مأمون رفتارهای شیعهگونهای داشته که آنها را ظاهرسازی برای نگهداشتن پایههای حکومتش دانستهاند.
برای شیعه بودن مأمون دلایل و شواهدی ذکر شده است:
1- مأمون در بغداد مجلسی با حضور فقیهان و عالمان برگزار کرد تا برتری حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) را بر دیگر صحابه اثبات کند.
2- او از شیعیان در امر حکومتداری استفاده کرد.
3- مأمون در سال ۲۱۱ق به صورت رسمی اعلام کرد که امیرالمومنین علی (علیه السلام) برترین صحابه رسول خدا است. او خواست تا لعن بر معاویه را بر در و دیوار بنویسند.
4- زنی که برای گرفتن حق خود نزد مأمون آمده بود، او را به حق پیامبر، امیرالمومنین امام علی، امام حسن، امام حسین (علیهم السلام)، و به حق کسانی که حقشان غصب شده و به حق اهل کساء قسم داد. شیوه قسم دادن زن، نشان میدهد مخاطب وی (مأمون) شیعه بوده است.
نقد و بررسی
رفتارهای شیعهگونه مأمون را، تظاهر و ریاکاری برای نگهداشتن پایههای حکومت او دانستهاند. مأمون به دلیل جمعیت زیاد شیعیان، محبوبیت امام رضا (علیه السلام) و نارضایتی مردم از شیوه حکومتداری پدرانش، در ظاهر روش دوستی با علویان را انتخاب کرد و به این وسیله افکار عمومی را متوجه خود ساخت. او در ظاهر امیرالمومنین علی (علیه السلام) را از ابوبکر و عمر خلیفه اول و دومِ اهلسنت، برتر معرفی کرده و خود را شیعه میدانست.
واگذاری خلافت و سپس ولایتعهدی به امام رضا (علیه السلام) نیز، برای حفظ قدرت و تثبیت موقعیت مأمون بود؛ چرا که سرانجام، وقتی حضور امام رضا (علیه السلام) را برای حکومت خود خطرآفرین دید، ایشان را به وسیله زهر مسموم کرده و به شهادت رساند.
برخی بر این باور هستند که مأمون عقیده داشت امیرالمومنین علی (علیه السلام) از دیگر صحابه برتر، و برای خلافت از آنها شایستهتر بوده است؛ اما مفهوم شیعه بودن بسیار فراتر از این تعریف است به طوری که بارها امامان (علیهمالسلام)، افرادی را که خود را شیعه مینامیدند، از استفاده از این عنوان منع کرده و میفرمودند شیعه بودن مقام بالاییست، بگویید ما از دوستداران شما هستیم؛ بنابراین شیعه بودن بدون اعتقاد به انتصاب الهی امام و سایر عقاید شیعه، بیمعنی خواهد بود.