محمد ایمانی
توضیح واضحات گفتن، و زیره به کرمان بردن است: انقلابی بودن، شبیه مومن بودن است. مومنان یا انقلابیها، یکسان و یکنواخت نیستند، حتماً شدت و ضعف دارند و افراد کامل و بینقص، کم شمارند.
این تفاوتها را تا از دایره اصول خارج نشده، باید پذیرفت و به خاطر مصالح بزرگتر، اغماض و تنازل کرد؛ تا مجال تعامل و تعاون برای اعتلای کلمه حق فراهم شود.
میتوان در انتخابات به عمرو یا زید، این یا آن فهرست، رأی داد، هر چند که مصلحت بر وحدت فهرستها و نامزدهاست.
میتوان درباره استیضاح فلان وزیر در مجلس، نظری متفاوت از هم داشت. محتمل است در انواع مسائلی که حادث میشود، اختلاف فهم و نظر و روایت و قضاوت داشته باشیم.
اما همه ما ظرفیتهای محدودی داریم و حق نداریم این توان محدود را صرف تعارض و تخطئه و خراشیدن یکدیگر در دایره جبهه انقلاب کنیم. هیچ کداممان هم دایر مدار و نقطه پرگار این دایره نیستیم.
رمز موفقیت، در وحدت و همدلی، یا دستکم تقریب دیدگاهها و کاهش اختلافهاست. ما حق نداریم اختلافنظر را تبدیل به دعوا و منازعه کنیم و این معجون دافعهبرانگیز را در ظرف افکار عمومی پی بریزیم که انتظار همدلی و همافزایی و امید آفرینی دارند.
جای بسیاری از مجادلات (با فرض این که ناروا و ناحق، بیهوده، فرعی و حاشیهای و غفلت آفرین نباشد) در همنشینیهای تشکیلاتی، جبههای و فراکسیونی است، نه در فضای عمومی.
مطالبه شرع و عقل این است که با حفظ اصول و در حد مقدور، حتی تنش با دشمنان را هم کاهش دهیم، مگر دشمنان قسم خورده و لجوج و عنود و مستکبری که راه تعامل را بستهاند.
اگر مصلحت در نسبت با دیگران و بیگانگان، گفتگو و تعامل سازنده در مسیر اعتلای کلمه حق است، چرا در میان باورمندان انقلاب شکل نگیرد؟!
ما به ضعفها، ایرادات و آسیبهای تشکیلاتی در گذشته واقف هستیم. باید آن آنها را نقد و برطرف کرد. اما به خاطر آسیبهای گذشته، نمیشود و نباید از الزام فعالیت تشکیلاتی فراگیر عبور کرد.
فعالیت انقلابی تراز، بدون سازوکار تشکیلاتی فراگیر و پویا و بهروزرسانی شده، اگر ناممکن و ابتر نباشد، حتماً کم تاثیر و پر هزینه و موجب استهلاک تواناییهاست.
اولین دشمن این همافزایی تشکیلاتی، دشمنان خارجی و داخلی انقلاباند که برای ترویج بدبینی میان طیفهای انقلابی، پولهای کلان خرج میکنند و اگر بتوانند توقعات خود را از طریق افراد تاثیرپذیر، در میان طیفهای مختلف نفوذ میدهند.
دشمن دوم، کم طاقتی و کم ظرفیتی یا احیاناً ضعف در مهارتهای مخالفت و موافقت است. همچنین، میل به خودرأیی و گروکشی و نگرشهای قبیلهای که موجب میشود حلقههای بسته شکل بگیرد و تعاون و تعامل را دشوار کند.
ما شیعه امیر مومنان (علیه السلام) هستیم که در مطالبه حق و عدالت و مبارزه با باطل، از همه جلوتر بود. اما در عین حال، برای اقامه حق و ابطال باطل، تلخترین مصلحتها را به جان خرید تا جریان مظلوم حق پایدار ماند و شاخ و برگ گستراند.
جمهوری اسلامی ایران، میوه چنان صبر و تحمل والایی است و باید که برای پاسداشت این تاسیس گرانبها، نسبت به ناملایماتی که از گفتار و رفتار یکدیگر صادر میشود، صبر و فداکاری پیشه کرد و پای خدا نوشت.
اعتلای معرفت انقلابی و گشایش در امور، متوقف به این است که باور کنیم یک علت عمده تاخیر در ظهور منجی بشریت (ع)، شکل نگرفتن "اجتماع قلوب مومنان و شیعیان" است، و "کثرت عدو"، "قلّت عدد" و "شدت فتنهها" واقعیت دارد.