جنگ ترکیبی، آمیختهای از جنگ نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، سایبری، دیپلماسی، اطلاعاتی، امنیتی، رسانهای و روانی، با محوریت جنگهای شناختی و ادراکی است.
دشمنان با شکست در مرحله اول از جنگ ترکیبی، وارد مرحله بعدی؛ یعنی جنگ اقتصادی و ارزی شدهاند.
آنان در این عرصه، با ایجاد تقاضای کاذب در بازار ارز، و تبلیغ آن در رسانههایی، مانند «من و تو» و «بیبیسی» به دنبال افزایش تلاطم در بازار ارزی ایراناند.
بعد از دو هفته از افزایش قیمت ارز در ایران، مارک دوبوویتز)رئیس صهیونیستی بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا) با خوشحالی در این باره توییت کرد: «همانطور که پیشبینی میشد، قیمت دلار به ۶۰۰,۰۰۰ ریال رسید. ممکن است زودتر از چیزی که فکر میکردم به ۱,۰۰۰,۰۰۰ ریال برسد.»
این اظهارنظر ابلهانه یک مقام امریکایی، درباره افزایش نرخ ارز در ایران، نشان میدهد که التهابات اخیر ارزی در کشورمان، حکایت از یک جنگ اقتصادی تمامعیار علیه معیشت مردم ایران دارد.
برخی در داخل نیز با جهل مرکب، این جنگ را به برجام گره زدند و نوشتند: اقتصاد کشور ما با موضوع برجام گرهخورده است و انکار این واقعیت هیچ تأثیری در آن ندارد.
همان روزنامه در ادامه نوشت: این واقعه، حاوی درس بزرگی برای دولتمردان امروز کشورمان است که اگر به آن توجه کنند، میتوانند بر مشکلات غلبه نمایند و کشور را از بحران اقتصادی کنونی نجات بدهند.
نویسنده مقاله، میافزاید: در محدوده کاربردی این درس، سه نکته مهم قرار دارد که مسئولان نظام و دولتمردان کشور ما با بکار بستن آنها میتوانند کشور را از بحران کنونی عبور دهند و به وضعیت عادی برسانند. احیاء برجام، اعلام بیطرفی در جنگ اوکراین و گرایش عملی به سیاست موازنه در روابط بینالملل، محورهای اصلی این درس هستند!
این ادعای جاهلانه و غیرکارشناسی، و این حرفهای بیمنطق و بیربط، در حالی نوشته میشود که اقتصاددانان میدانند، ارزش دلار در هر کشوری بر مبنای قدرت خرید و تورم محاسبه میشود و بر اساس تورم سال ۱۴۰۰ تا دیماه ۱۴۰۱ قیمت واقعی دلار، با خطای ۱۰ درصد، باید حدود ۳۵ هزار تومان باشد.
وضعیت کشور نیز ازنقطهنظر تحریمها، تفاوت زیادی با یک یا دو سال گذشته نکرده است، و میلیاردها دلار منابع بلوکه شده ایران هم آزاد شده است.
آنچه قابلاثبات است، بهکارگیری یک راهبُرد اقتصادی از سوی دشمنان با هدف تضعیف اقتصاد کشور ایران است که بارزترین روشهای آن "محاصره اقتصادی و تحریم" میباشد.
هدف این جنگ ارزی، تسخیر یا کنترل منابع حیاتی اقتصاد ایران است.
جنگ اقتصادی دشمن، از مهمترین ابعاد جنگ ترکیبی علیه ایران اسلامی است که هدفی جز شکستن نیروی مقاومت مردم ندارد.
تحریمهای ۴۰ساله آمریکا علیه ایران، تحریمهای با بهانه هستهای، تحریم نهادهای مالی و اقتصادی کشور، تلاش برای قطع شریان صادرات نفت ایران، بلوکه کردن و مسدودسازی اموال جمهوری اسلامی در کشورهای هم پیمان، قطع سامانههای ارتباطی مالی - بانکی و ممانعت از نقلوانتقال پول به کشور و حصول درآمدهای نفتی و صادراتی و جنگ ارزی را میتوان در زمره این نبردها طبقهبندی کرد.
اظهارنظر رئیس بنیاد دفاع از دموکراسی آمریکا درباره افزایش نرخ ارز، نشان میدهد که التهابات ارزی در کشورمان تصادفی نیست و حکایت از یک جنگ تمامعیار دارد.
جنگی که مدتها کشورهایی مانند عراق، سوریه تا لبنان را دربرگرفته و هم اکنون بعد از شکست پروژه اغتشاشات خیابانی در ایران، وارد مرحله دوم خود با اسم رمز "نارضایتی اقتصادی" شده است.
با این تبیین روشن میشود که جهشهای ناگهانی قیمت ارز، ارتباطی به مولفههای بازار و تجارت ندارد و صرفا تلاشی برای ایجاد تلاطم و التهاب در عرصه اقتصاد کشور است که از خارج ایران دنبال میشود و برخی نیز در داخل، دانسته یا ندانسته، در آتش آن میدمند.
تبیین حقایق رو و پشتصحنه، تبیین واقعیتهای جنگ ارزی، تبیین حرفهای دشمنان داخل و خارج، و برخورد جدی و قاطع با اخلالگران ارزی، تنها راه شکستدادن این مرحله از دشمنی است.
بهیقین دشمن در این مرحله نیز شکست میخورد و آیندهای زیبا برای ملت مقاوم و صبور ایران اسلامی رقم خواهد خورد.