«نمیتوانیم در مسائل گوناگون سیاسی و اقتصادی و دیگر چیزها پیرو مبانی تمدن مادی غرب باشیم. ...مبانی تمدن غرب، مبانی غلطی است، مخالف با مبانی اسلامی است. ارزشهای آن تمدن ارزشهای دیگری است. ...» (امام خامنهای، ۱۸/ ۱۲/ ۱۴۰۳)
براساس این سخن حکیمانه و دقیق و کاملاً مستدلِ رهبر معظم انقلاب، تقابل اسلام (با محوریت جمهوری اسلامی) و غرب (با محوریت آمریکا)، تقابلی تاکتیکی و سطحی نیست. تقابلی بنیادین و ریشهای و پارادایمیک است.
توضیح آنکه مهمترین مبانی تمدن لیبرالی عبارتند از:
الحاد عملی؛ (Atheism)
اومانیسم؛ (Humanism)
پلورالیسم؛ (Pluralism)
سکولاریسم؛ (Secularism)
لذتگرایی فردی (Hedonism)
و سودگرایی جمعی (Utilitarianism).
روشن است که این مبانی در همه عرصههای زیست لیبرالی، اعم از عرصههای فرهنگی، سیاسی، هنری، علمی (به ویژه در علوم انسانی)، اقتصادی و امثال آن خود را نشان میدهد. به تعبیر دیگر، سبک زندگی لیبرالی، مبتنی بر این نوع نگاه به عالم و آدم و معرفت و اخلاق است.
در حالی که مهمترین مبانی مردمسالاری دینی و تمدن اسلامی عبارتند از:
توحیدمحوری، در همه ابعاد و لایههای آن به ویژه توحید در ربوبیت تشریعی.
️پذیرش عبودیت و مخلوقیت انسان؛
عینیت سیاست و دیانت؛
عدالتمحوری؛
اصالت قرب؛
محبت به همه آفریدهها؛
طبیعی است که این مبانی نیز در همه عرصههای زیست اسلامی اعم از عرصههای فرهنگی، سیاسی، هنری، علمی (به ویژه علوم انسانی)، اقتصادی و امثال آن خود را نشان خواهند داد و به تعبیری، مختصر میوهای به نام «سبک زندگی اسلامی» را تولید خواهند کرد.
بنابراین، تقابل سبک زندگی لیبرالی و سبک زندگی اسلامی که مشهود همگان هست، رُویه و شکل بیرونی تقابل بنیانهای معرفتی و هستیشناختی و انسانشناختی این دو مکتب است. هرگونه عقبنشینی و کوتاهآمدن در تقابلهای ظاهری و رویین، اگر نشانهای از عقبنشینی و شکست در تقابلهای مبنایی نباشد، دستکم به عقبنشینی در بنیانهای فکری و هویتی منجر خواهد شد.