رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم):  هر کس برادر دینی خود را خالصانه دیدار کند، خدای متعال به او می‌فرماید: تو مهمان و زائر منی، پذیرایی از تو بر عهده من است و من به خاطر اینکه برادر دینی‌ات را دوست می‌داری، بهشت را بر تو واجب ساختم.  (وسائل الشیعه، ج 10، ص 457)

آرامش و معنویت؛ گمشده غرب

همان‌طور که وجوه مادی انسان از تناول غذاهای خوب و استعمال عطرهای خوش‌بو لذت می‌برد، روح انسان نیز از انجام کارهای خیرخواهانه، دوری جستن از خودخواهی و فداکاری کردن برای همنوعانش به شور و وجد می‌آید. در واقع لذت‌های انسانی دارای دو جهت مادی و معنوی است. مکتب‌های مختلف هر کدام به تناسب سرمایه‌های فکری خود، مرزبندی‌های متفاوتی در رابطه با این دو گرایش دارند.

شهوت‌پرستی، دنیاطلبی و هزاران مؤلفه‌ی فرهنگی آمریکا که باربی مروج آن می‌باشد، دیوارهای بلند دژی است که اذن دخول به آرمان‌های والای معنوی را نمی‌دهد. در واقع، باربی تجسم عینی انسانِ مادی‌گرا و لذت‌جویی است که به طور طبیعی نمی‌تواند دارای گوهر معنوی و تعالی روحی باشد؛ چرا که رشد و بالندگی هر کدام از دو بُعدِ مادی و معنوی انسان، لاجرم به ضعف و زبونی بُعد دیگر او می‌انجامد.

 اکبر مظفری

منظور از معنویت چیست؟ آیا معنویت جزو ذات و سرشت انسان است یا پدیده‌ای عارضی محسوب می‌شود؟ در پاسخ بدین سوال باید گفت که گرایش به معنویت، غلیان و جوشش درونی انسان است که در همه‌ی اعصار به اشکال مختلف وجود داشته است. ارزش‌های والا و متعالی که به انسان روح و معنا می‌بخشند و او را از حیوانات دیگر متمایز می‌کنند، همان مفاهیم عالی و روح بخشی هستند که با واژه معنویت تعریف می‌شوند. متعالی‌ترین روح معنوی قرن معاصر، حضرت امام خمینی (ره) می‌فرماید: «آنکه اسباب امتیاز انسان است از سایر حیوانات، آن جهت معنویت انسان است، آن جهت روح انسان است، روح مهذب، روحی که تربیت شده باشد... آن ارزش انسان را زیاد می‌کند.» استاد مطهری در تبیین عنصر معنویات می‌گوید: «یک سلسله امور وجود دارند که در عین اینکه از جنس ماده و مادیات نیستند و می‌شود نام آنها را معنویات گذاشت، به انسان ارزش و شخصیت می‌دهند. انسان بودن انسان به این امور است؛ یعنی اگر این معانی را از انسان بگیرند، با حیوان هیچ فرقی نمی‌کند. به عبارت دیگر انسانیت انسان، به ساختمان جسمانی او نیست که هر کس که یک سر و دو گوش داشت و پهن ناخن و مستوی القامه بود و حرف زد، انسان است. آدم بودن به یک سلسله صفات و اخلاق و معانی‌ای است که انسان به موجب آنها انسان است و ارزش و شخصیت پیدا می‌کند. امروزه همین اموری که به انسان ارزش و شخصیت می‌دهند و اگر نباشند انسان با حیوان تفاوتی ندارد، به نام "ارزش‌های انسانی" اصطلاح شده است.»
همان‌طور که وجوه مادی انسان از تناول غذاهای خوب و استعمال عطرهای خوش‌بو لذت می‌برد، روح انسان نیز از انجام کارهای خیرخواهانه، دوری جستن از خودخواهی و فداکاری کردن برای همنوعانش به شور و وجد می‌آید. در واقع لذت‌های انسانی دارای دو جهت مادی و معنوی است. مکتب‌های مختلف هر کدام به تناسب سرمایه‌های فکری خود، مرزبندی‌های متفاوتی در رابطه با این دو گرایش دارند. اسلام به عنوان یک مکتب الهی که انسان را جانشین خدا در زمین می‌داند، به گرایش معنوی انسان اصالت می‌دهد، چنان‌که قوانین اسلامی علاوه بر اشباع دیگر غرایز انسانی، به گونه‌ای مهندسی شده‌اند که به فربه‌تر شدن بُعد معنوی او منتهی می‌شود. استاد مطهری می‌گوید: «انسان به هر اندازه آموزش و پرورش انسانی بیابد، نیازهای معنوی و لذت‌های معنوی و بالاخره حیات معنوی‌اش، نیازها و لذت‌ها و حیات مادی‌اش را تحت تأثیر قرار می‌دهد. جامعه نیز چنین است. یعنی در جامعه‌های بدوی، نیازهای مادی بیش از نیازهای معنوی حکومت دارد. ولی به هر اندازه جامعه متکامل‌تر گردد، نیازهای معنوی ارزش و تقدم می‌یابند و به صورت هدف انسانی در می‌آیند و نیازهای مادی را تحت‌الشعاع قرار داده و در حد وسیله تنزل می‌دهند.» حال در بازگشت به بحث اصلی باید اذعان داشت که باربی به عنوان سمبل زنانی که از ذخیره‌ی فرهنگی آمریکا ارتزاق می‌کنند، انسانی مادی محور و لاجرم تهی از معنویت است. انسانی که هیچ‌گونه هویت و شناسنامه معنوی حقیقی ندارد، از شناخت روح و گوهر جان خود عاجز است و از استخراج جواهرات وجودی‌اش ناتوان می‌باشد و این همه هویتی را سامان می‌دهد که عاری از هرگونه متاع و سرمایه‌ی معنوی واقعی است. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «معنویت در وجود یک انسان، برای او مایه هدف‌دار شدن است. زندگی او را معنا می‌کند و به آن جهت می‌دهد. همچنان که آرمان‌های معنوی و اخلاقی، زندگی یک جامعه و یک کشور و یک ملت را جهت‌دار می‌کند، به تلاش و مبارزه‌ی آن معنا می‌دهد و برای انسان هویت می‌سازد. وقتی یک ملت و یک کشور از آرمان‌های اخلاقی و معنوی تهی شد، هویت حقیقی خود را از دست می‌دهد.»
از این رو سیاستمداران غربی برای پُر کردن این خلاء روحی و بحران معنوی، به جانشین‌سازی روی آوردند. مقام معظم رهبری درباره‌ی نسخه‌های بدلی متفکران غربی می‌فرمایند: «هیچ ملتی بدون گوهر معنویت نمی‌تواند در هیچ میدانی پیش برود. هر کدام از ملت‌ها که به جایی رسیده‌اند، این معنویت را داشته‌اند. حالا این معنویت، معنویت حقیقی است ـ یعنی ایمان به یک اعتقاد که برترینش ایمان به خدا و راه خدا است ـ یا اگر این را نداشتند، سران و رهبران و سرکردگانشان سعی کرده‌اند این را با یک چیزی جانشین کنند، مثلاً حس ناسیونالیسم، حس قومیت. بالاخره یک معنویتی لازم است. معنویت، موتور همه حرکت‌هاست.»
باربی به عنوان سمبل فرهنگ آمریکایی فاقد هرگونه معنویت حقیقی است و بدین جهت الگوی باربی نه تنها هرگز نمی‌تواند به روح تشنه‌ی انسان امروز آرامش دهد و او را از ارتکاب به گناه و معاصی باز دارد؛ بلکه سرعت او را در افتادن به منجلاب فساد بیشتر می‌کند؛ چرا که «ایجاد فضای معنوی، جز با تفسیری معنوی و روحانی از کل جهان میسر نیست» و باربی به اعتبار نماد انسانی که تفسیری مادی‌گرایانه از جهان ارائه می‌دهد، فاقد این معناست. دکتر غلامعلی حدادعادل در تبیین این موضوع می‌گوید: «در چنین فرهنگی که هیچ فردای پس از مرگی، در انتظار انسان نیست و هیچ بهشتی او را به خود دعوت نمی‌کند، انسان چه می‌تواند کرد؟ همه فرصتی که او برای «بودن» دارد، همین فاصله کوتاه تولد تا مرگ است و او که جز در این فرصت مجال دیگری برای بودن و ماندن ندارد، ناچار است قبل از آنکه سوت پایان مسابقه به صدا درآید و مرگ در رسد، بیشترین امتیاز را برای خود کسب کند و تا می‌تواند از هر آنچه در این طبیعت لذت‌بخش و لذت‌آور است، بهره‌گیری نماید. ارزش و اعتبار همه چیز در این تمدن، با این ملاک سنجیده می‌شود که چقدر می‌تواند به انسانی که اساساً حیوانی مادی است، لذت ببخشد.»
باربی با هویت مادی‌محور و لذت‌جوی خود به دختران می‌آموزد که چگونه بُعد مادی وجودشان را پرورش دهند و ناخواسته حلقه‌ی محاصره‌ی بُعد معنوی خود را تنگ‌تر نمایند. او معلمی است که به طور غیرمستقیم به شاگردانِ خود می‌آموزد که بدون در نظر گرفتن خیلِ کودکان گرسنه و محتاج، به فکر دست‌یابی به لباس‌های اشرافی و زندگی‌های فانتزی باشند و با تبدیل مصرف‌گرایی به یک ارزشِ مسلم، تنها به یک چیز بیندیشند. اینکه چگونه از لحظه‌لحظه‌ی زندگی خود، بیشترین لذات مادی را ببرند و چگونه برای لذت بردن زندگی کنند. در واقع باربی مدل انسان شهوت‌پرست، دنیادوست و گناه‌آلودی است که به طور طبیعی نمی‌تواند واجد مؤلفه‌های معنوی باشد. مقام معظم رهبری با مداقه در اطراف این موضوع می‌فرمایند: «گناهانی که انسان انجام می‌دهد، این تخلف‌های گوناگون، این کارهایی که ناشی از شهوت‌رانی و دنیاطلبی و طمع‌ورزی و حرص ورزیدن به مال دنیا و چسبیدن به مقام دنیا و بخل نسبت به دارایی‌های موجود در دست آدمی و نیز حسد و بخل و حرص و غضب است، به طور قطعی دو اثر در وجود انسان می‌گذارد: یک اثر، معنوی است که روح را از روحانیت می‌اندازد، از نورانیت خارج می‌کند، معنویت را در انسان ضعیف می‌کند.»
واقعیت‌های تلخِ جوامع نابسامان غربی که الگوی باربی از مدلِ زندگی آنها اخذ شده است، حاکی از غیبت عنصر معنوی و به مسلخ رفتن گرایش‌های عالی روح انسانی است. استاد مرتضی مطهری می‌گوید: «بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هرگونه احساس تعالی، اعم از تعالی مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری منافات دارد و همه آنها را می‌میراند. آدم شهوت‌پرست، نه تنها نمی‌تواند احساسات عالی مذهبی را در خود بپروراند، احساس عزت و شرافت و سیادت را نیز از دست می‌دهد، احساس شهامت و شجاعت و فداکاری را نیز فراموش می‌کند. آنکه اسیر شهوات است، جاذبه‌های معنوی، اعم از دینی و اخلاقی و علمی و هنری، کم‌تر در او تأثیر دارد.»
شهوت‌پرستی، دنیاطلبی و هزاران مؤلفه‌ی فرهنگی آمریکا که باربی مروج آن می‌باشد، دیوارهای بلند دژی است که اذن دخول به آرمان‌های والای معنوی را نمی‌دهد. در واقع، باربی تجسم عینی انسانِ مادی‌گرا و لذت‌جویی است که به طور طبیعی نمی‌تواند دارای گوهر معنوی و تعالی روحی باشد؛ چرا که رشد و بالندگی هر کدام از دو بُعدِ مادی و معنوی انسان، لاجرم به ضعف و زبونی بُعد دیگر او می‌انجامد. «در بسیاری از دموکراسی‌هایی غربی، زشت‌ترینِ انحرافات ـ انحرافاتِ جنسی و امثالِ آن ـ به عنوانِ اینکه خواستِ مردم است، صبغه قانونی پیدا می‌کند و رسمی می‌شود و به اشاعه آن کمک می‌گردد. این غیبتِ عنصرِ معنوی و هدایتِ ایمانی را نشان می‌دهد.» امروز غرب و در دامنه‌ی وسیع‌تری دموکراسی‌های غربی، به بحران معنویت دچار شده و دوران غیبت عنصر ایمان را تجربه می‌کنند و باربی به عنوان نماد و سمبل این جهان بی‌روح، در صدد تبلیغ و ترویج آن می‌باشد.