محمد ایمانی
آبکش، ظرف آب کشیدن از چاه نیست. توقع پریدن از الاغ، منطقی نیست (ولو اینکه بعضی به شوخی گفتهاند "الاغ است دیگر، یک وقت دیدی پرواز کرد"!). از گاو نر نمیشود انتظار داشت شیر بدهد. اگر کسی یونجه کاشت، موز برداشت نمیکند.
سعدی دقیق و درست سروده: "ابر اگر آب زندگی بارد - هرگز از شاخ بید برنخوری / با فرومایه روزگار مبر - که از نیِ بوریا، شکر نخوری"؛ و: "عاقبت گرگزاده گرگ شود - گرچه با آدمی بزرگ شود". به تعبیر حافظ: "مَن جَرَّبَ المُجَرَّب حَلَّت بِهِ النَدامَه". با تکرار تجربیات نادرست، نمیتوان به نتایج درست رسید.
این، حکایت تعامل با اروپاست. زمانی القا میشد اروپا تحریمها را بر میدارد و شریک تجاری بزرگ ایران میشود. آقای روحانی ادعا کرده بود رئیس جمهور وقت فرانسه (اولاند) دغدغه اشغال جوانان ایرانی را دارد!
حالا تعامل با اروپا به اینجا رسیده که کاری بکنند افتضاح جنازه برجام، بیش از آنچه هست، بالا نزند و قاتل برجام، مکانیسم ماشه جاسازی شده در همین توافقِ پایمال شده و از اعتبار افتاده را به اجرا نگذارد! تیم روحانی و ظریف، در چه حالِ از خود بیخودی بودند که طرف غربی توانست به جای یک کلاه، چندین کلاه بر سرشان بگذارد؟
روحانی در کتاب «امنیت ملی و دیپلماسی هستهای» نوشته بود: «سال 83 گفتم که مابین دوچرخه و پیکان مخیر بودیم. دوچرخه غیرمتعدها، و پیکان، همان انگلیس و فرانسه و آلمان بودند. بنز هم، (آمریکا) بود؛ ولی ما اجازه نداشتیم از آن استفاده کنیم. پس، ناچار شدیم پیکان را انتخاب کنیم. در این حالت، دیگر نباید توقع بنز از ما داشته باشید، البته اروپاییها از این مصاحبه کمی مکدر شده بودند».
روحانی همچنین مرداد ۸۴، در نامهای به البرادعی (دبیرکل وقت آژانس) درباره عهدشکنی اروپا نوشت: «متأسفانه، ایران بارها اقدامات اعتمادساز را افزایش داد و در عوض، با قولهای انجامنشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد، نمیخواهند در برابر حق غیر قابل انکار ایران تسلیم شوند».
او یک ماه قبل از انتخابات 92 گفته بود: «اروپاییها آقا اجازه هستند و آمریکا کدخداست؛ بستن با کدخدا راحتتر است».
آقای ظریف در جواب دکتر فؤاد ایزدی که میگفت ترامپ گفته از برجام خارج میشود، میگفت: آمریکا نمیتواند! و در جواب جلیلی که هشدار میداد تحریمها لغو نمیشود، میگفت: لغو میشود.
روحانی و ظریف تهدید کردند که اگر آمریکا از برجام خارج شود و تعهدات خود را متوقف کند، ایران هم از برجام خارج میشود. اما روحانی پس از خروج آمریکا، مدعی شد: شرّ یک مزاحم کم شد. ما در برجام میمانیم و اروپا چند هفته مهلت دارد به تعهدات خود عمل کند.
این وقتکشی، به مدت دو سال و نُه ماه ادامه یافت و اروپا حتی به وعدههای به مراتب پایینتر از تعهدات برجامی (بستههای پر از خالی SPV و INSTEX) هم عمل نکرد!
روحانی و ظریف میگفتند اروپا را در برجام نگاه داشتیم و میان آنها و آمریکا شکاف انداختیم. اما سه دولت اروپایی عیناً از آمریکا تبعیت کردند و رسماً علیه ایران در آژانس قطعنامه دادند. ظریف، تا سالها وجود کلمه "تعلیق" به جای "لغو تحریمها" را انکار میکرد؛ اما بعدها - که کار از کار گذشت - چیزهایی یادش آمد. بعداً هم گردن فرانچسکو نامی انداخت که حتی فامیلیاش را به یاد نمیآورد!
اروپا پس از کلاهبرداری در توافق سعدآباد و پاریس و بروکسل (اوایل دهه هشتاد)، در برجام هم کلاهبرداری و عهدشکنی کرد. کار به جایی رسید که ظریف، دوم بهمن 97 با انتقاد از خیانتهای دنبالهدار اروپا تصریح کرد: "اروپا شرافت خود را در برجام فروخت". او با هفت سال تاخیر، اخیراً گفت: "اشتباه میکردیم که از اروپا توقع داشتیم اینستکس راه بیندازد".
بعد از این همه تجربه عبرتآموز، حالا چه انتظاری از اروپا میتوان داشت؟ بپرد؟! شیر بدهد؟! یا موز به عمل آورد؟! به قول قدیمیها، چند من تنباکو دود شده و هوا رفته و ساعتها ماجرا تعریف شده، طرف تازه می پرسه که لیلی، مرد بود یا زن؟!