اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
-----------------------------------
اهمیت غنیمت شمردن فرصتها
شما را به حدیثی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) یادآوری میکنم که فرمودهاند: أَنَّ لِرَبِّكُمْ فِی أَیامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلاَ فَتَعَرَّضُوا لَهَا؛ [الوافی، ج 1، ص 552] در طول عمر انسان که فرض کنید صد سال یا کمتر یا بیشتر باشد، لحظاتی پیش میآید که یک توفیقاتی نصیب آدم میشود که در تمام طول عمر به آنها نائل نمیشود و خدا فقط در یک لحظات خاصی این توفیق را به او میدهد. این توفیقات گاهی در مقیاس فردی حساب میشود؛ فرض کنید آدم در طول صد سال، یک سال را موفق میشود و یا در بین روز، در 24 ساعت، این توفیق چند دقیقه برای او حاصل میشود. این توفیقات گاهی در مقیاس امت در نظر گرفته میشود؛ یک امتی که چند قرن، مثلاً هزار سال زندگی میکنند، در طول این عمر هزار ساله، ممکن است در ده، بیست سال یک توفیقاتی نصیب او شود که قبل و بعد از آن هرگز برای او میسر نبوده و نیست.
فرصتی برای تحقق آرزوی شهادت در رکاب سیدالشهدا (صلوات لله علیه)
بیش از چهارده قرن از عمر امت اسلامی ما میگذرد. در طول این چهارده قرن، گهگاهی فرصتهایی پیش آمده که مردم از یک نعمتها و توفیقات خاصی بهرهمند شدهاند که قبل و بعد از آن دیگر برای آنها میسر نبوده است. همه ما آشنا هستیم که از سنتهای شایع در بین شیعیان، زیارت سیدالشهدا (صلوات الله علیه) است و در آن زیارت، میخوانیم یا لَیتَنی کُنْتُ مَعَکم فَأفُوزَ مَعَکم یا فَأفُوزَ فَوزا عَظیما. این یک آرزو برای همه امت اسلامی و به خصوص برای شیعیان است که ایکاش ما در روز عاشورا بودیم و در رکاب شما به شهادت میرسیدیم؛ ولی آن روز گذشت و دیگر تکرار نمیشود. خداوند متعال در ازای آن توفیقاتی که منحصربهفرد بوده، گاهی یک بدلهایی قرار داده است. اینها همان فرصتهایی است که ما باید منتظرش باشیم و وقتی حاصل شد، این فرصتها را غنیمت بشماریم و بهترین استفاده را از آنها ببریم.
به حسب اطلاعات محدودی که بنده از تاریخ اسلام و تشیع دارم، در طول این تاریخ چهارده قرن، کمتر فرصتی مثل این ایامی پیش آمده که در این عصر برای شیعیان حاصل شده است. فرصتی که برای شیعیان ایران پیش آمد، به برکت نهضت حضرت امام رضوانالله علیه بود که برکات آن، کشور ایران را فرا گرفت و کم یا بیش به سایر کشورهای اسلامی هم سرایت کرد. مشابه این توفیقی که نصیب ایرانیان شد، توفیق خاصی است که نصیب لبنانیها و منطقه شامات شده است. آن آرزویی که همه شیعیان داشتند که ایکاش در روز عاشورا میبودیم و سیدالشهدا (صلواتاللهعلیه) را کمک و یاری میکردیم، این فرصت در این زمان پیش آمد.
امداد غیبی در جنگ سیوسه روزه لبنان
من داستانی که سید و مولای ما، سید حسن نصرالله، مشافهتاً برای من نقل کردند را فراموش نمیکنم. ما چند نفر بودیم که بعد از جنگ سیوسه روزه برای تسلیت شهادت شهدای لبنان خدمت ایشان رسیدیم و ایشان این داستان را نقل کردند که ما در تنگنا و در یک مضیق شدیدی واقع شده بودیم و تقریباً همه امکانات ما تحلیل رفته بود و چیزی از آن باقی نمانده بود. حتی در آن ایام عدهای از دوستان و رزمندگان ما در غار یک کوهی پناه برده بودند و مدت طولانی به آنها غذا نمیرسید. ما فقط از راه شنود، گفتگوهای ارتش اسرائیل را شنود میکردیم که بفهمیم در چه موقعیتی هستیم و آنها چه قصدی دارند. در این اثناء بود که یک هواپیمای جنگی اسرائیلی به قصد بمباران در آسمان ظاهر شد، ما متوجه شدیم که یک هواپیمای اسرائیلی است و قصد بمباران دارد. طولی نکشید که این هواپیما برگشت و بهطرف خاک اسرائیل رفت و رزمندگان اسرائیلی عقبگرد کردند و از این منطقه پا به فرار گذاشتند! ما گفتگوی اینها را شنود میکردیم که افسرانی که در پشت جبهه بودند، این سربازان را توبیخ میکردند که چرا فرار کردید؟! چرا برگشتید؟! آنها که چیزی ندارند، شما در مقابل اینها پیروز میشوید. اینها در جواب گفتند که شما دور نشستهاید و خبر ندارید که اینجا چه خبر است! اینجا سفیدپوشانی با شمشیر به ما حمله کردهاند!
ایشان فرمودند وقتی اینها این صحبتها را میکردند، من یاد جریان جنگ بدر و احد افتادم که خدا فرشتگانی را فرستاد که به کفار حمله کردند و آنها شکست خوردند و این نص قرآن است.
شرط بهرهمندی از نصرت الهی
من به خاطر ندارم که در این چهارده قرن تاریخ اسلام، چنین حادثهای را کسی نقل کرده باشد، حتی نقلی که قابلیت اطمینان هم نداشته باشد که برای یک لشکر اسلام در یک جایی از نقطههای عالم چنین اتفاقی اتفاق افتاده باشد. اینها شاهد بر این است که اینچنین نیست که تکرار قضایایی که خدا در صدر اسلام برای مسلمانان پیش آورد، محال باشد. همانگونه که در قرآن بهصورت مکرر ذکر شده، اگر کسانی در جهاد، ثابتقدم باشند و بر سختیها صبر و استقامت کنند، خدا حتماً آنها را پیروز میکند. این جریانات علاوه بر اینکه توفیقاتی برای مسلمانها است و پیروزیهایی نصیب آنها میشود، عامل بزرگی است برای اینکه ایمان ما هم تقویت شود و اطمینان بیشتری به صحت وعدههایی که در قرآن و کلمات اهلبیت علیهم السلام برای مجاهدان و مقاتلان آمده پیدا کنیم.
حزبالله لبنان؛ نمونه بارز الطاف خاص الهی
خود مجاهدان لبنان، یک نمونه بسیار بارز و روشنی از این عنایات و الطاف خاص الهی هستند. من نمیدانم شما چقدر درباره هویت شیعیان لبنان و حوادثی که اخیراً برای آنها اتفاق افتاد، فکر کردهاید. ما به حسب ظاهر وقتی در نقشه کشورها نگاه میکنیم، لبنان یک قسمت بسیار کوچکی از نقشه را اشغال کرده است، شاید به اندازه یکی از استانهای کوچک ایران. این کشور از چند ملیت و از چند قوم تشکیل شده است؛ از مسیحیان، دروزها و سایر فرق و از جمله مسلمانهایی که دارای فرقههای مختلفی هستند و شیعه یک اقلیتی در میان آنها است. فراموش نمیکنیم که وقتی آقای صدر، جمعیت محرومان را در لبنان تأسیس کردند، اسم آن را «جمعیت محرومان» گذاشتند. در بین این محرومان، یک اقلیتی پیدا شدند که چند نفر از آنها از جمله جناب سید عباس موسوی و سید حسن نصرالله در جریان جنگ ایران، به ایران آمدند و در اینجا با دشمنهای بعثی میجنگیدند. اینها به امر امام رضوانالله علیه به لبنان برگشتند و در آنجا یک حرکت نظامی را ساماندهی کردند.
اگر ما با علل ظاهری به چنین تصمیمی نگاه کنیم، اشبه شیئا بالمحال است؛ یعنی چه فایدهای داشت که چند تا طلبه در لبنان، در بین اقلیت محرومان که بسیاری از آنها هم چندان علاقهای به امور دینی و جهاد و این حرفها نداشتند و به دنبال تجارت و اینها بودند، چنین فعالیتی را انجام بدهند؟!
وعدههای الهی محقق خواهند شد!
به نظر من جا دارد که آدم این حرکت را به حرکت چند نفر از غلامان و افراد عقبافتاده جامعه عرب در صدر اسلام، در مقابل یک قدرت تاجر ثروتمند قریش که هم در حجاز و هم در سایر کشورها جایگاه مادی قویای داشتند، تشبیه کند. در تاریخ آمده که در سالهای اول، وقتی پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) اشاره میفرمودند که اسلام در عالم گسترش خواهد یافت، نزدیکان و فامیلهای خودشان میخندیدند و ایشان را مسخره میکردند. همه شما آن داستان را شنیدهاید که وقتی در سال سوم بعثت این آیه نازل شد که وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ، [شعراء، 214] پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) برای اطاعت این امر، همه فامیلها و از جمله عموهای خودشان، ابوجهل و ابولهب را دعوت کردند و یک گوسفندی ذبح کردند و اینها را مهمان کردند. بعد از اطعام فرمودند که کسی از من تابهحال دروغی شنیده یا خیانتی دیده است؟! همه گفتند نه، ما از شما سالمتر و امینتر سراغ نداریم. حضرت فرمودند: حالا که شما مطمئن هستید که من دروغگو نیستم، به شما میگویم من از طرف خدا مبعوث شدهام تا به عبادت خدای یگانه دعوت کنم و این دین، پیروز خواهد شد و اول کسی که به من ایمان بیاورد، جانشین من خواهد بود. در آن جمعی که آنجا بودند از عموها و عموزادهها و فامیل پیغمبر، هیچکس حاضر نشد ایمان بیاورد. امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در آن زمان 10 ساله و به روایتی 13 ساله بودند. ایشان بلند شدند و ایمان آوردند. عموهای پیغمبر که همه از بزرگان قریش بودند، شروع به خندیدن کردند و گفتند بله، معلوم شد که فردا همه ما باید از این طفل 10 ساله اطاعت کنیم!
پیروزی حتمی از آنِ ماست
من با داستان شروع فعالیتهای عزیزان رزمنده لبنانی، به یاد داستان صدر اسلام افتادم که مردم میخندیدند که شما چه میگویید در مقابل...؟! امروز ما با دولتهایی مثل آمریکا با آن اقتدارِ تکنولوژی، با آن ثروت و با آن پیشرفت صنعتی مواجه هستیم؛ شما چند تا طلبه و افراد فقیر میخواهید اینها را معدوم کنید؟! به اینها میخندیدند؛ و ما نمردیم و شاهد بودیم و هستیم که امروز همه این کشورهای استعماری با همه قدرتهایی که دارند، از نام شما به خودشان میلرزند و اینها نشانه این است که وعدههای الهی حق است و اگر ما به وعده خودمان عمل کنیم، استقامت داشته باشیم، در راه خودمان تردید نداشته باشیم و در فداکاریمان کوتاهی نکنیم، پیروزی حتمی از آن ماست.
درک لحظههای بهشتی در جبهههای جنگ
حدیثی که در ابتدای عرایض خودم گفتم را یادآوری میکنم که خدا در عمر ما لحظههایی را برای یک برکات خاصی مقرر فرموده است. این لحظههایی که بر شما میگذرد، بهخصوص آن وقتی که در جبهههای جنگ هستید، این از همان لحظههای بهشتی است که در این عالم نصیب شما میشود؛ آنها را غنیمت بشمارید و خدا را شکر کنید برای اینکه چنین توفیقی به شما داده و بهوسیله شما بر سایر مسلمانها عزت و کرامت عنایت خواهد فرمود. اگر بعضی از شماها، بعضی از اعضایشان را از دست دادهاند یا به سختیهایی مبتلا شدهاند، اینها را یک موهبت الهی برای خودشان بدانند که خدا اینها را پذیرفته، چنانکه برای جعفر طیّار وقتی دستهای ایشان در جنگ بریده شد، پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند که خدا به جای دستهایش دو بال به او مرحمت فرمود که در آسمان بهشت پرواز میکند و به همین جهت او را جعفر طیّار نامیدند. شما هم مطمئن باشید که اگر چیزی را در راه خدا بدهید، ضایع نمیشود و خدا آنچنان عِوضی به شما میدهد که آرزو میکنید ایکاش ما همه هستی خودمان را در راه خدا داده بودیم!
(بیانات در دیدار با جمعی از جانبازان و رزمندگان حزبالله لبنان؛ 9 آبان، 1396)