امام مهدی(عج):  بی یدفَعُ البَلاءُ مِن أهلی و شیعَتی به وسیله من بلا از خانواده و شیعیانم دفع می شود. الغیبة، طوسی، ص ۲۸۵  

جان‌ها فدای دین

جنایت کربلا در تاریخ نمونه نداشت و مردم حتی از کفار هم ندیده و نشنیده بودند که چنین کاری کرده باشند. از این رو حرکت امام حسین (علیه‌السلام) بنی‌امیه را به کلی رسوا کرد و تمام رشته‌های چندین ساله معاویه را در کمتر از یک روز پنبه کرد. کسی نمی‌توانست باور کند که خلیفه پیامبر با کسی، آن هم فرزند رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و خاندان آن حضرت، چنین معامله‌ای انجام دهد. همه قطع و یقین پیدا کردند که چنین کسی نمی‌تواند خلیفه پیامبر باشد.

اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانی‌های علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
--------------------------------
آنچه که امام حسین (علیه‌السلام) را به این تقابل کشاند، این مسئله بود که در آن شرایط، تنها راه حفظ اسلام در جامعه و نشان دادن راه صحیح به مردم آن زمان و نسل‌های بعدی، همان کاری بود که امام حسین (علیه‌السلام) انجام دادند. امام حسین (علیه‌السلام) کشته نشدند تا در عوض آن، دوستانشان به بهشت بروند؛ بلکه آن حضرت فدا شدند تا دین برای جامعه آن روز و همین‌طور نسل‌های بعدی باقی بماند. این گفته مستندات فراوانی دارد که از جمله آن‌ها این فراز از زیارت اربعین حضرت اباعبدالله (علیه‌السلام) است: وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ؛ و خون قلبش را در راه تو نثار کرد تا بندگانت را از ناآگاهى و سرگردانى گمراهى نجات بخشد. این تعبیر شبیه تعبیرى است که پیامبر اکرم‌(صلى الله علیه وآله) در وصیت خود به امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام) فرمودند: فَالْخامِسَةُ بَذْلُكَ مالَكَ وَدَمَكَ دُونَ دینِكَ؛ و پنجمین سفارش من به تو این است که مالت را و خونت را فداى دینت نمایى.
در این فراز از زیارت اربعین نیز می‌فرمایند: وَبَذَلَ مُهْجَتَهُ فیکَ؛ سیدالشهدا (علیه‌السلام) خون قلبش را در راه تو بذل و ایثار کرد؛ که چه بشود؟ لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَكَ مِنَ الْجَهالَةِ وَحَيْرَةِ الضَّلالَةِ؛ براى آنکه مردم را از ناآگاهى و حیرانى و گمراهى نجات بخشد.
تبلیغات سوء و پردامنه معاویه آن‌چنان در مردم اثر گذاشته بود که آنان راه درست را گم کرده بودند و نمی‌دانستند حق چیست و باطل کدام است. حرکت روز عاشورا و کاری که امام حسین (علیه‌السلام) در کربلا کرد، همه این طلسم‌ها را شکست و تمامی سحر و افسون‌های بنی‌امیه را باطل کرد و مردم به حقیقت پی بردند و فهمیدند در جامعه چه خبر است. برخورد بنی‌امیه با امام حسین (علیه‌السلام) و فجایعی که در این راه مرتکب شدند، آن‌چنان رسوا و ننگین و بی‌رحمانه بود که هر کس آن را شنید، فهمید که جانشین پیامبر نمی‌تواند چنین جنایت هولناک و سیاهی مرتکب شود.
جنایت کربلا در تاریخ نمونه نداشت و مردم حتی از کفار هم ندیده و نشنیده بودند که چنین کاری کرده باشند. از این رو حرکت امام حسین (علیه‌السلام) بنی‌امیه را به کلی رسوا کرد و تمام رشته‌های چندین ساله معاویه را در کمتر از یک روز پنبه کرد. کسی نمی‌توانست باور کند که خلیفه پیامبر با کسی، آن هم فرزند رسول خدا (صلی الله علیه وآله) و خاندان آن حضرت، چنین معامله‌ای انجام دهد. همه قطع و یقین پیدا کردند که چنین کسی نمی‌تواند خلیفه پیامبر باشد.
حرکت امام حسین (علیه‌السلام) آن‌چنان تأثیرگذار بود که با وجود گذشت نزدیک به 1400 سال از آن، هنوز کوچک‌ترین غباری بر آن ننشسته و کسی نتوانسته ذره‌ای در این امر تشکیک کند که یزید و یزیدیان بر باطل و امام حسین (علیه‌السلام) و یارانش برحق بودند. در همه چیز تشکیک کردند. حتی در مسئله‌ای مثل غدیر که در اصلش نمی‌توانستند تشکیک کنند، مفهوم آن را مورد تردید قرار دادند. حتی کار به جایی رسید که در همین مملکت شیعه، برخی که ادعای تشیع هم دارند، گفتند معنای «مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ...» ولایت و امامت نیست؛ بلکه منظور محبت و دوست داشتن امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) است! با این همه، کسی درباره قضیه عاشورا و کربلا نتوانسته تشکیک کند. همه، از دوست و دشمن، مؤمن و کافر، مسلمان و غیر مسلمان، اعتراف دارند که این خونی است که از روی مظلومیت و برای دفاع از عقیده و ایمان، و نجات مردم ریخته شده است.
در هر صورت، باز هم تأکید می‌کنیم که حرکت امام حسین (علیه‌السلام) نه به هدف کسب قدرت و ریاست بود و نه برای این که در ازای کشته شدن آن حضرت، دوستانشان به بهشت بروند؛ بلکه نجات اسلام و حفظ و بقای آن در جامعه بود که باعث گردید سیدالشهدا (علیه‌السلام) خونشان را ایثار کنند و جانشان را فدا نمایند.
حفظ اسلام یک وظیفه و تکلیف عمومی است که البته مراتب مختلفی دارد. بالاترین مرتبه این تکلیف همان است که موضوعش برای امام حسین (علیه‌السلام) اتّفاق افتاد و باعث گردید آن حضرت، به معنای واقعی کلمه، تمام آنچه را که داشت فدای دین نماید. اگر چنین مرتبه‌ای از این تکلیف در هر زمان و مکان دیگری نیز موضوع پیدا کند، پیروان امام حسین (علیه‌السلام) و رهروان مکتب سرخ عاشورا باید همان‌چه را که امام حسین (علیه‌السلام) انجام داد عمل کنند. این همان مرتبه‌ای است که حضرت امام (رحمه الله) درباره آن می‌فرمود: امروز تقیه حرام است ولو بلغ ما بلغ.
امام امت در واقع با الهام از مکتب عاشورا و سیدالشهدا (علیه‌السلام) بود که آن روزی که برای اسلام احساس خطر کرد، فرمود: ما سینه‌هایمان را برای سرنیزه‌های شما آماده کرده‌ایم. اگر آن روز امام امت این حرکت را انجام نداده بود، امروز معلوم نبود من و شما در این کشور از اسلام و تشیع خبری داشته باشیم، و دست کم، جرئت اظهار آن را نداشتیم.
در هر صورت، آنچه در کربلا پیش آمد، و همچنین حرکت امام خمینی (رحمه الله) بالاترین مرتبه تکلیف حفظ اسلام است و مراتب دیگری از آن نیز وجود دارد که در صورت تحقق هر مرتبه، همه مسلمانان وظیفه دارند به اقتضای همان مرتبه، به تکلیف خود عمل کنند.
در پایان از خدای متعال مسئلت داریم که ما را از پیروان و رهروان مکتب امام حسین (علیه‌السلام) و عاشورا قرار دهد و روح حضرت امام راحل (رحمه الله) و شهدای ما را با ارواح طیبه انبیا و اولیا و حضرت سیدالشهدا (علیهم‌السلام) محشور بفرماید. آمین.