امام حسین علیه‌السلام:  بخشنده‌ترین مردم کسی است که به آنکه امید ندارد و درخواست یاری نکرده، کمک کند و ببخشد. (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

تمدن ایرانی-اسلامی

محمدعلی بابایی

 

بعضی از افراد از روی تعصبات ظاهری و یا عنادی که نسبت به اسلام دارند، تمدن ایران را در مقابل اعراب قرار داده تا بتوانند با این حربه، دین اسلام را تضعیف کنند. اما همین مقایسه نه چندان درست، نه تنها موجب سستی اسلام نخواهد شد؛ بلکه بر عظمت آن نیز خواهد افزود. برای اینکه این مطلب واضح‌تر شود، لازم است یک نکته را بیان کنم:

روزی یک تیرانداز مبتدی، نزد استادی زبردست می‌رود تا تجربه لازم را از این استاد کسب کند. استاد در ابتدای امر، بیان می‌کند: برای اینکه بتوانی تیرانداز ماهری شوی، لازم است روزها تلاش کنی تا بتوانی چیزهای کوچک را بزرگ و چیزهای بزرگ را کوچک و همین‌طور چیزهای دور را نزدیک و نزدیک را دور ببینی، آن وقت است که می‌توانی به مقصودت برسی. در این نکته رازی نهفته است که ما را ملزم می‌کند که همیشه موضوعات را با نگاه  ساده و ظاهری نبینم و گوهرهای که در عمق نهفته است را فدای برجستگی‌های ظاهری نکنیم. اتفاقا همین عدم تمدن قابل‌ملاحظه اعراب، پلی را سر راه اسلام قرارداد تا بتواند با پایه‌گذاری حکومت اسلامی، زمینه گسترش آن را به دیگر نقاط مهیا سازد و این ژرف‌نگری و دوراندیشی، خود نشان‌دهنده عظمت خداوند متعال است. شاید اگر اسلام در وهله اول در کشوری قدرتمند مانند ایران که دارای حکومت مرکزی و یکپارچه بود ظهور پیدا می‌کرد، امکان داشت به‌خاطر ویژگی  تحول‌گرای همه‌جانبه که به شدت مخالف ساختار حکومت‌های دوران خود بود و همچنین ازآنجاکه اکثر مواقع، اراده و سنت خداوند بر سیر تکاملی و طبیعی بشر است و نه غیب و معجزه، در نطفه خفه شود. این در حالی است اعراب به صورت قبیله‌ای زندگی می‌کردند که متکی به خود بودند و رؤسای قبایل علاوه بر برتری نژاد در اندیشه و خرد و دیگر امور از دیگران برتری داشتند، اگر از کسی به سبب خویشاوندی و یا به سبب عهد و پیمان حمایت می‌کردند، دیگر از میان برداشتن آن شخص، به‌راحتی نبود و همیشه در چتر حمایت آنان به سرمی برد که اتفاقا علاوه بر حمایتی که بنی‌هاشم از پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) داشت، نقطه عطف اصلی جایی بود که دو قبیله اوس و خزرج به خاطر شرایط خاص خود و نیز به خاطر ارتباط معنوی‌ای که بینشان ایجادشده بود، با ایشان پیمان وفاداری بسته و سبب هجرت پیامبر از مکه به یثرب (مدینه) شدند تا هم زیر چتر اسلام به درگیرهای خود پایان دهند و هم سبب پایه‌ریزی حکومت مرکزی اسلام شوند. علاوه بر این ازآنجا که مردم عرب به خاطر زندگی در شرایط سخت و طاقت‌فرسا، تحمل شرایط پیش رو راه داشته که کمتر کسی می‌توانست آن را تاب بیاورد؛ مانند قضیه شعب ابی‌طالب اینها را بگذارید در کنار داشتن مردان نیرومند، دلاور وفاداری که سبب این می‌شد وقتی پیامبر حکومت اولیه خود را به بهترین نحو با توجه به موقعیت آن دوران پایه‌ریزی کند، بتواند روح ایمان را به کالبد آنان، هرچند قطره‌ای از دریای بیکران اسلام باشد، بدمد تا قابلیت آن را پیدا کنند سدهای پیش روی را برچیده تا به مردم دیگر مناطق که اتفاقا تمدن و قدرت بالاتری نسبت به اعراب داشتند انتقال یابد تا آنان نیز از این معارف بهره‌مند شوند. در کنار همه این موضوعات قابل‌توجه، دین اسلام قرار بود برای تمامی ملت‌ها از صدر اسلام تا روز قیامت باشد، پس باید چیزی را ارائه دهد تا علاوه بر حجیت، خود حاوی دستوراتی قابل‌ملاحظه برای تمامی دوران باشد. خداوند متعال باتوجه به ویژگی خاصی که در زبان عرب وجود داشت (از جهت فصاحت، بلاغت، قواعد و لغات فراوان) و آن را از دیگر زبان‌ها متمایز می‌نمود و با توجه به اینکه زبان عرب در صدر اسلام در اوج فصاحت و بلاغت بود و شاعران آن دوران در مرتبه بسیاربزرگی از فخر به سر می‌بردند، سخنانش در قالب کتاب آسمانی (قرآن) به بهترین نحو ممکن بر قلب پیامبر نازل نمود تا جهانی را در حیرت بگمارد و شیفته خود سازد و در قلب و جان خردمندان نفوذ کند. این در حالی است که پیامبر به خاطر شرایط محیطی آن دوران هم فاقد سواد بود. در نتیجه، هر انسان آگاه و با خردی به دور از تعصب، فقط و فقط دین اسلام را با دیگر ادیان مقایسه کند، متوجه جامعیت، عدم تحریف درکتاب مقدس آن، برخلاف دیگر ادیان و نیز برتری خیره‌کننده آن در دیگر امور خواهد شد.