ابراهیم میرپورفرد
آقای حسن روحانی، در طول ۸ سال حاکمیتِ خود با اجرای سیاستهای غربگرایانه، مشکلات بیشماری را بر ملت ایران و نظام اسلامی تحمیل نمود. مشکلاتی از قبیلِ: تحمیل برجام هستهای، سختتر نمودن تحریمهای دشمن، تحمیلِ گرانی افسارگسیختهی ۱۰۰۰ درصدی، به یغما رفتن اموالِ ملت در بورس، به یغما رفتن اموالِ فرهنگیان در صندوق ذخیره فرهنگیان، فتنهی بنزینی و...
پس از رحلتِ امامِ راحل، بهمرور جمع زیادی از خواص، طینتها و نیتهای واقعی خود را آشکار نموده و در کالبدهای واقعی خود قرار گرفتند. نسخههای جدیدی از طلحه و زبیرها و یا در خوشبینانهترین نگاه، ابوموسی اشعریهای زمانه در صحنهی سیاسی کشور ظاهر شده بودند
ابوالحسن بنیصدر، یکی از مسافرین پرواز انقلاب که همراه با حضرت امام خمینی (ره) در ۱۲ بهمنماه از فرانسه به تهران آمد. وی در بهمن ۱۳۵۸ با کسب بیش از ۷۶ درصد از کل آراء مأخوذه (نزدیک به ۱۱ میلیون رأی) بهعنوان اولین رئیسجمهور بر مسندِ ریاستجمهوری اسلامی ایران قرار گرفت؛ ولی بهمرور از اهدافِ متعالی انقلاب اسلامی فاصله گرفت و با سخنرانیهای جنجالی بر علیه یارانِ حضرت امام (ره) و با اتحاد با منافقین، در صفِ مخالفینِ حضرت امام خمینی (ره) قرار گرفت و بهنوعی در ترورهای دهه شصت منافقین، نقشی بارزی ایفا نمود؛ از جمله سایر خیانتهای بنیصدر میتوان به موارد ذیل اشاره نمود: بیتوجهی به تحرکات مرزی دشمن، ایدهی خسارتبار وی در اوایل جنگ تحمیلی با اجرای طرحدادن زمین به دشمن و گرفتن زمان، ایجاد تفرقه بین نیروهای نظامی؛ ولی سرانجام نمایندگان مجلس شورای اسلامی در خرداد ۱۳۶۰ با رأی قاطعِ خود، عدم کفایت بنیصدر را در مجلس به تصویب رساندند و بنیصدر سرانجام با لباس مبدل و چهرهای زنانه به همراه مسعود رجبی در مرداد ۱۳۶۰ به فرانسه گریخت.
آقای حسن روحانی نیز بهمانند بنیصدر، یکی دیگر از همراهانِ امام خمینی (ره) در فرانسه بود که سالها در مجلس شورای اسلامی و سایر مسئولیتهای مهمِ کشوری حضور داشت. وی در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ تنها با کسب نزدیک به ۵۱ درصد آراء مأخوذه، بیش از ۱۸ میلیون رأی و با مطرحنمودن شعارِ رفعِ تحریمها از طریق مذاکره با شیطانِ بزرگ، توانست بهعنوان یازدهمین رئیسجمهور بر مسند ریاستجمهوری قرار بگیرد و مجددا در سال ۱۳۹۶ هرچند تحریمها سختتر شده بود؛ ولی با استفاده از ظرفیتهایی چون پروپاگاندای رسانهای، خواصِ بریده از آرمانهای امام راحل و با دستاویز قراردادن شعار دروغین "دورکردن سایه جنگ از سر ملت ایران" در نهایت توانست مجددا بر مسند ریاستجمهوری قرار گیرد.
آقای حسن روحانی، در طول ۸ سال حاکمیتِ خود با اجرای سیاستهای غربگرایانه، مشکلات بیشماری را بر ملت ایران و نظام اسلامی تحمیل نمود. مشکلاتی از قبیلِ: تحمیل برجام هستهای، سختتر نمودن تحریمهای دشمن، تحمیلِ گرانی افسارگسیختهی ۱۰۰۰ درصدی، به یغما رفتن اموالِ ملت در بورس، به یغما رفتن اموالِ فرهنگیان در صندوق ذخیره فرهنگیان، فتنهی بنزینی و... ولی آنچه پروندهی این دولت را سنگینتر نمود، "تحمیلِ سندِ ننگین ۲۰۳۰ به ملت ایران بود" سندی که هرچند در سایهی سکوتِ خواص و مجلس اجرائی گردید؛ ولی در نهایت با ایستادگی رهبر انقلاب از اجرائی شدن این سند بهصورت مستقیم جلوگیری شد؛ ولی دولت روحانی به وعدهی خود در راستای اجرائی نمودن این سند تا آخرین روزهای عمر خود وفادار ماند!
آن دولت در راستای اجرای این سند، با دستاویز قراردادن ماجرای کرونا بدون هیچگونه توجیه منطقی و پزشکی، به مدت دو سال تمام مراکز تعلیموتربیت کشور را به تعطیلی کشاند و تربیتِ میلیونها دانشآموز ایرانی را بهنوعی به پیامرسانهای آمریکایی- صهیونیستی محول نمود و در بالاترین سطحِ ممکن، پروژه سندِ ۲۰۳۰ را در بخش تعلیموتربیت اجرا نمود!
حال به این سوال باز میگردیم، چرا دولت روحانی با این حجمِ وسیعِ مشکلات و معضلات، توانست ۸ سال بر مسند حکمرانی باقی بماند، درحالیکه بنیصدر تنها ۱۶ ماه توانست بر مسند ریاستجمهوری تکیه زند؟
هرچند برای این پرسش میتوان به عواملِ متعددی اشاره نمود؛ ولی در پاسخی کوتاه، میتوان به یک عاملِ اساسی اشاره نمود و آن عامل چیزی نبود جز "حمایتِ گستردهی خواصِ بریده از آرمانهای اصیلِ انقلاب اسلامی از حسن روحانی" خواصی که در گذشته، دولتهای غیرانقلابی مانند بنیصدر از حمایت آنان برخوردار نبودند؛ زیرا باتوجهبه جوشوخروش ابتدای انقلاب، گرگهای در لباس میش درآمده، جرئت و جسارتِ حمایت از رئیسجمهوری چون بنیصدر را نداشتند. رئیسجمهوری که در مقابلِ امامِ امت ایستادگی کرده و بر خلافِ آرمانهای اصیلِ انقلابِ اسلامی حرکت مینمود.
پس از رحلتِ امامِ راحل، بهمرور جمع زیادی از خواص، طینتها و نیتهای واقعی خود را آشکار نموده و در کالبدهای واقعی خود قرار گرفتند. نسخههای جدیدی از طلحه و زبیرها و یا در خوشبینانهترین نگاه، ابوموسی اشعریهای زمانه در صحنهی سیاسی کشور ظاهر شده بودند. افرادی چون خاتمی، هادی غفاری، میرحسین موسوی، و افراد دیگر که یا سابقهی همراهی با امام در پاریس را داشته و یا همراه با امام در پرواز انقلاب از فرانسه به ایران آمده بودند و یا سالها در پستهای مدیریتی کشور حضور داشتند.
چنین افرادی برای رسیدن به مطامعِ سیاسی خود، با تمام توان و در حمایت از دولت اعتدال، در مقابلِ امام جامعه امام خامنهای صفآرایی نمودند! افرادی که هرکدام بهنوعی در فتنههای رخداده پس از رحلتِ امام مشارکت نمودند؛ فتنههایی از قبیلِ فتنهی ۱۳۷۸، فتنهی ۱۳۸۸ و در آخرینِ این فتنهها، میتوان به فتنه مهسا امینی اشاره نمود که همین افراد با اعوان و انصارشان بهصورت هماهنگ و یکپارچه همراه با دشمنان انقلاب اسلامی به مقابله با نظامِ اسلامی و نیروهای مدافعِ امنیت پرداختند و این فتنه، تنها یکی از نتایجِ آخرین خیانتهای دولت موسوم بهاعتدال به ملت ایران بود! خیانتی که با تعطیلی مراکز علمی کلید زده شد و تربیت میلیونها نوجوانِ ایرانی در فضای مجازی به دشمنان انقلاب اسلامی سپرده شد. دشمنانی که مدیریت فضای مجازی را مدیریت مینمودند.