رضا سرحدی
به نوشته پایگاه اطلاعرسانی پژوهشکده تاریخ معاصر؛ قرارداد ترکمانچای که در 1 اسفند 1206ش بین ایران و روسیه به امضا رسید، پیامدهای بسیار گوناگونی داشت و به طور گسترده بر ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران تأثیر گذاشت. این قرارداد، علاوه بر تحمیل شرایط سخت و تحقیرآمیز به ایران، بندهای مهمی داشت که در آینده کشور آثار مهمی برجای میگذاشت. یکی از این بندهای مهم، تضمین تداوم سلطنت در خاندان قاجار بود که به نوعی حمایت روسها از این خاندان را در پی داشت. در این نوشتار تلاش خواهد شد پیامدهایی که این بند از قرارداد ترکمانچای برای ایران داشت، تحلیل شود.
عباسمیرزا و تلاش برای ماندگاری
ضعف شدید اقتصادی و تلفات انسانی، از نتایج قرارداد ترکمانچای بود که موجب تضعیف بیشتر ایران و وابستگی آن به قدرتهای خارجی شد. از دست دادن بخشهای زرخیز و تحمیل غرامات سنگین، اقتصاد ایران را بهشدت تحت فشار قرار داد و باعث شد این کشور نتواند از فرصتهای بینالمللی به نفع خود استفاده کند. طبق بند هفتم عهدنامه ترکمانچای که بین ایران و روسیه منعقد شد، روسها متعهد شدند از ولیعهدی عباسمیرزا حمایت کنند. با مرگ عباسمیرزا، این حمایت به طور ضمنی به فرزندان او منتقل شد. تفسیر جدید روسها و حتی انگلیسیها از این بند، سرآغازی بود برای مداخله قدرتهای خارجی در تعیین جانشین شاهان قاجار. آنها در واقع با تضمین جانشینی فرزندان عباسمیرزا، به نوعی تداوم سلطنت در خاندان او را ممکن ساختند. همانگونه که گفتیم، عباسمیرزا پیش از فتحعلیشاه از دنیا رفت و شاه قاجار که با بحران جانشینی روبهرو بود، با فشار دیوانسالاران و مشاوران خود، محمدمیرزا، فرزند عباسمیرزا را به ولایتعهدی برگزید. این تصمیم، هرچند به تأیید روسها و انگلیسیها رسیده بود، با مخالفت و دلخوری سایر شاهزادگان قاجار مواجه شد. شاهزادگانی که خود را به اندازه کافی برای تاج و تخت محق میدانستند، با ولیعهدی محمدمیرزا مخالفت کردند و این مخالفتها به مرور زمان به درگیریهای داخلی منجر شد.
تحلیل تضمین تداوم سلطنت در خاندان عباسمیرزا نشان میدهد که روسها عملاً نفوذ و قدرت خود را در ایران تقویت کردند و از این طریق توانستند سیاستهای خود را در ایران پیش برند. این مسئله باعث شد هرگونه جنبش و قیام مردمی علیه حکومت قاجارها با مداخله و مخالفت روسها روبهرو شود. به عبارت دیگر، روسیه در مقام حامی و پشتیبان اصلی خاندان قاجار، مانع از تحقق تغییرات اساسی در ساختار حکومت ایران شد. حمایت روسها از قاجارها در سه واقعه تاریخی مهم که در دهههای بعد از قرارداد ترکمانچای رخ داد، آشکارا مشهود است.
قتل گریبایدوف؛ تضعیف جامعه ایرانی
پس از امضای معاهده ترکمانچای، الکساندر گریبایدوف مأموریت یافت تا غرامت جنگی را از ایران دریافت کند. او با نگرانی به تبریز و سپس تهران رسید و اعتبارنامه خود را به فتحعلیشاه تقدیم کرد. رفتارهای گریبایدوف بهویژه تلاش او برای بازگرداندن زنان گرجی مسلمانشده به گرجستان، مردم و درباریان را خشمگین ساخت؛ چرا که در جستجوی زنان گرجی و ارمنی، خانههای رجال ایرانی را تفتیش میکرد. این اقدامات، اعتراض و تظاهرات مردم را در پی داشت. با تیراندازی مأموران سفارت روسیه به مردم معترض و کشته شدن سه نفر از آنها، خشم عمومی برانگیخته شد و مردم به سفارت روسیه حمله کردند و گریبایدوف را به چنگ آوردند.
مردم تهران که از رفتار گریبایدوف و اهانتهایش به فرهنگ و مذهب ایرانیها خشمگین بودند، گریبایدوف، سفیر روسیه در ایران را همراه چند نفر دیگر در 11 فوریه 1829م کشتند. این حادثه روابط ایران و روسیه را برای مدتی تیره کرد؛ اما در نهایت با تلاشهای دیپلماتیک، وضعیت بهبود یافت که به نوعی نادیده گرفتنِ انزجار جامعه ایرانی بود؛ البته علاوه بر تلاشهای دیپلماتیک، فتحعلیشاه قاجار برای پذیرش عذرخواهی حکومت ایران، یک الماس بزرگ به نام شاه را به تزار نیکولای اول هدیه داد. قتل گریبایدوف نشان داد که روسها در برابر هرگونه مخالفت و اعتراض، به اقدامات تلافیجویانه دست خواهند زد؛ از آن سو، واکنش سریع فتحعلیشاه و اعزام نمایندگان به روسیه برای عذرخواهی، از ترس حکومت قاجار از تلافیجویی روسها حکایت داشت و نشان میداد که برای عوامل حکومت، مسئله احترام به فرهنگ ایرانی در اهمیت اولایی ندارد.
قیام تنباکو و مداخله روسها
هرچند قیام تنباکو با موفقیت همراه بود و به لغو امتیاز تنباکو انجامید؛ اما سهم روسها در حفظ و حمایت از حکومت قاجار در آن نیز مشهود است. روسها با دخالت غیرمستقیم کوشیدند حرکتهای مردمی را تضعیف کنند. این قیام به نوعی اعتراض مردمی به تصمیم دولت ایران برای افزایش قیمت تنباکو و کاهش یارانهها بود. در این قیام، مردم مخالفت خود را با تجمعها، اعتصابات و اعتراضات عمومی اعلام کردند. در آن زمان، تنش بر روابط ایران و روسیه حاکم بود و برخی از نیروهای روس نیز در ایران حضور داشتند. دولت روسیه از این اوضاع بهره برد و با اقداماتی به سرکوب اعتراضهای مردمی متأثر از قیام تنباکو دست زد. این اقدامات شامل حمایت از دولت ایران در سرکوب اعتراضها، تسلیح نیروهای امنیتی ایران و حتی حضور نیروهایی از سوی روسیه در مقابله با معترضان بود. علاوه بر این، تأثیر روسیه در سرکوب قیام تنباکو موجب افزایش ناامنی و تنشها در ایران شد. این اقدامات، بیثباتی سیاسی و اجتماعی در کشور را در پی داشت و تأثیر طولانیمدتی بر روابط داخلی ایران گذاشت؛ همچنین، این اتفاقات به عنوان یکی از مواردی که نشاندهنده مداخله خارجی در امور داخلی ایران بود، در تاریخ ایران باقی ماند.
جنبش مشروطیت و مانع روسیه
در دوران انقلاب مشروطه ایران، روسیه در تضعیف این جنبش سهم بهسزایی داشت. یکی از عوامل اصلی مداخله روسیه در امور داخلی ایران، نگرانیهای این کشور از احتمال تضعیف نفوذش در ایران و بهویژه در مناطق شمالی کشور بود؛ بهویژه که این قدرت صاحب نفوذ در ایران، از طریق پیمان 1907 با انگلستان، مناطق شمالی ایران را منطقه نفوذ خود بهشمار میآورد. به همین دلیل، در سالهای اولیه انقلاب مشروطه، روسیه با حمایت از نیروهای ضد مشروطه، تلاش کرد قدرت مشروطهخواهان را محدود کند.
این حمایت روسیه، شامل ارسال نیروهای نظامی به ایران و حمایت مالی و تسلیحاتی از نیروهای ضد مشروطه مانند محمدعلیشاه بود. محمدعلیشاه که مخالف مشروطه و مجلس بود، با کمکهای روسیه توانست بارها انقلاب را تضعیف کند. یکی از اقدامات مهم روسیه برای تضعیف مشروطهخواهان، حمایت از اقدامات نظامی محمدعلیشاه در به توپ بستن مجلس بود. این اقدام نه تنها موجب تضعیف مجلس و نهادهای مشروطه شد؛ بلکه فضای ترس و وحشت را بر جامعه حاکم کرد. در این فضا بود که بسیاری از مشروطهخواهان مجبور شدند از کشور فرار کنند یا مخفی شوند؛ اما روسیه به همین اکتفا نکرد و با اشغال نظامی تبریز و سرکوب مشروطهخواهان این شهر، کوشید جریان مشروطهخواهی را در ایران تضعیف کند. این قدرت در ادامه این تلاشها، پا را از اقدامات نظامی فراتر نهاد و از طریق اعمال فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی نیز تلاش کرد جنبش مشروطه را تضعیف کند.
روسیه با اعمال تحریمها و محدودیتهای اقتصادی، کوشید فشار بیشتری بر دولت مشروطه وارد کند. این تحریمها و فشارها، اقتصاد ایران را تحت تأثیر قرار داد و باعث شد دولت مشروطه نتواند به خوبی برنامههای اصلاحی و توسعهای خود را اجرا کند. در حقیقت، روسیه با ترکیبی از اقدامات نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی، سهم مهمی در تضعیف انقلاب مشروطه ایران داشت؛ به همین دلیل بسیاری از نمایندگان مجلس دوم هنگام تعطیل شدن مجلس، روسیه را دشمن خود میدیدند نه دولتِ خودی را، و نمیخواستند آشوب به راه بیندازند و بهانه به دستِ دشمنی بدهند که هر آن ممکن بود نیروی نظامیاش را به پایتخت بیاورد. این بود که در برابر صد نفر نظامی و با فرمانی که برایشان خوانده شد، سر خود را به زیر انداختند و از ساختمان مجلس بیرون رفتند.
فشرده سخن: تضمین جانشینی فرزندان عباسمیرزا در بند هفتم قرارداد ترکمانچای، به طور غیرمستقیم قدرت بیشتری به روسها برای مداخله در امور داخلی ایران داد. این بند بهانهای شد برای مقابله با هر گونه جنبش یا قیامی که مخالف سلطنت قاجار بود. دخالتهای روسها و وابستگی قاجارها به آنها، مانع از پیشرفت و توسعه واقعی ایران شد و کشور را مدتها درگیر بحرانهای داخلی و خارجی کرد؛ همچنین نارضایتی عمومی از فساد و ناکارآمدی حکومت، زمینهساز جنبشهای متعددی شد که در بسیاری از موارد با سرکوب روسها مواجه شد. در حقیقت هرگونه تلاش برای اصلاحات یا مقابله با نفوذ خارجیها، با موانع بزرگی روبهرو میشد و همین مسئله باعث شد ایران تا مدتها از پیشرفت عقب بماند.
تاریخ در تصویر
پل آهنچی قدیم قم،رودخانه و دورنمای مسجد اعظم-1347شمسی - همیار