"نیاز به محبت" از نیازهای اساسی انسان است. این مسئله در تعادل روحی و روانی انسان تأثیر فراوانی دارد. کودکی که در محیط گرم و محبتآمیز رشد کند، روانی شاد، دلی آرام و با نشاط و به تبع آن، جسمی سالم خواهد داشت. چنین فردی به زندگی امیدوار و دلگرم بوده و خود را در جهانی پرآشوب، تنها و بییاور نميبيند.
اظهار محبت به کودک، از به وجود آمدن بسیاری از ناهنجاریهای روانی و رفتاری مانند عقده حقارت جلوگیری میکند. کودکی که از محبتهای گرم پدر و مادر محروم بوده، یا نیازش به محبتهای آنان به حد کافی اشباع نشده است، بهراحتی دچار مشکلاتی مانند تندخویی، خشونت، اعتیاد، افسردگی، ناامیدی و... میشود. والدین خوب کسانی هستند که در زندگی فرزندان خود، حضور دارند و عشق بیقیدوشرط خود را به آنان عرضه میکنند. سالم نبودن خانواده از نظر روانی و مشکلات اقتصادی و اجتماعی خانواده به دلیل تأثیری که روی اعضای خود دارد، جامعه را تحتتأثیر قرار میدهد. کارکرد زیستی خانواده، ضامن بقای جامعه انسانی است و کارکرد پرورشی آن، زمینهساز تربیت فرزندانی است که برای ساختن جامعه فردا آماده میشوند. تعادل روانی، تقویت اراده، دیگرگرایی، رویارویی با مشکلات، میل به تلاش، سازندگی، نوآوری، ارتباط با خداوند و عبادت، همگی صفاتیاند که خانواده، مهمترین نقش را در شکلگیری و تقویت آنها برعهده دارد. خانواده سالم، بهترین بستر رشد فرهنگی و سلامت جسم و روان و مهمترین عامل انتقال ارزشها، پرورش عاطفی، کاهش آسیبهای اجتماعی و ارتقای امنیت هر جامعه به شمار میآید.