امام حسین علیه‌السلام:  شایسته نیست که انسان با ایمان، نافرمانی خدا را مشاهده کند و با بی‌تفاوتی از آن چشم بپوشد؛ بلکه او وظیفه دارد در جلوگیری از منکر اقدامی بکند.  (وسائل الشیعه، ج ۱۶، ص ۱۲۵) 

آخرالزمان و توجه به راهبرد امتحان الهی در امور کلان

جواد دهقانی   

 
با گسترش تکنولوژی‌های ارتباطی و در دسترس بودن آن برای تمام مردم دنیا، امروزه کسی نمی‌تواند مدعی شود که از فلان موضوع مهم جامعه خویش مطلع نبوده است. زیرا سریعاً در جواب او خواهند گفت: چرا در اینترنت جستجو نکرده‌ای؟ چرا در شبکه‌های اجتماعی خبر را مشاهده نکرده‌ای؟ چنین خبری را همان لحظه برای تو ارسال کردیم، چرا ندیدی؟ مگر اخبار تلویزیون را ندیدی؟ مگر می‌شود کسی تاکنون به تو نگفته باشد در حالی که وِرد زبان همه شده است و... همچنین می‌توان گفت حجم انفجار اطلاعاتی که تا کنون در جوامع رخ داده، از انفجار بمب‌های استعمارگران به مراتب سنگین‌تر و بیشتر بوده...
جدا از اینکه این انفجار اطلاعات، منفی و مثبت یا راست و دروغ است، بالاخره اثرات خود را روی توده مردم خواهد گذاشت. 
پس اول این را قبول کنیم که اکثر قریب به اتفاق مردم یک جامعه، از مسائل مهم کشورشان با سرعت مطلع می‌شوند. هم بخاطر انفجار اطلاعات در عصر کنونی، هم بخاطر در دسترس بودن تکنولوژی‌های ارتباطی برای همه.
خب اکنون یک سوال مطرح می‌شود؛ اگر در یکی از این خبر پراکنی‌ها و انفجار اطلاعات، مسائل مهم انقلاب و ستون‌هایی که برای تک تک مردم، یک اصل اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و... قرار داشته، هدف خبر منتشر شده باشد، واکنش ما چیست؟! بگذارید مثالی را باهم مرور کنیم...
همه داستان بَداء (تغییر) حاصل شدن در جریان سفر حضرت موسی علیه السلام به کوه را شنیده‌اید. پیامبر خدا که وعده‌های او قطعاً صادقانه است، به مردم دیار خود گفت: من تنها 30 روز شما را تنها می‌گذارم تا برای عبادت به کوه بروم. 30 روز تمام شد و خواست که برگردد تا به وعده‌ای که خودش داده بود عمل کند؛ اما پروردگار امر فرمود: ای موسی، ده روز دیگر باید بمانی... مردم متحیر شدند که چرا موسی بعد از 30 روز نیامد و در همین زمان کوتاه 10روز گوساله‌پرست شدند و از خدا و پیامبر خود برگشتند... و خدا با این تغییر در وعده پیامبرش، به او و مردم فهماند که هنوز این قوم دل به خدای حقیقی خویش نداده‌اند و ایمانشان حتی 10روز هم دوان ندارد!
این راهبرد امتحان الهی است در امر کلان... یعنی نه تنها تک تک افراد در یک واقعه امتحان شدند؛ بلکه خداوند با یک واقعه، کل یک جامعه و دیار را به ریزش و رویش آنی مبتلا کرد.
خب ذهن خود را به زمان حال بگردانید. اکنون در آخرالزمان که بدترین زمان در تمام دوره حیات انسان است زندگی می‌کنیم. اگر خداوند در یک امر مهم و کلان کشور و حتی دنیا، بداء و تغییر حاصل کرد، یا کاری کرد که حتی تصورش را هم نمی‌کردیم، آیا از انقلاب، از اسلام، از خدای خویش برمی‌گردیم و گوساله‌پرستی مدرن را در جامعه مشاهده خواهیم کرد؟ یا استقامت کرده و پای امر الهی می‌مانیم؟
واضح بگویم، زبانم لال... اگر خدای ناکرده، ولیّ امر مسلمین قبل از ظهور منجی به فیض شهادت رسید، یا اصلاً خداوند مدتی او را پنهان داشت، یا در کشور زلزله سیاسی و اجتماعی رخ داد که مردم گنگ و متحیر شدند، جنگی بشود که بوی سقوط بیاید، تمام سیستم‌های بانکی و پولی نه تنها هک؛ بلکه اصلاً حذف شوند و بسیاری از مسائلی که می‌تواند یک امتحان الهی در امر کلان و فراگیر باشد؛ اکنون وضعیت من، شما و مردم کشور چه خواهد بود؟!
آیا به سقوط و پایان نظام مقدس اسلامی می‌اندیشیم؟! به مرگ و یا فروپاشی از درون؟! و هرج و مرجی که قربانی آن خواهیم بود؟! و شاید عده‌ای به این فکر کنند که اصلاً چون گمان می‌رود انقلاب اسلامی در حال سقوط است، پس به دوران پهلوی و به سر خم کردن جلوی استکبار روی آورند تا بلکه از جان و مال آنان گذر کرده و کاری به آنان نداشته باشند!
خب این همان ریز و رویش دوران حیرت و سرگردانی است... دورانی که خداوند می‌تواند با یک امتحان فراگیر، با یک بداء حاصل شدن، زمین و زمان را زیرو رو کند و به همه نشان دهد که چه کسانی طبل تو خالی و چه کسانی اعتماد و اعتقاد حقیقی به خداوند قادر متعال داشتند. خداوندی که تمام قدرت و اراده عالم هستی در آسمان‌ها و زمین، در یک «کُن فَیَكُونُ» اوست...
توجه به این امر آیا در دستور کار مبلغین ما هست؟ در ذهن خودمان چطور؟ آیا مردم زمینه ذهنی چنین امتحاناتی را دارند تا در دوران سرگردانی و حیرت، تصمیم درست را بگیرند؟ چقدر آنان را آگاه کردیم از امر بداء و تغییر یا امتحان‌های فراگیر در لحظه!
دوران های مختلف (حداقل برای شیعه و دشمنان شیعه) را می‌توان ذکر کرد که خداوند چنین امتحاناتی را از مردم آن دیار و زمان گرفته بوده است... اما نهایت امر، همان وعده الهی شده است که «فَانَّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبون». همانند دوران ابتدایی جنگ که بنی‌صدر نه تنها بر علیه دشمن بعثی نبود؛ بلکه بر علیه ملت ایران بود و اجازه تجهیز نیروهای مسلح و کمک‌رسانی به جبهه را نمی‌داد. آخرش چه شد؟ «فَانَّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبون» شد و بعد از هشت سال، شیعه به اذن الله پیروز میدان شد. یا در جریان فتنه 88، فتنه 1401، فتنه‌های مختلفی که برخی خیال کردند که دیگر نظام اسلامی ساقط است و نفاق خود را آشکار کردند و بعد دیدند که «فَانَّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبون» شد. بله، امتحانات در لحظه، سنگین و فراگیر، می‌تواند زلزله ریزش‌ها و رویش‌ها ایجاد کند؛ اما اگر این نظام مقدس که با خون هزاران شهید به بار آمده است به لبه پرتگاه برسد یا به تار مویی، خداوند باز هم به وعده خود جامه عمل می‌پوشاند و «فَانَّ حِزبَ الله هُمُ الغالِبون» خواهد شد. 
نتیجه اینکه وعده صادق الهی در پیروزی نهایی مسلمانان قطعی خواهد بود و خداوند تخلفی در وعده خود ندارد. اما نکته اینجاست که آیا در جهاد تبیین، مردم خود را برای دوران به تار مو رسیدن، و دوران حیرت و سرگردانی آماده کرده‌ایم؟ یا قرار است شاهد این باشیم که عده‌ای بخاطر هجوم دشمن در عرصه اقتصادی و فرهنگی و جنگی و نفوذ و... خیال کننده که کار انقلاب اسلامی تمام شده است و آنگاه دسته دسته به سوی گوساله‌پرستی بروند؟!
امید به پیروزی را در قلب خود و دیگران محکم کنیم. حتی اگر مشکلات و هجمه دشمنان بیرونی و خائنین داخلی، کار مردم و نظام را به تار مو برساند...
پیروزی نهایی با ماست... و این وعده‌ی خداوندی‌ست که تمام عالم هستی در ید قدرت اوست...