اقتصاد مقاومتی یک الگوی علمی متناسب با نیازهای کشور ما است؛ اما منحصر به کشور ما هم نیست؛ یعنی بسیاری از کشورها، امروز با توجّه به این تکانههای اجتماعی و زیر و روشدنهای اقتصادیای که در این بیست سیسال گذشته اتّفاق افتاده است، متناسب با شرایط خودشان به فکر یک چنین کاری افتادهاند.
اقتصاد مقاومتی همچنین بهترین راه حلّ مشکلات اقتصادی کشور است؛ اما معنای آن این نیست که ناظر به مشکلات کنونی کشور است، نه، این مال همیشه است. اقتصاد مقاومتی یعنی مقاومسازی، محکمسازی پایههای اقتصاد؛ چه در شرایط تحریم، چه در شرایط غیر تحریم.
پنج اصل اقتصاد مقاومتی عبارتند از:
۱- درونزا است: یعنی از دل ظرفیتهای خود کشور ما و خود مردم ما میجوشد.
۲- برونگرا است: یعنی با اقتصادهای جهانی تعامل دارد، با اقتصادهای کشورهای دیگر با قدرت مواجه میشود.
۳- مردمبنیاد است: یعنی بر محور دولت نیست و اقتصاد دولتی نیست، اقتصاد مردمی است؛ با ارادهی مردم، سرمایهی مردم، حضور مردم تحقّق پیدا میکند... امّا دولت ـ بهعنوان یک مسئول عمومی ـ نظارت میکند، هدایت میکند، کمک میکند. آن جایی که کسانی بخواهند سوءاستفاده کنند و دست به فساد اقتصادی بزنند، جلوی آنها را میگیرد؛ آنجایی که کسانی احتیاج به کمک دارند، به آنها کمک میکند؛ بنابراین آمادهسازی شرایط، وظیفهی دولت است؛ تسهیل میکند.
۴- دانشبنیان است: یعنی از پیشرفتهای علمی استفاده میکند، به پیشرفتهای علمی تکیه میکند، اقتصاد را بر محور علم قرار میدهد و البته از تجربه صنعتگر و کشاورز هم استفاده میکند.
۵- عدالتمحور است: معنای آن این نیست که به شاخصهای علمی موجود دنیا هم بیاعتنایی بشود، نخیر! به آن شاخصها هم توجّه میشود؛ امّا بر محور «عدالت» هم کار میشود. عدالت در این بیان و در این برنامه به معنای تقسیم فقر نیست؛ بلکه به معنای تولید ثروت و ثروت ملّی را افزایش دادن است.