امام زمان (عج) فرمودند:   ما بر تمامی احوال و اخبار شما آگاه و آشنائیم و چیزی از شما نزد ما پنهان نیست. بحارالانوار: ج 53، ص 175. 

جولانِ «بی‌منطق‌ها»؛ خطری که باید جدی گرفت!

علی اکبر عالمیان

 

جولانگری «بی‌منطق‌ها»؛ در سپهر سیاسی ایران و افشای اندرون پنهان آنان، گرچه حکایت از پوست اندازی در جبهه مقتدر حامیان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی دارد؛ اما در عین حال بر دل‌مشغولی‌ها درباره میزان نفوذ و حضور این افراد در لایه‌های حساس و هسته تصمیم‌گیر نظام، بیش از پیش می‌افزاید.
چندی پیش، یک سیاستمدار معروف، در اجرای فریضه حجاب تشکیک ایجاد کرده و خود را در جایگاه سخنگو و یا تصمیم‌گیر نظام نشانده و اعلام کرد که تصمیم کلی نظام در حال حاضر این است که قانون حجاب اجباری به‌ صورت لازم‌الرعایه وجود ندارد! سوگمندانه‌تر هم اینکه اقرار می‌کند از همان اول هم اعتقادی به حجاب اجباری نداشته است! اکنون پرسش این است که چگونه می‌شود این چنین شخصی، سالیان سال بر مسند عالی‌ترین مقام تصمیم‌گیر کشور تکیه زده باشد؛ اما اعتقادی به یکی از اصلی‌ترین سیاست‌های جمهوری اسلامی نداشته باشد؟ خدا می‌داند در ته دل این افراد مسئول چه چیزهای دیگری نهفته است که فعلا بروز نداده و سر وقتش مکنونات خود را هویدا کرده و سرِّ درون خود را آشکار می‌کنند! آنگاه بر سر خود خواهیم کوفت که چگونه این چنین مسئولینی بر اریکه قدرت تکیه زده بودند و دفاع سالوسانه از ارزش‌ها می‌کردند! این افراد که روزی به خاطر نشان داده شدن مقداری از موی سر یک خانم تاجیکستانی بر روی جلد یک نشریه در دوره دولت اصلاحات، به خاطر دستمالی، قیصریه‌ای را به آتش می‌کشیدند، اکنون از عدم اعتقاد به قانون حجاب اجباری سخن می‌گویند و مشخص می‌کنند برخی از مخالفت‌های این چنینی در آن دوره، از سر اعتقاد و حس مسئولیت نبوده و یک «ریاکاری مشمئز کننده» بوده است! 
از اینگونه لگد زدن به آرمان‌های والای انقلاب که بگذریم، برخی دیگر با سخنان خلاف منطق هم به عرصه آمده و این بار آنان هستند که مکنونات قلبی خود را به وضوح آشکار می‌کنند. اینان که سال‌های سال بر عالی‌ترین مرکز قانون‌گذار و تصمیم‌گیر کشور تکیه زده و مواضع ضد آمریکایی‌شان زبانزد بوده است، در خبطی آشکار، چوب حراج بر عینی‌ترین مواضع بر حق نظام زده و متحیرانه، تصرف سفارت آمریکا به‌عنوان «لانه جاسوسی» را اشتباه بزرگی دانسته و منشا بسیاری از گرفتاری‌ها را از همان نقطه ذکر می‌کنند!
انسان متحیر می‌ماند که می‌بیند چه کسانی سال‌ها بر نظام تصمیم‌گیری این کشور حکمرانی کرده و چگونه در این آخر عمری، سرِّ درون خود را آشکار می‌کنند! اینها هم عملا در برابر امام خمینی موضع گرفته‌اند که تسخیر لانه جاسوسی را « انقلاب دوم» نامیده بودند. اینان در برابر رهبر معظم انقلاب ایستاده‌اند؛ چرا که حضرت ایشان، تسخیر لانه جاسوسی را «به‌جا و به‌موقع و کاملاً عقلانی» و «یکی از بهترین کارهای رخ داده در این انقلاب» می‌دانند که موجب شد تا «جلوی تحرّک ابرقدرتِ پُرروی زیاده‌خواه آمریکا در داخل کشور را بگیرد» و هم اینکه از «استقرار یک پایگاه وسط تهران برای فعالیت‌های ضد ایرانی جلوگیری شود» و بر همین اساس «مسئله لانه جاسوسی نمی‌تواند مورد سوال و تردید قرار بگیرد.»
جالب اینکه همین افراد، روزگاری که بر اریکه قدرت سوار بودند، در اظهار نظری عجیب و خلاف واقع، خود را «ذوب در ولایت» معرفی می‌کردند که بعدها این تعبیر مورد عتاب مقام معظم رهبری قرار گرفت و ایشان هشدار دادند که: "تعبیر «ذوب در ولایت» را غالبا مخالفان شماها - کسانی که می‌خواهند نکته‌گیری کنند و مضمونی بگویند - به کار می‌برند؛ و الا بنده این حرف را از آدم‌های حسابی کمتر شنیده‌ام. بنده نمی‌فهمم معنای ذوب در ولایت را. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است."
جولانگری این دو گروه از افراد نگران کننده است؛ اما این نگرانی ناشی از مواضع برخی «رویش‌های بی‌ریشه» نیست؛ چرا که اینان در برابر ابهت نظام و انقلاب و فرزانگی و جاودانگی امامین انقلاب، عددی محسوب نمی‌شوند. علت نگرانی این است که چگونه این افراد، تصمیم‌گیر سیاست‌های کلان نظام شده‌اند و در حالی که در قلب خود، اعتقادی به برخی از این ارزش‌های راهبردی ندارند. آیا این نگرانی اکنون نیز وجود دارد؟
به نظر می‌رسد باید یک بازبینی اساسی در سطوح راهبردی کشور صورت پذیرفته و به پالایش مدیریت در نظام ولایی همت گماشت.