امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

حضرت هود

قبیله عاد، در سرزمین احقاف در جنوب شبه جزیره عربستان در میان راه یمن و عمان زندگی می‌کردند، دارای آب و هوایی ملایم و برکات زیادی که از زمین کسب می‌کردند و باغ‌های میوه و کشتزارهای حاصلخیزی بودند، اینان از نظر اندام قدی بلند و بازوان و هیکل قوی و بسیار تنومند داشتند. ولی با این اوصاف جای سپاسگزاری از خدای یکتا، سراغ بت‌ها می‌رفتند و آنها را می‌پرستیدند.
نعمت‌های زیاد، آنها را به سرکشی واداشته و به افراد زیردست و ناتوان و کوچک‌ترها ظلم و بی‌مهری روا می‌داشتند. تفکر غلط و گمراهی این قوم بدانجا رسید که فساد اجتماعی همه جا را فراگرفت و فاصله طبقاتی و ظلم و استثمار بیداد می‌کرد. خداوند هود را که از خاندانی شریف و بزرگوار و دارای حوصله زیاد و اخلاقی نیکو بود بر آنان مبعوث کرد. هود مردم را در اماکن مختلف جمع می‌کرد و برایشان سخن می‌گفت.
و آنان را از پرستش بتان و ظلم و تعدی نهی می‌کرد و به پرستش خدای یگانه دعوت می‌کرد؛ ولی پاسخشان این بود که ترا سفاهت و کم‌عقلی فرا گرفته است. هود برای اتمام حجت، باز آنان را جمع می‌کرد و از عذاب خداوند می‌ترساند و با توکل بر خدا و صبر در مقابل سرکشی آنها، با صبوری و دلسوزی به کار خود ادامه می‌داد؛ ولی آنها از طریق باطل بازنگشتند و همچنان به عناد و شرک و بت‌پرستی و عبادت بر آنچه که با دست خود ساخته بودند اصرار می‌نمودند و به پیامبر گرانقدر خویش می‌گفتند: که از خدایان ما بلایی به تو رسیده که این‌چنین می‌کنی! اگر راست می‌گویی آن عذاب را بر ما فرود آور!
ناگهان هود به درگاه خدا عرضه داشت: پروردگارم! این قوم ناباور مرا تکذیب می‌کنند و دیگر در مقابل آنها دعوت و پیوستگی نصیحت بی‌فایده است و آنها از وعده عذاب هم نمی‌ترسند. آری، این ثروتمندان و افرادی که در بلندی‌ها برای خود و خانواده‌شان قصرها بنا کرده بودند و در ناز و نعمت و آبادانی؛ ولی با شرک و نادانی می‌زیستند، آخر کار عذاب خدا را هم بالای سرخویش باور نمی‌کردند. ابرهای سیاهی در آسمان ظاهر شد و سیاهی همه جا را فراگرفت.
آنان باز فکر می‌کردند که بارانی می‌آید و باعث حاصلخیزی مزارع و پرآبی رودهایشان می‌شود. تا اینکه باد شدیدی در گرفت و زیرپای ایشان را آن‌چنان از زمین خالی کرد و شن‌ها و سنگریزه‌ها را با آنها به سوی آسمان و سپس از هوا به دریا افکند! حق تعالی پیش از آن مورچه‌ها را بر آنان مسلط کرده بود، آن‌قدر که در گوش، چشم و دهانشان داخل می‌شد. باری هفت شب و هشت روز اینان را عذاب شدید و تندباد فرا گرفت آن‌چنان که مدهوش و بی‌جان هر سو افتادند و قدرت و توان زندگی از دست دادند.