امام حسین علیه‌السلام: ای مردم! در کسب صفات زیبای اخلاقی بکوشید و برای به دست آوردن این سرمایه‌های معنوی شتاب کنید.  (کشف الغمه، ج ۲، ص۳۰) 

بین‌الملل 1120

تاملی بر رفتار دولت و گروه‌های سیاسی فرانسه با معترضان

حمزه غالبی (رئیس شاخه جوانان میرحسین موسوی در انتخابات) که در فرانسه زندگی می‌کند، نکات جالبی درباره این روزهای فرانسه نوشته است:
برای داشتن درک واقعی و غیر فانتزی از اینکه در جامعه نسبتا دموکراتیک مثل فرانسه، با شورش یا تظاهرات خشن چطور برخورد می شه، یک سری دیگه از جزئیات این تجربه رو تو این نوشته، تکمیل می‌کنم: 
من خودم شخصا تو تجمع جلیقه زردها از سر کنجکاوی شرکت کردم. پلیس یک جاهایی رو اجازه می‌داد که تجمع شکل بگیره با دو تا نکته:
۱-هرکسی وارد منطقه می‌شد، قبلش بازرسی می‌شد که وسیله قابل پرتاب یا قابل احتراق یا ابزار خشونت با خودش نداشته باشه.
۲- اگر از محدوده خارج می‌شدی، به‌شدت برخورد می‌کرد.
به شدت که می‌گم، منظورم اینه که پلیس وقتی می زنه، جوری می زنه که دیگه احتمال آسیب جدی هست. شوخی ندارند و خیلی مجهز هستند. گلوله جنگی شلیک نکردند؛ اما گلوله ساچمه پلاستیکی و گاز اشک‌آور مفصل استفاده میشه. جوری که ۲۵۰۰ نفر زخمی، ۱۱ نفر کشته و ۲۴ نفر، یک چشم خود رو از دست داده‌اند.
هیچ اعتراف تلویزیونی پخش نشد؛ اما من خودم گزارش رادیویی از جلسه دادگاه که از بازداشت‌شدگان گوش دادم که تعریف می‌کردند، جو گیر شدیم فلان چیز رو خراب کردیم و از قاضی طلب تخفیف می‌کردند. اما در هر صورت ۱۰ هزار دستگیری موقت رخ داده که به ۳۲۰۰ حکم قضایی از جمله ۴۰۰ حکم محکومیت زندان ختم شد.
از جمله بازداشت‌هایی که محل نقد فراوان در جامعه فرانسه شد، بازداشت‌های پیشگیرانه بود. یعنی کسانی که پلیس و دستگاه امنیتی فرانسه فهرست کرده بود اراذل و اوباشی هستند که می‌خواهند در تجمعات خشونت به خرج بدهند، قبل از تجمع، قبل از اینکه جرمی کرده باشند، بازداشت موقت می‌کرد.
ماکرون و وزیر کشور، بارها در مصاحبه‌های خودشون تاکید می‌کردند: حق تظاهرات، حق شهروندی است؛ اما ما با خراب‌کاری برخورد می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم نظم عمومی به هم بخورد. در گفتار، مقامات سعی می‌کردند نشان بدهند که اعتراضات اقتصادی را می‌شنوند؛ ولی ادبیات تند و محکم، علیه خراب‌کاری دارند.
واکنش جامعه هم در نظرسنجی‌ها این‌طوره که اکثریت قریب اعتراض فرانسوی‌ها، از حق اعتراض جلیقه زردها دفاع می‌کردند. اما در انتخاباتی که چند ماه بعد از شروع این اعتراضات انجام شد، فهرست جلیقه زردها حتی 1% آرا رو به دست نیاورد.
نکته جالب دیگه، محکوم کردن بدون اما و اگر خشونت، توسط همه طیف‌های سیاسی بود. با وجود اینکه خیلی‌ها معتقد بودند که پلیس، خشونت خارج از حد قانون داشته است، جوری که بیش ۳۰۰ پرونده قضایی علیه پلیس هم تشکیل شد.
البته این را در نظر بگیرید که اگر داعش (معادل مجاهدین و الاهوازیه و... برای ما) فعالیتی بکند، قطعا پلیس ضد تروریست با خشونت می ترکونتشون. نه فقط تو خود فرانسه که بعضی از فرانسوی‌ها که عضو داعش شده‌اند، به دستور اولاند در سوریه و عراق ترور شدند.
بعد از عملیاتهای تروریستی، نیروهای ارتش با لباس نظامی و اسلحه جنگی در گروه‌های چندنفری و انگشت به ماشه در جاهای حساس شهر از جمله ایستگاه و یا محله‌های پر تردد، گشت دارند. از نهادهای دولتی مهم مثل پلیس یا فرمانداری یا وزارت‌خانه هم حفاظت مسلح دارند.
نکته آموزنده، نه برخورد با شورش که در فرانسه به نظر من به‌شدت خشن بود؛ بلکه آزادی گفتگو و اقدامات سیاسی بعدش و البته اجماع همه نخبگان و فعالین سیاسی در محکوم کردند بدون اما و اگر خشونت بود. هر شب تلویزیون برنامه بود با حضور موافقان و مخالفان و نمایندگان معترضان در نقد و گفتگو بود.
و از اون مهم‌تر که جلیقه زردها هم دو تا فهرست درست کردند و در انتخابات بعدی شرکت کردند. هرچند دو فهرست با همراهاشون به‌زور یک درصد شد؛ اما کسی مانع از شرکتشون در انتخابات نشد.
 
نظم جهان در مسیر تغییر و تحول 
      قسمت نخست             علی شیرازی
ما در دل یک پیچ تاریخی مهم، در حال حرکتیم. نظم امروز جهان در مسیر تغییر و تحول جدی است و در نظم آینده، امریکا نقشی نخواهد داشت.
امام خامنه‌ای در ۱۱ آبان ۱۴۰۱ فرمودند: «علائم زیادی وجود دارد که نظم کنونی جهان دارد تغییر پیدا می‌کند و نظم جدیدی بر جهان حاکم خواهد شد... یک خطوط اساسی‌ای هست که مطمئنّا این خطوط اساسی در این نظم جدید هست: 
۱. خطّ اساسی اوّل عبارت است از انزوای آمریکا: آمریکا در نظم جدید جهانی، منزوی خواهد بود... الان آمریکایی‌ها در بسیاری از مناطق دنیا، پایگاه دارند؛ در منطقه‌ی ما، در اروپا، در آسیا، پایگاه‌های نظامی با جمعیّت‌های زیاد، پولش را هم از خود آن کشور بیچاره‌ای که در آنجا پایگاه هست، می‌گیرند! هزینه‌هایش را او باید تأمین کند و آمریکایی‌ها بخورند و آقایی کنند! این دیگر تمام می‌شود. دست‌وپای آمریکا از حضور در سراسر جهان، جمع خواهد شد. این، آن خطّ اصلی اوّل، از خطوط اساسی نظم جدید آینده‌ی جهان.»
این سخن، بیانی مستند، متقن و محکم است. نظریه‌پردازهای امریکا، سال‌هاست که بر این نگاه، صحّه گذاشته‌اند.
ویکتور دیویس هانسون (نویسنده روزنامه لس‌آنجلس تایمز) در تحلیلی، امریکا را در سراشیبی سقوط می‌بیند و عوامل افت قدرت امریکا را تبیین می‌کند.
جوزف رابینت بایدن (رئیس‌جمهور کنونی امریکا) نیز در سند راهبرد امنیت ملی ایالات متحده که در سال ۱۴۰۱ منتشر شد، ایران را به عنوان قدرتی معرفی می‌کند که از طریق نیروهای نیابتی خود، باعث اشاعه موشک و پهپاد می‌شود و فکر آسیب رساندن به امریکایی‌ها، از جمله مقامات سابق را در سر دارد.
وی در این سند، چین را به عنوان مهم‌ترین چالش آمریکا معرفی می‌کند و روسیه را تهدیدی فوری می‌داند و می‌افزاید: راهبرد رقبایمان، هم در حوزه‌های نظامی و هم در حوزه‌های غیرنظامی، کارگر و موثر است.
بایدن در این سند می‌نویسد: «چالش‌هایی که امروز با آن روبرو هستیم، واقعا بزرگ هستند.»
وی در ادامه می‌افزاید: «ما اکنون در یک پیچ تاریخی ایستاده‌ایم، جایی که انتخاب‌ها و اولویت‌های امروز، ما را در مسیری قرار می‌دهند که موقعیت رقابتی‌مان را در آینده مشخص می‌کند.»
البته بایدن و اتاق فکر امریکا، نفهمیده و یا نخواسته‌اند بفهمند که ضربه اصلی را چه کسی به امریکا می‌زند.
امام در پیام به گورباچف، آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی آورده‌اند: «مشکل شما عدم اعتقاد واقعی به خداست. همان مشکلی که غرب را هم به ابتذال و بن‌بست کشیده و یا خواهد کشید.»
مشکل امریکای امروز نیز اسلام‌ستیزی است. مشکلی که منجر به شکسته شدن استخوان‌های لیبرالیسم خواهد شد و امریکا را منزوی خواهد کرد.
۲. «خطّ اساسی دوّم؛ انتقال قدرت سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و حتّی علمی، از غرب به آسیا. امروز قدرت‌های غربی هم اقتدار سیاسی دارند، هم اقتدار علمی دارند، هم اقتدار فرهنگی دارند، هم اقتدار اقتصادی دارند؛ یعنی خیلی چیزها دارند، البتّه تعبیر درست‌ترش این است که بگوییم داشتند، و دارند آرام‌آرام از دست می‌دهند... در این نظم جدید، این حالت از غرب به آسیا منتقل خواهد شد. آسیا خواهد شد مرکز دانش، مرکز اقتصاد، مرکز قدرت سیاسی، مرکز قدرت نظامی.»
اگر پیام امام به گورباچف را مرور کنیم، واقعیت سخنان حکیمانه رهبرمان روشن‌تر می‌شود.
ایشان می‌فرمایند:
الف: «امروز اگر مارکسیسم در روش‌های اقتصادی و اجتماعی به بن‌بست رسیده است، دنیای غرب هم در همین مسائل، البته به شکل دیگر، و نیز در مسائل دیگر، گرفتار حادثه است.»
ب: «برای همه روشن است که از این پس، کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد؛ چرا که مارکسیسم جوابگوی هیچ نیازی از نیازهای واقعی انسان نیست.»
ج: «مشکل اصلی شما، مبارزه طولانی و بیهوده با خدا و مبدا هستی و آفرینش است.»
همان مشکلاتی که شوروی را ساقط کرد، امریکا را به انزوا برده است. امریکا از اسلام و ایران و جبهه مقاومت سیلی می‌خورد.
ادامه دارد...