ممکن است برداشت نادرستی از توکّل، این ذهنیت را به وجود آورد که در صورت توکّل بر خدا، دیگر احتیاجی به تلاش و زحمت نیست؛ امّا چنین تصوّری، درست بر خلاف مفهوم توکّل است؛ زیرا توکّل، به معنای واگذار نمودن نتیجه امور به خداوند و راضی بودن بر تقدیرات الهی است و این، وظیفه انسان را سنگینتر میکند؛ چرا که کاری که برای خداوند انجام گیرد، باید کاملتر و بینقصتر انجام شود تا سزاوار پیشکشی خداوند را داشته باشد. مَثَلِ کسی که توکّل کند و تلاش نکند، مانند کشاورزی است که بدون کاشتن دانه، در انتظار محصول است. امام رضا (علیه السلام)، میفرمایند: «کسی که از خدا توفیق بخواهد؛ ولی تلاش نکند، خود را مسخره کرده است».
حکیم سنایی نیز چنین میسراید:
راه جُستن ز تو، هدایت از او
جَهد کردن از تو، عنایت از او.
از نشانههای توکّل در مراتب بالاتر را میتوان ناامید شدن از غیر خدا و تنها، دل بستن به آنچه در نزد اوست (تمام زمین آسمان) دانست. جبرئیل امین، در پاسخ پیامبر که از او درباره توکّل سؤال کرده بود، چنین میفرماید: «توکّل، دانستن این مطلب است که مخلوق، نه زیانی میزند و نه سودی میرساند، نه اعطا میکند و نه جلوگیری میکند: چشم امید از خلق بریدن! هر گاه بنده چنین باشد، دیگر برای احدی جز خداوند، کار نمیکند و امید و بیمش از کسی جز خداوند نیست و چشم طمع، به هیچکس جز خداوند ندارد».
پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) نیز میفرمایند: «هر که میخواهد توانگرترین مردم باشد، باید به آنچه در دست خداست، اطمینان بیشتری داشته باشد تا به آنچه در دست غیر اوست».
مهمترین اثر توکّل، احساس انتقال قدرت الهی به انسان است. کسی که به خداوند توکّل میکند، در واقع، با قدرت نامحدود الهی، پیوند خورده و به نیرویی دست یافته که هیچچیز را یارای برابری با آن نخواهد بود: «هر که به خدا توانگر شود، مردم به او نیازمند میشوند».
و چه کلامی دلنشینتر از این وعده الهی که: «هر که (در هر کاری) به خدا توکّل کند، خدا او را کفایت خواهد کرد».