سید مختار موسوی
قبل از ورود به ماهیت بحث، لازم است در پاسخ به اظهارنظر غیرکارشناسانه و نقد غیر منطقی و بیانات غیر حقوقی و ایرادات غیر اصولی و بیاساس برخی از مدعیان روشنفکری، از جمله در رد افاضات ناصواب برخی آخوندهای غربزده و سکولار که مخالف برخورد انتظامی با پدیده بیحجابی و قانونپذیر و قانونمند کردن مقوله عفاف و حجاب در جامعه اسلامی هستند، و بدون هرگونه پشتوانه علمی و عقلی، و برخلاف نصوحت صریح قرآنی و روایی، پوشش بیرونی زنان و مردان را در زیر مجموعه حریم خصوصی و حوزه خصوصی افراد قلمداد میکنند و با همین استدلال، ورود قانون به حوزه خصوصی و حریم شخصی افراد را ممنوع و ناپسند میدانند، بدواً، این دسته از آقایان و خانمها را به مطالعه اجمالی تاریخچه حجاب در جهان قبل از اسلام و در بین پیروان ادیان مختلف، توصیه میکنم.
اگر هم این بزرگواران به علت ضیق وقت به مطالعه چند صفحه اول کتاب حجاب علامه شهید مرتضی مطهری بسنده کنند، و یا به مطالعه قوانینی که در سالهای اخیر در اروپا، خصوصا در دانشگاههای غربی پیرامون اجباری نمودن نوعی پوشش در بعضی از اماکن، از جمله اماکن آموزشی تصویب شده مبادرت نمایند، کفایت میکند و آنچه مقصود ماست حاصل میگردد.
سپس مطالعه تدقینی تاریخ طلوع خورشید عالمتاب اسلام ناب محمدی (صلی الله علیه وآله وسلم) و مداقه در تاریخ نزول قرآن کریم و دقت نظر در تاریخ ابلاغ آیه حجاب و شأن نزول آن، و مطالعه تطبیقی تاریخچه حجاب پس از اسلام را نیز را به این حضرات متذکر میشوم.
توجه به فلسفه بعثت انبیاء، خصوصاً تأمل و تعمق در فلسفه بعثت خاتم الانبیاء و المرسلین حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه وآله وسلم) و فلسفه نبوت و امامت در اسلام و ایضاً فلسفه سیاست و قانونگذاری در شریعت اسلام ناب، از جمله اموری است که آقایان را به آن دعوت مینمایم. همچنین مطالعه تاریخ بیست و سه ساله دوران رسالت پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) و مطالعه تاریخ زندگی و دوران امامت جانشینان بر حق رسول خدا، ائمه اطهار سلام الله علیهما اجمعین، و دقت نظر در تاریخ غیبت آخرین ستاره درخشان امامت و ولایت، حضرت بقیه الله العظم ارواحنافداه، و چگونگی اداره جامعه اسلامی توسط فقهاء و نواب خاص در زمان غیبت صغری و فقهاء و نواب عام آن حضرت در زمان غیبت کبری و روش مدیریت و نحوه برخورد آنها با مقوله حجاب و عفاف؛ از جمله مسائلی است که به منتقدین برخورد انتظامی با بیحجابی و کسانی که پوشش بیرون از خانه را امری شخصی و خصوصی میدانند و همچنین افرادی که اجرای قانون حجاب را صرفاً منوط به انجام کارهای فرهنگی میدانند، توصیه میشود.
با امعان نظر به جمیع جهات مذکوره، آنچه مسلم است و به عنوان نتیجه مطالب ذکر شده میتوان به جرئت بیان نمود، این است که در زمان ما، قانون حجاب یک امر تأسیسی و مسئلة نو پیدا و داخل در امور مستحدثه فقهی نیست که قبل از اجراء نیاز به کار فرهنگی و اطلاعرسانی داشته باشد؛ بلکه قانون حجاب از جمله امور امضایی و قدیمی است که مدیران و مسئولین و دولتمردان و مردم جامعه اسلامی امروز ما، کاری جز تبعیت و اجرای بلاقید و شرط آن را ندارند.
قانون حجاب که در چهارده قرن پیش توسط خداوند تبارک و تعالی، از طریق ابلاغ وحی و نزول آیات شریفه 54 و 60 از سوره مبارکه احزاب و آیات شریفه 31 و 59 و 60 و 61 از سوره مبارکه نور، به پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ابلاغ شده و در طول تاریخ رسالت آن پیامبر آسمانی و ائمه اطهار (علیهم السلام) بر چگونگی رعایت آن و تبیین حدود و ثغور و کمیت و کیفیت پوشش و حجاب تأکید فراوانی شده است، و مضافاً از تاریخ ابلاغ آیات مربوط به حجاب و پوشش، تا به امروز چه تفسیرها و تحلیلها و تأویلها و شرحها که بر آن نوشته نشده است و چه کتابها و دستورالعملهایی که توسط اسلامشناسها و دانشمندان علوم اسلامی و قرآنی در این زمینه تهیه و تنظیم نگردیده است.
اینک جای سؤال است که با توجه به این قدمت یک هزار چهارصد ساله و این همه کارهای فرهنگی که در طول 14 قرن گذشته در باب حجاب و عفاف صورت گرفته است؛ چه ضرورتی وجود دارد و چرا باید چشمان خود را به روی آن همه سابقه درخشان فرهنگی و مذهبی ببندیم و عقبگرد کنیم و بخواهیم همچون مسلمانان در صدر اسلام و انسانهای بیگانه باحجاب و عفاف و پوشش، مسلمانان جامعه خود را به بهانه کار فرهنگی و آشنایی با حجاب، تا اینقدر تحقیر نماییم؟!
متأسفانه افرادی که تازه با موضوع حجاب آشنا شدهاند و از تاریخچه حجاب و عفاف قبل و بعد از اسلام هیچ اطلاعی ندارند و حتی از مبتدیترین فرد در دروس فقهی و حقوقی عقبتر میباشند و آنطوری که باید، با ضروریات و بایدها و نبایدهای دین مبین اسلام آشنایی ندارند، فکر میکنند حجاب یک پدیده نو ظهور و جدیدی است که قبل از اجرای قانون مربوط به آن، انجام کارهای فرهنگی را ضروری میدانند و برخورد انتظامی در موقعیت کنونی را از مصادیق قبح عقاب بلا بیان میدانند، بدون اینکه با معنی و مفهوم فقهی و لغوی این قاعده آشنایی داشته باشند.
اگر غیر از این بود کسی به خودش اجازه نمیداد، درباره موضوع روشنی که قانونِ آن، بیش از هزار چهارصد سال پیش توسط یگانه و یکتا قانونگذار صالح در جهان هستی؛ یعنی خداوند عزّوجّل وضع و ابلاغ شده است و در طول هزار چهارصد سال گذشته تا به امروز، این همه مورد توجه بوده و دارای چنین سابقه اجرایی است، چنین اظهارنظری را بیان کند.
اولاً، موضوعی مشمول قاعده «قبح عقاب بلابیان» قرار میگیرد که قبل از وضع قانونی درباره آن موضوع، و همچنین قبل از هرگونه اطلاعرسانی به مردم درباره وضع چنین قانونی، دولت یا مجریان قانون بخواهند، احدی از شهروندان را به علت نقض قانون مورد بحث، یا به تعبیری به علت نقض قانون نانوشته و یا قانون ابلاغ نشده و یا قانونی که درباره آن اطلاعرسانی نشده است، بازخواست یا عقوبت کنند.
تعریف یا معنی لغوی قاعده «قبح عقاب بلابیان» این است که: مجازات نمودن افراد، قبل از وضع قانون و ابلاغ قانون و اطلاعرسانی نسبت به آن قانون، به استناد چنین قانونی، قباحت دارد یا زشت است.
چطور ممکن است، اجرای قانون حجابی که چهارده قرن پیش وضع شده و تک تک مسلمانان مخصوصاً جامعه نسوان، از دوره طفولیت به صورت غریزی و ناخودآگاه به سمت و سوی حجاب و پوشش سوق پیدا میکنند و در طی این چهارده قرن، هزاران کتاب و مقاله و میلیونها جلسه سخنرانی و موعظه و میلیاردها ساعت کار فرهنگی و در رأس همه، دهها هزار حدیث نورانی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام درباره آن جمعآوری و انجام و ابلاغ شده است، مشمول قاعده قبح عقاب بلا بیان باشد؟! در فرض محال، اگر قانون حجاب برای اولین بار توسط جمهوری اسلامی ایران پس از 22 بهمن 1357 وضع شده باشد، باز هم با سی سال سابقه اجرایی و آشنایی و آگاهی از آن، خیلی سادهاندیشی و خندهدار است که بخواهیم چنین قانونی را مشمول چنین قاعدهای بدانیم.
نگارنده معتقد است صاحبان چنین ایده و تفکری، خواسته یا ناخواسته بزرگترین توهین ممکن را به شور و شعور دینی و فرهنگی و فهم اجتماعی و درک سیاسی ملت اندیشمند و مسلمان ایران اسلامی نموده و متأسفانه ملت بزرگ و شریف ایران را آنقدر نسبت به موضوع و حکم حجاب و عفاف و مقوله بیحجابی، جاهل و ناآگاه فرض نمودهاند که چنین اظهارنظرهایی نمودهاند.
از اظهارنظرهای افراد مورد نظر چنین بر میآید که آنها بر این باورند که: هنوز جامعه رشید و عاقل بالغ ایرانی نمیداند که رعایت حجاب و پوشش اسلامی برای زن و مرد واجب است و یا اینکه بر این باورند که ایرانیان بعد از گذشت هزار چهارصد و سی یک سال از هجرت پیامبر و طلوع خورشید بیغروب اسلام و گذشت هزار چهارصد سال از ابلاغ قانون حجاب، هنوز خوب و بد حجاب را نمیدانند و قبح برهنگی را تشخیص نمیدهند! و به همین خاطر آقایان معتقدند که اول باید حسن حجاب به مردم تفهیم شود و مردم را به خوب و بد حجاب آشنا کنند و پس از گذشت زمانی، آن موقع به نصیحت متخلفین بپردازند.
به این حضرات توصیه میشود، به منظور پی بردن به میزان آگاهی و آشنایی ملت شریف ایران اسلامی به مقوله حجاب و ضروری دانستن رعایت آن، مدتی دختر خانمهای زیر پنج سال موجود در خانوادههای خود را تحتنظر قرار دهند و دقت کنند تا متوجه شوند آنها با بازیهای کودکانه و سرگرمیهای روزانه خود، چگونه وانمود میکنند که به اندازه یک انسان بالغ و صاحب تحصیلات عالیه و تکمیلی، با مقوله حجاب و عفاف آشنا هستند و حسن و قبح آن را میدانند.
حجاب و پوشش، یک امر فطری و غریزی است و بیتردید بیان چنین مطالب غیر اصولی و غیرمنطقی و غیر عقلانی درباره حجاب و موضع گرفتن در برابر برخورد انتظامی با بیحجابی و بیعفتی در جامعه، جز مغلطهکاری و سفسطه بازی و عناد و لجاجت با دلسوزان فرهنگی نظام و سنگ لای چرخ مقوله امر به معروف و نهی از منکر گذاشتن، نبوده و سرانجامی جز خوشحال نمودن دشمنان قسم خورده اسلام و نظام اسلامی و ناراضی و ناراحت کردن صاحبان اصلی انقلاب اسلامی؛ یعنی همان پابرهنگانی که امام راحل به آنها افتخار میکرد و نگارنده این سطور، با کمال افتخار خود را خاک پای آن پابرهنگان میداند، نتیجهای نخواهد داشت.
و اما از منظر دیگر، عدم رعایت پوشش مناسب در حریم عمومی و حوزه عمومی جامعه اسلامی و یا به تعبیر سادهتر، کسانی که بیرون از خانه، حجاب و پوشش اسلامی خود را متناسب با عرف و سنت جامعهای که در آن زندگی میکنند و مطابق با دستورالعملهای اسلامی و شئونات اخلاقی و انسانی رعایت نمیکنند، بزرگترین ظلم و تعدی را نسبت به دیگر شهروندان خود که مقید به رعایت اصول اخلاقی هستند و همواره مترصد و مستعد هستند که نگاههای خود را از نامحرمان حفظ کنند و دوست ندارند در اماکن عمومی و حریم عمومی شاهد صحنههای مهیج شهوت و امور جنسی باشند، مرتکب میشوند.
بنده معتقدم که، بدحجابی نوعی اعتراض و هنجارشکنی آشکار و ناهنجاری علنی است که با سبق تصمیم و با اهداف از قبل تعیین شده و برنامهریزی شده، فعلیت مییابد.
بدین صورت که فرد بدحجاب، با تن ندادن به قوانینی که درباره نوع پوشش در حریم عمومی وضع شده است، عزم خود را جزم نموده که با این کار، به طریقی اعتراض و نارضایتی خود را به این قانون و حکم شرعی و مقوله اجباری بودن حجاب در حوزه عمومی، یا به عبارتی مقاومت خود را در مقابل احکام تشریعی و وجوبیت حکم حجاب و حرمت بدحجابی نشان دهد و به عرصه نمایش بگذارد. در حالی که این نوع اعتراض، بدترین نوع تجاوز آشکار به حقوق شهروندی و حریم عمومی جامعه است.
و اما خطاب به کسانی که پوشش بیرون از خانه را جزو امور شخصی و داخل در حریم خصوصی افراد میدانند، عرض میشود که شما که قادر به تمیز بین امور شخصی و عمومی نیستید و عاجر و ناتوان از تشخیص بین حوزه خصوصی و حوزه عمومی هستید، و ایضاً فرق بین حق الناس و حق الله را نیز نمیدانید و با معنی و مفهوم تکلیف و حق آشنایی ندارید؛ چرا و چگونه به خودتان اجازه میدهید که وارد مقوله مهم و فلسفی و اخلاقی و عقیدتی حجاب و عفاف شوید که دنیا و آخرت هر انسانی را تحت تأثیرات خود قرار میدهد؟!