امام حسین علیه‌السلام:  شایسته نیست که انسان با ایمان، نافرمانی خدا را مشاهده کند و با بی‌تفاوتی از آن چشم بپوشد؛ بلکه او وظیفه دارد در جلوگیری از منکر اقدامی بکند.  (وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۵) 

آیت الله شهید مطهری؛ مظهر غیرت بر مکتب

دکتر سید حسین خادمیان نوش آبادی

یکی از اضلاع مغفول مانده معلم شهید آیت الله مطهری (رضوان الله علیه) غیرت او بر مکتب امامیه است. تا جایی که می‌توان گفت استاد مرحوم هر چه گفت و نوشت، در راستای غیرت بر مکتب و دفاع از معالم و معارف مکتب امامیه بود و لذا با اتقان تمام می‌نویسد: ما شیخ مفید (رضوان الله علیه) داریم که با وجود کتاب ارشاد او دیگر نیاز به دیگران نداریم.

غیرت و دغدغه ایشان از سطر سطر گفتار و نوشتار وی مثل خورشید آشکار است. استاد درباره تاریخ، فلسفه، تفسیر، سیاست، اقتصاد و خلاصه هر موضوعی نوشت، تمام اندیشه و مقصودش اعلان، اثبات، ابلاغ عظمت معالم و معارف مکتب امامیه بود.

مرحوم استاد شهید آیت الله مطهری رضوان الله علیه مانند نور می‌ماند، اگر چه زیاد از او شنیده شده و درباره او سخن و تحلیل ارائه شده است؛ لکن هنوز زوایای مهم فراوانی از افق اندیشه مطهر وی ناشناخته و مغفول مانده است. درست مانند نور چون زیاد در دسترس ماست، کمتر از آن می‌دانیم!
یکی از اضلاع مغفول مانده معلم شهید آیت الله مطهری (رضوان الله علیه) غیرت او بر مکتب امامیه است. تا جایی که می‌توان گفت استاد مرحوم هر چه گفت و نوشت، در راستای غیرت بر مکتب و دفاع از معالم و معارف مکتب امامیه بود و لذا با اتقان تمام می‌نویسد: ما شیخ مفید (رضوان الله علیه) داریم که با وجود کتاب ارشاد او دیگر نیاز به دیگران نداریم (مجموعه آثار ج17، ص94) و اعلان می‌کند: معیار برای من متون اصلی کتاب و سنت و حکم و روش عقل است (مجموعه آثار ج19ص623) این اعتماد به منابع امامیه و ارجاع به آن بزرگ‌ترین درسی است که محققان باید از استاد بیاموزند.
با توجه به گستردگی آثار استاد شهید، گاهی اصل هدف ایشان فراموش و یا کم‌رنگ جلوه نموده است.
مثلاً اگر نظرات ایشان در کتاب حماسه حسینی طرح می‌شود، برخی تصور می‌کنند استاد شهید در تلاش برای تضعیف روضه‌خوانی، مقاتل و... است، در حالی که وقتی به اصل سخنرانی ایشان و یادداشت‌ها استاد شهید مراجعه می‌شود و کتاب حماسه حسینی با دقت و با شناخت از اهداف مرحوم استاد، مطالعه می‌شود، معلوم می‌گردد استاد در مقابل بدگویی‌های منحرفان و معاندان و در پاسخ و تبیین اشکالات آنان و تعلیم حقایق تاریخ اسلام و تحقیق درباره آن و پاسخ در برابر بهانه‌جویان روشنفکرنما و... مطالبی را آن هم در راستای دفاع از معالم و معارف مکتب امامیه مطرح فرموده‌اند. 
غیرت و دغدغه ایشان از سطر سطر گفتار و نوشتار وی مثل خورشید آشکار است. استاد درباره تاریخ، فلسفه، تفسیر، سیاست، اقتصاد و خلاصه هر موضوعی نوشت، تمام اندیشه و مقصودش اعلان، اثبات، ابلاغ عظمت معالم و معارف مکتب امامیه بود.
اگر درباره تحریف تاریخ اسلام و خصوصاً عاشورا هشدار داد؛ اما این هشدار را هم داد که حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام) چراغ هدایت و کشتی نجات است؛ لذا در کتاب تخصصی عدل الهی، خود رویای صادقه استادش میرزا علی شیرازی (رضوان الله علیه) که به شدت به او وابسته بود را نقل می‌کند که استادم گفت در خواب دیدم مرده‌ام و شاگردانم مرا غسل و کفن کردند و نماز خواندند و در قبر قرار دادند که ناگهان سگی وارد قبر شد و من فهمیدم سگ، این اخلاق تند و بد اخلاقی من است. مضطرب بودم که ناگهان حضرت سیدالشهداء (علیه‌السلام) و فرمودند: نگران نباش و... (عدل الهی، ص212)
استاد شهید اگر چه در تحلیل از اقرار معاویه بر شاخصه‌های ربانی و منحصر به فرد حضرت امیرالمومنین (علیه‌السلام) می‌نویسد؛ اما چنان آن را تحلیل می‌کند که مخاطب خباثت معاویه و نفاق آن را درک نموده و می‌فهمد معاویه اگر خود را مشتاق شنیدن فضائل امیرالمومنین (علیه‌السلام) نشان می‌دهد، (مجموعه آثار ج16، ص608) این هم در راستای مکر او و استفاده ابزاری برای فریب جامعه است (مجموعه آثار ج13ص732)؛ لذا شهید مطهری در کنار این تحلیل‌ها، به صراحت از اشک‌های نجس معاویه نام می‌برد و اشک‌های معاویه را اشک تمساح می‌داند (مجموعه آثار ج3ص445) و اینکه باید معاویه را لعنت کرد (مجموعه آثار ج3ص443) و باید معاویه به جهنم برود (مجموعه آثار ج27ص474) بر عکس جریان انحراف که از معاویه می‌نویسند تا معاویه را تطهیر کنند. استاد شهید در تمام مراتب گفتار و نوشتار خود، همواره نیازمندی بشریت را به امامت امامان (علیهم‌السلام) در همه اضلاع و ابعاد اثبات می‌نماید و ثابت می‌کند در طول تاریخ هر وقت جوامع اسلامی به بن‌بست رسیدند، این تعالیم امامان مکتب امامیه بود که آنان را نجات داد؛ لذا وقتی سخن از توسعه مسجدالحرام و مزاحمت خانه‌های اطراف آن می‌شود، و بن‌بستی که خلفا و فقها گرفتار آن شده بودند که چه باید کرد، آیا می‌شود علی‌رغم رضایت مردم خانه‌ها را خراب کرد یا نمی‌شود و باید تنگی مکان طواف را تحمل نمود، استاد شهید مطهری با بیان این نمونه که سراغ مولانا امام باقر (علیه‌السلام) رفتند و حکم ایشان مقبول همه امت اسلامی از حاکم تا افراد اجتماع واقع شد، گزارش می‌دهد. (آشنایی با قرآن، انفال، ص42-39)
ایشان وقتی تاریخ را تعلیم می‌دهد هشدار می‌دهد که باید مبانی تاریخ را از قرآن و عترت گرفت، نه ماتریالیسم. (استاد مطهری و روشنفکران، ص124) 
در منظومه فکری استاد شهید، قرآن و عترت تنها پاسخگوی نیازهای بشریت هستند و لذا وقتی از آزادی اجتماعی سخن می‌گوید هشدار می‌دهد: جمله‌ای زنده‌تر و موج‌دارتر از این در قرآن پیدا نمی‌شود (گفتارهای معنوی، ص12) ایشان عبادت را موجب تقرب و تقرب را موجب محبوبیت عندالله معرفی می‌نماید (ولائ ها و ولایت‌ها، ص84) و راز نگارش داستان راستان را هدایت و ارشاد و تهذیب اخلاق عمومی آن هم بر گرفته از حدیث و تاریخ بیان می‌کند (مجموعه آثارج18ص186-185)
استاد انتقاد را پویایی علم و استناد می‌کند که کونوا نقاد الکلام (تعلیم و نربیت، صص22-19) و چاپلوسی را یک مرض می‌داند و کار روشنفکر نماها را لجن مال کردن افراد معرفی می‌نماید (مجموعه آثار، ج20، ص148)
ایشان همان مقدار که اهل ادب در تعلیم و تحلیل و نقد بود؛ اما اگر لازم می‌دید خطر انحراف را با زبان و کلمات دیگر هشدار دهد و رسوا نماید، هیچ ملاحظه‌ای در این خصوص نداشت؛ لذا می‌نویسد: در خصوص نوشته‌ها، آثار و علائم خامی و بی‌سوادی فراوان می‌بینم و فعلاً ماتریالیسمی را که به صورت تفسیر آیات قرآن در این یکی دو سال اخیر تبلیغ می‌شود «ماتریالیسم اغفال شده» بنامیم و اگر پس از این تذکرات باز هم راه انحرافی خود را تعقیب کردند، آن را «ماتریالیسم منافق» اعلام می‌کنیم. (مجموعه آثار ج1ص460)
ملاحظه می‌شود انتخاب واژه منافق هم برگرفته از معالم و معارف مکتب است؛ لذا آن چه رکن اصلی و اساسی آثار مرحوم آیت الله مطهری (رضوان الله علیه) است، غیرت بر مکتب امامیه است و تمام