در قرآن مجید، آیات زیادی درباره ارزش کار و تأکید بر عمل صالح وجود دارد. قرآن به شدت انسان را از حرف زدنهای بیعمل، منع و همواره تأکید میکند که فضل خدا نصیب کسانی خواهد شد که اهل جهد و کوشش و تلاش باشند.
در مکتب اسلام، بیکاری و نیازمند دیگران بودن، امری ناپسند شمرده شده است. به همان میزان که دین به مؤمن دارای شغل حلال احترام میگذارد، از فرد بیکار ابراز انزجار میکند.
علی مهدوی
یکی از مباحثی که همواره مورد تأکید دین اسلام قرار گرفته، بحث کار و کوشش و پرهیز از بطالت و مبنا قرار دادن کار برای شکوفایی استعدادهای انسان و تربیت اوست و این امر هم در قرآن و هم در روایات قابل مشاهده است. استاد مرتضی مطهری در کتاب تعلیم و تربیت در اسلام، یکی از بهترین راههای تربیت افراد را «کار» میداند و حدیث شریفی از نبی اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل میکند که:
«النفس ان لم تشغله شغلک»؛ یعنی اگر تو خودت را متوجه کاری نکنی، نفس، تو را مشغول به خودش میکند.
در قرآن مجید، آیات زیادی درباره ارزش کار و تأکید بر عمل صالح وجود دارد. قرآن به شدت انسان را از حرف زدنهای بیعمل، منع و همواره تأکید میکند که فضل خدا نصیب کسانی خواهد شد که اهل جهد و کوشش و تلاش باشند. در آیات 39 تا 41 سوره نجم آمده است:
«و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست و سعی او بهزودی دیده میشود و سپس به او جزای کافی داده خواهد شد».
در یکی دیگر از آیات آمده است :
«آن کسی که سرای آخرت را بطلبد و سعی و کوشش خود را برای آن انجام دهد، در حالی که ایمان داشته باشد، سعی و تلاش او پاداش داده خواهد شد» (اسراء : (19
بر اساس یکی دیگر از آیات قرآن، هر کسی مسئول کاری است که انجام داده و باید عکسالعمل آن را چه خوب و چه بد پذیرا باشد. در آیه 38 سوره مدثر به صراحت این موضوع مطرح شده است که هر کسی در گرو اعمال خویش است. آیه 97 سوره نحل بیانگر این مطلب است که هر کس عمل صالح کند؛ خواه مرد باشد، خواه زن، به او حیات پاکیزه میبخشیم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام دادهاند، خواهیم داد.
در حدیثی آمده است: «وقتی که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) از جنگ تبوک بر میگشتند، (سعد) یکی از انصار به استقبال ایشان آمد و با ایشان مصافحه کرد. حضرت دیدند که دستهای او زبر و خشن شده و پینه بسته است، از وی سؤال فرمودند: چه کار کردی که دستهایت اینقدر خشن شده است؟ سعد عرض کرد: یا رسول ا... زیاد بیل زدهام. چون مجبور بودم برای نان زن و بچهام کار کنم. حضرت دستهای سعد را گرفتند و بوسیدند و فرمودند: «این دستی است که در آتش نخواهد سوخت». نظیر این مطالب در زندگی پیامبر و ائمه اطهار علیهم السلام زیاد است. این نشان میدهد که کار و کارگری در نزد اولیای خدا چقدر ارزش و عظمت دارد. رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) میفرمایند: «کسی که برای تامین زندگی خانوادهاش زحمت میکشد، همچون کسی است که در راه خدا جهاد میکند». نیز میفرمایند :«خداوند متعال دوست دارد هنگامی که یکی از شما مسلمانان کاری را انجام میدهد، با دقت لازم کارش را ارائه دهد». از امیرالمومنین علی (علیه السلام) نیز روایات متعددی در خصوص کار و ارزش آن بیان شده است که به چند روایت اشاره میکنیم. حضرت میفرمایند: «برترین کار آن است که رضای خدا در آن خواسته شود»؛ «خداوند انسان دارای شغل و حرفه که امانتدار باشد را دوست میدارد»؛ «هیچکس از شما در راه خدا شب را به صبح نرسانید که باارزشتر از کسی باشد که برای رفع نیازهای خود و خانوادهاش تلاش میکند». از امام صادق (علیه السلام) نیز روایت شده: «ملعون است کسی که بار زندگی خود را بر دوش دیگران افکنده باشد. در طلب روزی خود سستی نورزید؛ زیرا پدران شما زحمت میکشیدند و تلاش میکردند تا آن را به دست آورند».
در مکتب اسلام تعالیم متعددی وارد شده که از مجموعه آنها میتوان دیدگاه ارزشی اسلام را نسبت به کار مشخص کرد که به برخی از آنها اشاره مینماییم:
1 ) محبوب بودن و قداست شغل
انجام کار اقتصادی، مطلوب خداوند و همچون عبادت و جهاد در راه خدا مقدس است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «عبادت هفتاد جزء و برترین آن، طلب روزی حلال است». از امام کاظم (علیه السلام) روایت شده است: «آنکه در پی کسب روزی حلال برای تامین معاش خود و خانواده برآید، مانند مجاهد در راه خداست».
2 ) منفور بودن بیکاری
در مکتب اسلام، بیکاری و نیازمند دیگران بودن، امری ناپسند شمرده شده است. به همان میزان که دین به مؤمن دارای شغل حلال احترام میگذارد، از فرد بیکار ابراز انزجار میکند. امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: «خداوند متعال زیاد خوابیدن و بیکاری را دشمن میدارد» نیز میفرمایند: «آن کسی که در امر تامین معاش خود سستی کند، خیری از او برای دنیایش انتظار نیست». اولیای دین ترک تلاش و کار را عامل بیخردی و بیاعتباری و پیروی از شیطان دانستهاند. معاذ بن کثیر از یاران امام صادق (علیه السلام)، پارچهفروش بود. به حضرت گفت: تصمیم دارم بازار را ترک کنم؛ زیرا به اندازه کافی مال دارم. امام فرمودند: «با این عمل، بیاعتبار میشوی. آیا توان تجارت را از دست دادهای یا به آن بیرغبت شدهای؟» معاذ گفت: منتظر برقراری دولت شما هستم و مال فراوان دارم و بدهکار کسی هم نیستم و گمان نمیکنم حتی تا وقت مرگ تمام شود. حضرت فرمودند: «تجارت را رها نکن که زمینه نابودی خرد است. برای خانوادهات بکوش و آنان را بر خود با این عمل تحریک مکن».
3 ) وظیفه اجتماعی انسان و خدمترسانی به جامعه
مسئولیت اجتماعی شخص مومن، رفع نیازهای جامعه در حدّ توان است. برآوردن نیازهای جامعه، واجب کفایی است و شخص باید در برآوردن آن بکوشد. افراد جامعه با کار میتوانند نیازهای همدیگر را تامین سازند؛ زیرا هر یک به تنهایی نمیتواند تمام نیازهای خود را برطرف کند. با کار، بر توان اقتصادی جامعه افزوده میشود و در برابر دیگر جوامع، توان مقابله مییابد. رفع فقر و تامین اجتماعی نیازمندان، از آثار مهم کار است. در روایات بسیاری آمده است که حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) با کار خود، باغ و چاه و قنات پدید میآوردند و آنها را برای مردم و کمک به نیازمندان وقف میکردند. امام باقر (علیه السلام) میفرمایند: «هر کس برای بینیازی از مردم و تلاش برای رفاه خانواده و مهربانی و خیرخواهی به همسایه در طلب مال و امکانات زندگی برآید، روز قیامت در حالی که صورتش همچون ماه شب چهارده درخشان است، خداوند را ملاقات میکند».
4 ) گسترش اخلاق اجتماعی و کاهش مفاسد
یکی از انگیزههای مهم برای کسب درآمد، توانایی شخص در کمک به دوستان و دعوت از آنها و ارتباط با بستگان و همسایگان است، هر چند نیازمند و فقیر نباشند. اگر شخص توان مالی نداشته باشد، برای او امکان پذیرایی دوستان نیست و نمیتواند با بذل هدیه بین آنان که اختلاف دارند، دوستی برقرار کند و از درآمد در جهت گسترش اخلاق اجتماعی بهره برد. افزون بر آن شرکت در کار جمعی، باعث تقویت روحیه تعاون و همکاری شخص میشود، یاری کردن به دیگران را در محیط کار فرا میگیرد، و ایثار و از خود گذشتگی و کمک به زیردست را میآموزد و روحیه کبر و خودخواهی او در برخورد با افراد تعدیل میشود. از سوی دیگر، بیکاری منشاء بحران اخلاقی در فرد و اجتماع است. در فرد بیکار، زمینه تمایل به فساد فراهم است. نفس آدمی اگر به کاری مشغول نشود، انسان را به خودش مشغول میکند و در پی افکار و خیالات باطل میکشاند. از امیرالمومنین (علیه السلام) نقل شده است: «سستی و تنبلی، کلید غم و بدبختی است و نیازمندی و فقر با ناتوانی و تنبلی همراه و ثمره آن نابودی و بدبختی است. آنکه طلب و تلاش نکند، چیزی نمییابد و به فساد کشانده میشود».