این سخن و گفتمان که امام حسین (علیه السلام) حاضر به سازش و مذاکره شده بود، پیشتر، نیز مطرح و چنین بیان شده بود که: "درس کربلا، درس تعامل سازنده و مذاکره بود" [1]؛ اما ماجرا به اینجا نیز ختم نمیشود و مدافعان گفتمان مذاکره اخیراً، مدعی درخواست و پیشنهاد مذاکره امام حسین با یزید، نیز شدند. موضوعی که در طول تاریخ اسلام، بیسابقه است و هدف قیام امام حسین را لغو و چنین وانمود میکند که گویی امام بعد از سرباز زدن از بیعت با یزید، در میانه راه، به اشتباه خویش آگاه شده و از این رو، موضوع مذاکره با یزید را در آخرین مرحله و در کربلا، مطرح فرمودند.
در سالهای اخیر توسط آقای سروش محلاتی، در ایام محرم و عاشورای حسینی، با استناد به کتب تاریخی و نه سخن و سیره اهل بیت، ادعای مذاکره در کربلا، مجدداً مطرح و سعی گردید، رنگ و لعاب علمی نیز به آن داده شود. حتی، ایشان پا را از این نیز فراتر گذاشته و مدعی تمایل و پیشنهاد مذاکره امام حسین با یزید، نیز شدند:
"... در دهههای اخیر گویا علمای ما، خجالت میکشند، بگویند که امام حسین (علیه السلام) قصد مذاکره داشت... امام حسین، میدانست، یزید انعطافپذیرتر از عبیدالله است و راحتتر میتواند با او کنار بیاید... این تحلیل که گفته میشود امام حسین (با عمرسعد)، ملاقات کردند نه مذاکره، و اخطار و موعظه اخلاقی دادند، شاهد تاریخی ندارد؛ بلکه شاهد عکس هم دارد." سپس وی در ادامه بیان خویش و ادعای طرح مسئله مذاکره در کربلا، نتیجه میگیرد که امام حسین، قصد جنگ نداشته؛ بلکه قصد بازگشت را داشته است. [2]