امام باقر علیه السلام فرمودند:  به خدا سوگند که او (مهدی (علیه السلام)) مضطر (حقیقی) است که در کتاب خدا آمده می فرماید: «اَمَّن یجیب المضطر اذ ادعاه و یکشف السؤ...» بحارالانوار، ج ٥٢، ص ٣٤١ 

اسحاق بن ابراهیم بن سلیمان.

ابوالحسین اسحاق بن ابراهیم بن سلیمان (درگذشت اواخر قرن ۴ هجری قمری)، مشهور به اِبن وَهْب، از عالمان شیعی و نویسنده کتاب البرهان فی وجوه البیان در علم معانی و بیان. او به خاندانی معروف تعلق دارد که از زمان یزید بن ابی‌سفیان در شام تا اواخر قرن سوم قمری در بغداد به کار کتابت مشغول بوده‌اند.
اسحاق با آنکه از خاندانی اهل فضل و ادب و نسبتاً مشهور برخاسته و خود بی‌گمان در ادب صاحب‌نظر بوده؛ اما کسی به احوال او اشاره‌ای نکرده است. با این حال، خودش در کتاب خویش بارها به اعضای خاندانش، به‌خصوص کسانی که احتمالاً از نزدیک دیده یا از محضرشان سودی برده، اشاره کرده است. بر همین اساس، گفته شده که اسحاق در اواخر سده ۴ق در گذشته و بیشتر عمر خود را در بغداد گذرانده است.
ابن وهب به همان خاندان معروفی تعلق دارد که از زمان یزید بن ابی‌سفیان در شام تا اواخر قرن سوم ق در بغداد به کار کتابت مشغول بوده‌اند؛ بنابراین، سلسله نسب او عبارت است از: اسحاق بن ابراهیم بن سلیمان بن وهب بن سعید بن عمرو بن حصین بن قیس بن قبّال.
پیشه بسیاری از اجداد و پیشینیان وی، کتابت در دربار پادشاهان و خلفای اموی و عباسی بوده است. امّا درباره پدر او، یعنی ابراهیم، این اندازه می‌دانیم که معتمد، خلیفه عباسی، اموال او و برادرش وهب و اموال پدرشان سلیمان را مصادره کرد. اسحاق عموی دیگری به نام احمد داشت که شاعر بود و در ۲۸۵ق درگذشت.
عموی سوم او عبیدالله از مشاهیر ادب بوده که در دربار معتضد خدمت می‌کرد. فرزند این عبیدالله که قاسم نام داشت، نیز چندی به جای پدر نشست.
اسحاق بی‌گمان شیعی‌مذهب بود. نشانه شیعه بودن وی، اشاراتی است که به تقیه، عصمت، ظاهر و باطن، تأویل، کتمان و بداء داشته است. تقریباً همه محققان چون طه حسین، علی حسن عبدالقادر نیز بر آن تصریح کرده‌اند.
نشانه دیگر شیعه بودن وی این است که وی در کتابش پیوسته از امامان شیعه (ع) نقل قول نموده و از آنان با نام‌های ائمه علیهم‌السلام، ائمه صادقین یا الصادق علیه‌السلام یاد کرده است.
آثار
البرهان فی وجوه البیان
البرهان فی وجوه البیان: این کتاب، یکی از نخستین و مهم‌ترین آثار درباره علم بیان است. این علم در ابتدا، یعنی طی سده سه و ابتدای سده چهار قمری در معنایی بسیار گسترده‌تر از آنچه امروزه در کتب متأخرتر علوم بلاغت می‌یابیم، مورد بحث قرار می‌گرفته است. در این کتاب، ابن وهب تحت تأثیر مستقیم ارسطو است. 
اسحاق، علاوه بر کتاب البرهان، گویا چهار کتاب دیگر داشته که اثری از آن‌ها بر جای نمانده و تنها خودش در کتاب البرهان به نام این کتاب‌ها اشاره کرده است. این کتاب‌ها عبارتند از: اسرارالقرآن، الحجه، الایضاح، التعبد.