محسن رضایی
از ابتدای جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی علیه ایران، نشان میدهد این جریان در یک پروژه کاملا هماهنگ و هدفمند و با سوء استفاده از شرایط بسیار حساس کنونی به دنبال رسیدن به اهداف خود میباشد و در این راستا به جای توجه به مصالح کشور و تبعیت از فرامین رهبری، عملا در حال بازی در زمین دشمن است.
این پروژه کلان ابعاد و مصادیق مختلفی دارد و چهرههای گوناگونی تاکنون در آن ایفای نقش کردهاند. در ادامه به برخی از مصادیق این پروژه اشاره میشود:
1. موضوع رهبری حسن روحانی در میانه جنگ توسط شبکه توئیتری خاص
2. بیانیه 180 اقتصاددان لیبرال مبنی بر تغییر رویکردهای انقلابی در نظام اسلامی
3. طرح موضوع «رفراندوم» و تاسیس «مجلس موسسان» توسط میرحسین موسوی
4. تئوریزه کردن «انفعال و تسلیم در برابر دشمن» توسط مصطفی محقق داماد
5. درخواست «نظارت بر رهبری» توسط عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه
6. درخواست «رفع حصر سران فتنه» و «آزادی زندانیان سیاسی» توسط برخی غربگراها
مقصر جلوه دادن سیاستها و عملکرد نظام جمهوری اسلامی به ویژه شخص رهبری در حمله اسرائیل به ایران، پروژهای اسرائیلی آمریکایی برای بر هم زدن انسجام اجتماعی در کشور است.
این خط فکری بعد از جنگ توسط رسانههای معاند مانند «ایران اینترنشنال» آغاز شد و برخی از چهرههای غربگرای داخلی نیز دانسته یا ندانسته در حال ایفای نقش و پیادهسازی آن هستند.
نتیجه پروژه کلان جریان غربگرا «تضعیف رهبری»، «شکسته شدن سد دفاعی ملت»، «تضعیف روحیه انقلابی» و «انفعال در برابر دشمن» است.
هماهنگی چهرههای غربگرا در موضوع «رفع حصر سران فتنه» و «آزادی زندانیان سیاسی»، بخشی از آن پروژه کلان برای از بین بردن انسجام جامعه حول محور رهبری و زمینهسازی برای فتنهانگیزی مجدد توسط سران و لیدرهای فتنه است که ضرورت دارد نهادهای امنیتی و قضایی به این موضوع توجه ویژه داشته باشند.