رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

ترحم به غیر مسلمان

رعایت اصل ترحم و مهرورزی، هرگز مشروط به اسلام و ایمان نیست و در نگاه دین تأکید شده است که حتی نسبت به غیر مسلمان نیز باید ترحم نمود.
در احوالات مرحوم «حاج شیخ مجتبی قزوینی» نوشته‌اند: ایشان فرموده بود:
زمانی که من در اصفهان درس می‌خواندم، سال قحطی و گرسنگی سختی پیش آمد و ما طلبه‌ها در مدرسه به سختی به سر می‌بردیم، به‌ طوری که گاهی از گرسنگی ضعف شدیدی بر ما عارض می‌شد. روزی شنیدیم که بیرون شهر شتری را نحر کرده‌اند و گوشتش را پخش می‌کنند، من هم رفتم و خلاصه در آخر مقدار کمی از آن گوشت نصیب من شد.
هنگام بازگشت در مسیر راه، کنار کوچه‌ای، زنی از زنان ارامنه را دیدم که نشسته و کودکانش را روی زانوانش خوابانده و آن چنان گرسنگی بر آنان عارض شده که آثار ضعف و ناتوانی در چهره رنگ‌پریده آنان نمایان است.
همین‌که چشم آن زن به من افتاد، از لباس‌هایم فهمید که روحانی هستم، و با اینکه درست نمی‌توانست فارسی حرف بزند، از درد گرسنگی خود و فرزندانش سخن گفت...
خلاصه ایشان آن مقدار گوشتی که با زحمت پیدا کرده بود را به آنان می‌دهد و در برخی از نقل‌ها آمده است که ایشان گوشت‌ها را پخته بود و در اختیارشان قرار داده بود. آن زن یک قطعه از گوشت را برداشت و فشار داد و آبش را در دهان کودکش ریخت که آرام آرام کودک به هوش آمد.
ایشان می‌گوید: آنان در حالی که سر به سوی آسمان داشتند مرا دعا می‌کردند، خلاصه ماجرا گذشت و من تنها و گرسنه به حجره آمدم. لحظاتی نگذشته بود که دیدم درِ حجره باز شد و پیر مردی نورانی که بقچه‌ای در دست داشت وارد شد. من از جا پریدم و سلام کردم، آن مرد احوال مرا پرسید و به من محبت نمود. فرمود: این بقچه از آن شما است. خواست از اتاق خارج شود که گفتم: این نان‌ها را چه کسی فرستاده است؟ گفت: مپرس، فقط همین اندازه بدان همان کسی که کل عالم به دست اوست، به یاد شما است. این را گفت و از حجره بیرون رفت. من به دنبالش بیرون آمدم؛ ولی دیگر کسی را ندیدم.