امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

حزب اللهِ نستوه و پیروز

سرمستی یا سرخوردگی در جنگ، هر دو آسیب‌زا است؛ چرا که هر دو از جنود جهل در برابر جنود عقل است.
آن روز که با نگرانی به امام (ره) خبر دادند خرمشهر سقوط کرد، بین دو نماز بود. خبر را که دادند، امام یک جمله بیشتر نگفت: “جنگ است دیگر”. همین را گفت و قامت بست؛ “الله اکبر”. مدتی بعد هم که خبر فتح خرمشهر را دادند، با وقار تمام پیام داد: “خرمشهر را خدا آزاد کرد”.
در آغاز آن جنگ مهیب و نابرابر که ارتش صدام در حال پیشروی بود و همه نگران، امام فرمود: “دیوانه‌ای آمده و سنگی انداخته و رفته. نگران نباشید”.
اگر به یاس و ناامیدی و سرخوردگی بود، همان روز که سپاه مشرکان از تنگه اُحُد شبیخون زدند و جناب حمزه و بسیاری از رزمندگان را قتل‌عام کردند و دندان مبارک پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلم) شکست، مومنان باید پرچم مجاهدت را بر زمین می‌گذاشتند.
اما پس از اُحُد، تازه جنگ سنگین احزاب و محاصره کامل مدینه در پیش بود و چون خداوند پایمردی جبهه حق را دید، نصرت خود را در خیبر و فتح مکه نازل کرد.
پیشروی جبهه حق، نه با ناکامی تلخ جنگ اُحُد متوقف شد، نه با ناکامی بزرگ جنگ صفین و نه با مصیبت روز عاشورا. خداوند اراده کرده بود که مسیر عزت و پیشرفت و سعادت، از متن مجاهدت و شهادت بگذرد.
دنیا عرصه تزاحمات و کامیابی‌ها و ناکامی‌هاست. سنت‌های الهی بر این است که ایام موفقیت را میان دوستان و دشمنان بگرداند:
«إِن یَمسَسكُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ وَتِلكَ الأَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النّاسِ... اگر به شما آسیب و جراحتی رسید، به آن جمعیّت دشمن نیز آسیب و جراحتی همانند آن وارد شد و ما این ایام (پیروزی و ناکامی) را در میان مردم می‌گردانیم تا خداوند، افرادی را که ایمان آوردهاند، معلوم کند و از میان شما، گواهانی بگیرد... آیا پنداشتید که داخل بهشت می‌شوید، در حالی که خداوند هنوز جهادگران و شکیبایان شما را معلوم نکرده است؟».
و نیز فرمود: «وَلَا تَهِنُوا فِی ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ. إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ وَتَرْجُونَ مِنَ اللهِ مَا لَا یَرْجُونَ و در تعقیب دشمن سستی نورزید؛ اگر شما رنج و دردی می‌بینید، آنان نیز مانند شما در رنج و درد می‌افتند، و شما امیدی را به خداوند دارید که آنان ندارند».
سنت الهی بر این منطق استوار است که موفقیت، در متن مجاهدت مقابل دشمن (ضربه زدن و ضربه خوردن) اتفاق بیفتد: «... ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ لَا یُصِيبُهُمْ ظَمَأٌ وَلَا نَصَبٌ وَلَا مَخْمَصَةٌ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَطَئُونَ مَوْطِئًا يَغِيظُ الْكُفَّارَ وَلَا يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.
... این بدان خاطر است که هیچ تشنگی و خستگی، و گرسنگی در راه خدا به آنها (مومنان) نمیرسد و هیچ قدمی در جایی که کفار را خشمگین کند نمی‌گذارند، و ضربه‌ای از دشمن نمی‌خورند، مگر اینکه به خاطر آن، عمل صالحی برای آنها نوشته می‌شود. خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند».
شهادت شماری از فرماندهان حزب الله لبنان، حتماً خسارت بزرگی است؛ اما هیچ مومن مجاهدی را متزلزل نخواهد کرد. آنها در حالی به شهادت رسیدند که ضربات کمرشکن و بی‌نظیری به اسرائیل زدند. معبر مبارزه را گشودند و این معبر تا زوال کامل رژیم صهیونیستی، همواره گشوده‌تر خواهد شد.
حزب الله، بارها ضربات بزرگی را متحمل شد و هر بار توانمندتر به میدان بازگشت. آنها طلایه‌دار لشکر الهی هستند و این لشکر بی‌تردید پیروز است، ان‌شاءالله.
تاریخ، تازه در آستانه شکوفایی است. هر شهادتی، همچنان که پاداش مجاهدانی صادق الوعد است، قلب مومنان را به جوش و خروش می‌اندازد و همین گداختن‌های تازه به تازه است که به مدد الهی، آتشفشان خواهد شد.