امام مهدی (عج الله تعالی فرجه الشریف): حقانیّت و واقعیّت، با ما اهل‌بیت رسول‌الله (ص) می‎باشد و کناره‎گیری عدّه‎ای از ما، هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد؛ چرا که ما دست‌پرورده‌های نیکوی پروردگار می‎باشیم و دیگر مخلوقین خداوند، دست‌پرورده‌های ما خواهند بود.    (بحارالانوار: ج ۵۳، ص ۱۷۸)  

اگر دعوا بر سر زندگی است، «قصاص» زندگی می‌بخشد

مریم منصوری

 
ایده‌ی زندگی که این روزها بر سر زبان‌هاست، صدسالی است که در آرای غربیان با اهتمام نیچه تناورده ‌شد.  
او، علی‌رغم آنکه ادیان ابراهیمی را متهم به سلب زندگی می‌کند، بر این باورست که چند آموزه‌ی اسلام یعنی زندگی ... 
او می‌گوید سرکوب، آن‌گاه که زندگی و ادامه‌ی آن را سلب می‌کند، معنا می‌یابد. 
از همین رو، بر مسیحیت می‌تازد. چرا که مسیحیت بر این باورست که "با شریر مقاومت مکنید؛ بلکه هر که به رخسارۀ راست تو تپانچه زند، دیگری را نیز به‌سوی او بگردان (انجیل متی ۵/ ۳۹)." و به نظر وی، این گزاره، سرکوب کرامت انسان است و سرکوب آن، یعنی سرکوب زندگی ... 
او که اسلام را از حافظ و حسن‌الصباح می‌شناسد، بر این باورست که حکم جهاد در اسلام، برخلاف آموزه‌های مسیحیت، تو را به جنگ برای کرامت انسانی‌ات رهسپار می‌کند و از همین رو، جهاد را "حکمی برای زندگی" برمی‌شمرد. 
او اسلام سیاسی را هم بخشی از ایده داشتن اسلام برای زندگی می‌داند.
یکی از مشکلات جهان غرب، دقیقاً مسئله‌ی انتقام است. حواشی "حدود انتقام" حقوق‌دانان و جامعه‌شناسان زیادی را درگیر این مسئله کرده که مسئله‌ی آن‌ها، سیری‌ناپذیری انسان در "عطش انتقام" و تعیین حدود آن است. 
در این میان، برایان ترنر، (محقق نیچه‌ای انگلیسی)، اذعان می‌دارد که باید اهمیت سیاسی این گزاره کتاب مقدس درک شود که خداوند می‌گوید: انتقام، از آن من است و انتقام باید از عرصه‌ی سکولار_آن‌گونه که در وضع فعلی غرب است_خارج شود."(Turner,1984:260)
اگرچه مسیحیت، عملاً ایده‌ی خاصی برای حد انتقام در زندگی دنیوی انسانی ندارد، اما اسلام، به‌عنوان دین خاتم و دینی برای زندگی_نه فقط دینی برای مابعد مرگ_ حدود قصاص را معین کرده است. 
و این، تفسیری است از آیه شریفه ۱۷۹ سوره مبارکه بقره که « و قصاص، برای شما، زندگی است، باشد که بپرهیزید»
اگر دعوا بر سر زندگی است، «قصاص»، برای زندگی و بخشی از زندگی است ...