بر اساس آنچه که نمایندگان اصلاحطلب در مجلس ششم از وضعیت و آینده کشور در اول دهه ۸۰ توصیف میکردند، چیزی باقی نمانده بود تا ایران از سوی نیروهای خارجی که دورتادور کشور را احاطه کردهاند، مورد حمله قرار گیرد و تمامیت ارضی ایران از دست برود.
از همان سالهای اول انقلاب و دهه ۶۰ تاکنون، برخی از جریانهای سیاسی، فضای عمومی کشور را به گونهای ترسیم میکردند که در لبه پرتگاه قرار داریم و به زودی به فروپاشی میرسیم. اینگونه فضاسازیها توسط افراد و جریانهایی صورت گرفته است که خود، بخشی از اصلیترین مسئولیتهای اجرایی و قانونگذاری کشور را برعهده داشتند.
به گزارش فارس پلاس، از همان سالهای اول انقلاب و دهه ۶۰ تاکنون، برخی از جریانهای سیاسی، فضای عمومی کشور را به گونهای ترسیم میکردند که در لبه پرتگاه قرار داریم و به زودی به فروپاشی میرسیم. مسئله تعجببرانگیز این است که عمدتا اینگونه فضاسازیها، توسط افراد و جریانهایی صورت گرفته است که خود، بخشی از اصلیترین مسئولیتهای اجرایی و قانونگذاری کشور را برعهده داشتند. رهبر انقلاب در صحبتهای اخیر خود به دو مورد از نامههایی که در راستای این فضاسازیها بوده است، اشاره کردند. در ادامه این گزارش، به مواردی دیگر از این قبیل نامهها و بیانیهها میپردازیم. نکته قابلتوجه این است که هرچه به زمان حال نزدیکتر میشویم، حجم سیاهنماییها و ناامیدسازیها نیز افزایش مییابد!
سال ۶۹: نامه نهضت آزادی (نامه ۹۰ امضا)
در اردیبهشتماه سال ۶۹، جریان نهضت آزادی در نامهای معروف به نامه ۹۰ امضا خطاب به هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیسجمهور، نوشت: «در دوازدهمین بهار انقلاب، جای آزادی و رضایت و رهایی خالی است و از نظر اقتصادی و سیاسی بیش از هر زمان دست بسته و دست به سینه شدهایم.» «اکنون کشور عزیز ما در بنبست و بحرانی از سختی و ناخشنودی و نابسامانی دستوپا میزند.» «جامعه از آینده خود مأیوستر، ملک و ملت به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است... همگی نگران از سرنوشت خویش و مملکتاند و جوانان و کارکنان به دامن اعتیاد و ارتشاء یا فساد و فحشاء افتادهاند!» «حاکمیت جمهوری اسلامی ایران... هم دست تمنا به صورت وام و مشارکت و به بهای از دست دادن استقلال و حیثیت کشور، به سوی صنایع و سرمایهها و سردمداران فاسد آنها (غربی) دراز کرده است و هم برای اجرای آتشبس و خروج از حالت نه جنگ و نه صلح، امید و آبروی خود را به زیر سایه رأفت و لطف شورای امنیت و قدرتهای بزرگ برده است»!
«از آزادیهای عمومی و امنیتهای سیاسی و قضایی و اقتصادی و از حاکمیت قانون و ملت، آن طور که قانون اساسی مصوب آراء عمومی سال ۵۸ تعیین و تضمین شده است، چیزی جز خاطرات و آرزو باقی نمانده است.» «نظام جمهوری، سیر قهقرایی طی نموده است» و «علاقه و اعتقاد به آئین و احکام اسلامی در اکثریت وسیعی از مردم ایران بهویژه در جوانان، تنزل فاحش یافته است.» «هنوز بیش از ۲۵۰۰ کیلومترمربع از خاک وطن ما در چنگ صدام جنایتکار بوده و معلوم نیست که تا کی حالت خفقانآور «نه جنگ نه صلح»، سرگردانی اسیران دو طرف، نگرانی از یورش نابهنگام مدعیان خارجی و داخلی و گردشهای نابهنجار روزگار، باید ادامه داشته باشد؟»
این ادعاها و سیاهنماییها در سال ۶۹ از وضع موجود و آینده ایران به گونهای مطرح شده بود که گویا مدتی باقی نمانده تا به قهقرا رویم و ایران فروپاشد! اما امروز شاهدیم جنگ با عراق به پایان رسیده، جنایتکار مشخص شده و هیچ بخشی از ایران در اختیار نیروهای بعثی نیست. جوانان ایران، هنوز هم دیندار هستند و به فساد و اعتیاد و فحشا کشیده نشدهاند. همه اینها در شرایطی است که آن سال ادعا میشد، کشور به بنبست رسیده است. این چه بن بستی بود که بیش از ۳۰ سال از آن میگذرد و ایران هنوز هم مسیر خود را میپیماید؟
لازم به ذکر است که کسانی مثل مهدی بازرگان از امضاکنندگان این نامه بودهاند که خود، از اولین مسئولین جمهوری اسلامی ایران به حساب میآید!
سال ۱۳۸۱: نامه «جام زهر»
در اردیبهشتماه ۱۳۸۱، نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم، نامهای معروف به «نامه جام زهر» خطاب به رهبر انقلاب نوشتند: «نگران آرمانها، نگران پایههای مشروعیت نظام یعنی اسلامیت و جمهوریت و افزون بر همه اینها، اخیرا نگران تمامیت ارضی و امنیت ملی کشور.» «آنچه ما را بر آن داشت تا بدین صورت مصدع اوقات شویم، حساسیت شرایط، فرصت اندک و بزرگی خطری است که پیش روی کشور است.» و «شاید در تاریخ پر فراز و نشیب معاصر ایران، هیچ زمانی را به حساسیت امروز نتوان یافت.» «تنها با تسامح میتوان وضعیت ایران را در زمان اشغال در جنگ جهانی دوم و یا پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ با وضع کنونی قابل مقایسه دانست.»
«شاید دوره کنونی از این لحاظ، بیمانند باشد که شکافهای سیاسی و اجتماعی با تهدید خارجی و برنامه آشکار دولت ایالت متحده آمریکا (به عنوان قدرتی که در برابر خود، مانعی نمیبیند) برای تغییر نقشه ژئوپلیتیک منطقه، همزمان شده و نظام ناچار به کنش و واکنش در برابر این برنامه است»
«هنوز فضای سیاسی کشور را در سال ۷۵ از یاد نبردهایم که به دلایل گوناگون در عرصه سیاست خارجی، ایران در انزوای کامل و حتی کشور در معرض تهدید نظامی خارجی قرار داشت. اما دوم خرداد ۷۶ همه این تهدیدها را از بین برد»
«از حال و روز کشور، فرصت چندانی باقی نمانده است. غالب ملت ناراضی و ناامید، اکثریت نخبگان ساکت یا مهاجر، سرمایههای مادی گریزان و نیروهای خارجی از هر طرف کشور را احاطه کردهاند. با این وضع برای آینده کشور، دو حالت بیش متصور نیست؛ یا دیکتاتوری و استبداد که در خوشبینانهترین حالت، فرجامی جز وابستگی و در نهایت فروپاشی یا استحاله ندارد و یا بازگشت به اصول قانون اساسی و تمکین صادقانه به قواعد دموکراتیک»
«اگر جام زهری باید نوشید، قبل از آنکه کیان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تمامیت ارضی کشور در مخاطره قرار گیرد، باید نوشیده شود.»
بر اساس آنچه که نمایندگان اصلاحطلب در مجلس ششم از وضعیت و آینده کشور در اول دهه ۸۰ توصیف میکردند، چیزی باقی نمانده بود تا ایران از سوی نیروهای خارجی که دورتادور کشور را احاطه کردهاند، مورد حمله قرار گیرد و تمامیت ارضی ایران از دست برود. آنها مدعی بودند که شرایط امروز (سال ۸۱) حتی از شرایط زمان جنگ تحمیلی و جنگ جهانی دوم که میلیونها نفر صرفا از قحطی کشته شدند، بدتر است. آنها قدرت آمریکا را بدون مانع میدیدند و معتقد بودند که در حال تغییر ژئوپلیتیک منطقه است. اما امروز شاهدیم که تمامی این توصیفها، تحلیلها و پیشگوییها از آینده ایران توسط جریان اصلاحات، بر باد بوده و نه تمامیت ایران از دست رفت، نه جنگی شکل گرفت و نه نیاز به نوشیدن جام زهر بود.
ادامه دارد...