برای تهدید به آبهای ایران فرستاد و با بحرانی شدن شرایط کشور، دولت حسین اعلا استعفا داد. در این حین با حمایت تمام قامت آیت الله کاشانی از مصدق، او نخست وزیر شد. در این میان به دلیل بعضی از انتصابات در کابینه مصدق (سرهنگ زاهدی در وزارت کشور) زمزمههای مخالفت به گوش میرسید؛ اما آیت الله کاشانی ضمن حمایت، او را در انتخاب همکارانش آزاد گذاشت. دولت مصدق در یک اقدام درست، کنسولگریهای انگلیس و شعب شورای فرهنگی بریتانیا در ایران را تعطیل کرد.
25 تیر1331 مصدق پس از سه ساعت مذاکره با شاه، بدون مشورت با سران نهضت، استعفا داد که مورد تعجب ملت هم شد. (اختلاف شاه و مصدق در تعیین پست وزارت جنگ بود)
شاه با پذیرش استعفا، احمد قوام را معرفی کرد. قوام با درخواست اختیارات فوقالعاده، انحلال مجلس شورای ملی و سنا را از شاه تقاضا نمود. آقای کاشانی اعلام کرد که قوام خائن به ملت است و مصدق باید برگردد. قوام طی اطلاعیهای گفت: «کشتیبان را سیاستی دیگر آمد و سیاست از این به بعد از دین جداست». آیت الله کاشانی طی نامهای به وزیر دربار تهدید کرد که مصدق هرچه زودتر برگردد. قوام دستور بازداشت آیت الله کاشانی و انحلال مجلس را صادر کرد که منجر به قیام عمومی 19 تیر شد. شاه تلفنی قوام را برکنار و مصدق دوباره روی کار آمد. دولت دوم مصدق، شروع به کار و هم زمان آیت الله کاشانی به ریاست مجلس شورای ملی برگزیده شد. اما اختلافات پس از ائتلاف و وحدت همه جانبه آن دو در برابر تهدیدات انگلستان و همچنین فشار شاه، شروع شد. بهانه اختلافات به دلیل انتخاب دکتر مصدق، از تعدادی از اعضای کابینهای که به کشتار مردم در قیام 19 تیر مشهور شده بودند، بود و از طرف دیگر انتظار مردم هم از دولت مصدق برای حل مشکلات، بالا رفته بود. اما به طور کلی دو عامل باعث تشدید اختلاف شد:
1ـ مخالفت مجلس با تقاضای تمدید اختیارات قانونگذاری دولت (طبق قانون اساسی، قانونگذاری برعهده مجلس بود. مصدق در شرایط خاصی به مدت شش ماه اختیار قانونگذاری را در زمینههایی از مجلس گرفت. پس از اتمام این مهلت، وی مجدداً اصرار بر تمدید داشت که مجلس مخالفت کرد.)
2- ـ انحلال مجلس توسط دولت؛ (دولت هم قصد تلافی و انحلال مجلس را داشت)
این اختلافات و دامن زدن به آن توسط عناصر داخلی و خارجی، زمینههای لازم را برای کودتا 28 مرداد 1332 فراهم آورد و نهضت نفت رو به افول رفت. در صورتی که مشابه همین اختلافات و سخنان در ابتدای دولت اول مصدق، بین آیت الله کاشانی و دکتر مصدق اتفاق افتاد و آقای کاشانی خیلی زود اختلافات را رفع کرد که به تشکیل دولت ملی منجر شد.
اما چرایی علت اختلاف شدید میان ائتلاف مصدق و آیت الله کاشانی که منجر به کودتای سال 1332 شد را باید در مطبوعات و جراید آن زمان جست. طبق اسناد انتشار یافته از بایگانیهای محرمانه (اینتلیجنس سرویس) و سازمان (سیا)، نقش مخرب این دسته از جراید وابسته و مزدور بیگانه اینگونه بیان شده است: «در تابستان [۱۳۳۲] مبارزه تبلیغاتی شدید وارد تلاشی مصممانه شد، برنامه مطلوب بیثبات کردن که با ظهور ناگهانی شش روزنامه جدید در تهران مشخص شد، مطالب گردآوری شده در واشنگتن را به سرعت به تهران بردند، برای توزیع در زمان مناسب در آنجا نگاه داشتند. این مطالب را سپس به برادران رشیدیان رساندند که در چهار پنجم از مطبوعات ایران رابطههایی داشتند. ریچارد کاتم، کارشناس ارشد مسائل ایران در سازمان سیا، در خاطراتش میگوید هر مقالهای که مینوشتم، به سرعت در مطبوعات روز بعد ایران چاپ میشد.» (همایش پنجاهمین سالگرد کودتای 28 مرداد، ص 28)
و در سندی دیگر چنین آمده: «... توافق شد که پایگاه سیا در تهران باید بیدرنگ سیاست جدید خود را درباره حمله به دولت مصدق از راه کاربرد تبلیغاتی که منشأ آن نامشخص بود آغاز کند... از گروههای (سازمان) هنری سیا که بخشی از هیئت مشاوران دستگاه بوده خواسته شد تا تعدادی کاریکاتور بر ضد مصدق تهیه نماید. بر اساس گزارشی که یکی از مأمورین «سیا» به واشنگتن ارسال کرده است، تنها در فاصله ۲۵ تا ۲۸ مرداد، حدود ۱۰۰ عدد از این کاریکاتورها در روزنامهها و مجلات سراسر ایران چاپ شدند و عمده این کاریکاتورها علیه آیت الله کاشانی بود». (اسناد سازمان سیا، ص 88- آمریکا و تحولات، ایران ترجمه صادق خرازی)
با توجه به این شواهد تاریخی و ائتلافهایی که به دلیل نفوذ رسانهای شکست خورده، هم اکنون میتوانیم از آن وام گرفته و به اختلاف جبهه انقلاب در چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری اشاره کنیم؛ اختلافاتی که نهایتاً تلخی و حیرت شکست در این انتخابات را به دنبال داشت.
با توجه به این موضوع که چهار کاندیدا از این جبهه در عرصه رقابت حاضر بودند و در نهایت رقابت جدی درون جبههای، میان دکتر جلیلی و دکتر قالیباف ادامه پیدا کرد که نه تنها هیچکدام از آن دو پیروز انتخابات نشدند؛ بلکه اختلافات به میان طرفداران این جبهه هم سرایت کرد.
اما جریانات و افراد مشکوکی در ایام انتخابات در فضای مجازی مشاهده میکنیم که انقلابیتر از هرکدام از این دو کاندیدا حاضر شده و زمزمههای مشکوکی را بیان میکردند که اگر هرکدام از کاندیداهای مورد نظر کنار برود، به هیچ عنوان، به فرد برگزیده رأی نخواهند داد. گویا آنها تنها جبهه انقلاب را از آن یک فرد میدانند که اگر او نباشد، دیگر انقلابی باقی نخواهد ماند. این حصر انقلاب در یک فرد، به راستی تعجبآور بود که چشم خود را به کنشگری جبهه رقیب بسته، و در مقابل، این جریان اصلاحات بود که شاهد اختلافات شدید طرفداران دو نامزد جبهه انقلاب در طول ایام انتخابات بود. اما این اختلافات درون جبههای فضای مجازی که به نام جبهه انقلاب زده شده بود، نه تنها به درون نخبگان و مردم عادی کشیده شد؛ بلکه به خود دو نامزد مزبور هم سرایت کرد به نوعی که بزرگان جبهه انقلاب هم نتوانستند در نهایت کاری را در جهت ائتلاف و وحدت آن دو انجام دهند و این عدم وحدت فقط عدم پیروزی شخص دکتر جلیلی یا دکتر قالیباف نبود؛ بلکه عدم موفقیت کل نخبگان و مردمی بود که معتقد به ویژگیهای انقلابی یک رئیس جمهور اصلح بودند.
اما نقش رسانه در ایجاد اختلاف درون جبههای، حرف اول را میزد؛ یعنی محیط رسانهای بهگونهای پیش رفت که هرکدام از دو نامزد، طبق ادله طرفداران خود حاضر به کنارهگیری نشدند. درست همان ضربهای که ائتلاف دکتر مصدق و آیت الله کاشانی خورد، عیناً در این انتخابات شاهدش بودیم. اختلافی که متاسفانه در بعد از انتخابات و در ایام عزاداری حسینی که خود جلوهای از اتحاد شیعیان است ادامه دارد.
امام صادق علیهالسلام در تفسیر آیه «فلینظر الانسان الی طعامه» 24 /عبس میفرمایند: «باید انسان نظر کند به علمی که اخذ میکند، ببیند از چه کسی اخذ میکند». (کافی ج 1، ص 39)
رهبر معظم انقلاب در شرح آخرین وصیت مولای متقیان میفرمایند: «امیرالمومنین فرمود؛ از جدتان شنیدم که فرمود: اصلاح ذاتُ البین، صفای میان مردم، از هر نماز و روزهای بهتر است؛ نه اینکه از همه نمازها و روزهها، از هر نماز و روزهای بهتر است. شما میخواهی بروی دنبال نمازت، دنبال روزهات، خیلی خب، یک کاری هست که از هر دوی اینها فضیلتش بیشتر است. آن چیست؟ آن اینکه اصلاح ذات البین بکنی. اگر دیدی یک جایی در بین امت اسلامی، یک اختلافی وجود دارد و یک شکافی وجود دارد، بروی آن شکاف را پر کنی، این فضیلتش از نماز و روزه بیشتر است.
ای کسانی که سعی میکنید دل این مسئول را با آن مسئول بد کنید، ای مگسانی که دور شیرینی مسئولان را میگیرید برای منافع خودتان، ای دوروبریها، ای اطرافیها، ای خودخواهها، خطاب به شما هم هست، گوش کنید، (و صَلاح ذاتِ بینِکم)، نگذارید اختلافات اوج پیدا کند. ای کسانی که دو طرف اختلافات قرار دارید، ممکن نیست در یک اختلافی، هر دو طرف راست بگویند، البته ممکن است بگویی هر دو طرف به طور مطلق درست نمیگویند، هر دو طرف هم به طور مطلق غلط نمیگویند؛ بسیار خب برگردید به خودتان، بینکم و بین الله، ببینید کجا دارید از معیارها تخطی و تجاوز میکنید، برگردید به معیارها، به فکر اسلام باشید».
(حلقه 3 انسان 250 ساله ص349)
این انتخابات باید درسی باشد برای کل دوستداران انقلاب که به اختلافات نباید دامن زده شود و در کنار آن مسئولین هم نباید صرفاً ملاکشان رسانهها و سروصداهای رسانهای و استناد دادن به تعداد طرفداران و نظرسنجیها و... باشد. همانطور که در بیانات رهبر انقلاب آمده است، ممکن نیست هر دو طرف راست بگویند؛ پس خود مسئولین باید به فکر جبهه انقلاب بوده و در چنین وضعیتی به معیارها و ضوابط رجوع کرده و باعث اختلاف یک امت نشوند که همین اصلاح ذات البین برای دنیا و آخرت آنها کافی است، اگر جویای الهی هستند.