در مقابل هر عامل شرّی باید سعی کنیم کمتر در برد تأثیر آن قرار بگیریم. مثلاً فرض کنید مغناطیس، یک محیطی دارد و تا یک حدی میتواند تأثیر کند. یک مقدار که دورتر شود اثر نمیکند. عوامل شرّ هم همینگونه است؛ آدم هرچه نزدیکتر شود بیشتر اثر میکند. اگر آدم سعی کند خیلی به مظانّ شرّ نزدیک نشود و فاصله بگیرد، این یک عامل سلبی است که کمک میکند برای اینکه آدم کمتر مبتلا به گناه شود.
اشاره: طبق روال نشریه پرتو، ذیلاً خلاصه یکی دیگر از سخنرانیهای علامه مصباح (ره) تقدیم شده است.
--------------------------------
امامرضواناللهعلیه فرمود ما هرچه داریم از محرم و صفر است. این را یک منبری که مثلاً برای بازارگرمی این حرف را بگوید، این حرف را نگفته است. ایشان در بحران مبارزات با آمریکا، فرمود آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند! میفرمود ما هرچه داریم از سیدالشهداصلواتاللهعليه است. اینها نه تعارف بود، نه شوخی بود و نه مبالغه بود. اگر ما باور نمیکنیم نقص از ماست! آنوقت در پرتو این حقیقت و این نورانیتی که پیدا میشود چه منافع مادی و معنوی و چه عزت دنیا و چه عظمت آخرتی به دنبال اینها خواهد آمد. شما ببینید که چه چیزهایی در اثر این حرکت امامرضواناللهعلیه و این انقلاب خدایی نصیب مسلمانها و اول نصیب ایرانیها شد. یک چیزی ما میگوییم و میشنویم. اصلاً ایران در پنجاه، شصت سال پیشتر، در دنیا چیزی نبود که کسی روی آن حسابی بکند. آمریکا هرچه میخواست یک دستوری به نوکرش، حداکثر به سفیرش، به شاه میگفت که باید اجرا میشد دیگر تمام بود. میگفت باید ارتش ایران برود در عمان و با خلق زفار بجنگد! یادتان است؟! شاید شما اصلاً بعضیهایتان متولد هم نشده بودید. آمریکا دستور داد که ارتش ایران به عمان برود، علیه خلق زفار که مارکسیست بودند و در عمان علیه سلطان عمان حرکت کرده بودند بجنگند! سرباز ایرانی باید برود آنجا کشته شود؛ چرا؟! چون آمریکا گفته است! ایران ملک طلق او بود. اگر به شاه میگفت باید این کار را بکنی، مگر کسی جرأت میکرد نه بگوید؟! ولی حالا میبینید که مسائل پیچیده سیاسی بینالمللی جز با حضور ایران حل نمیشود. ببینید که تفاوت راه از کجاست تا به کجا!
ریشه اینها چیست؟ همه اینها به برکت این انقلاب است. ریشه انقلاب چه بود؟ امامرضواناللهعلیه فرمود ما هرچه داریم از سیدالشهداست. از اینجا باید بفهمیم که جهاد یعنی چه. امیدواریم که خداوند متعال معرفت ما را هرروز نسبت به خودش و اولیاء خودش و ارزشهایی که اسلام آورده بیشتر کند. ایمان ما را نسبت به حقایق دین روزبهروز افزایش بدهد. ارادت ما را نسبت به اهلبیتصلواتاللهعليهماجمعين و نسبت به وجود مقدس سیدالشهداصلواتاللهعلیه و وجود مقدس امام زمانصلواتاللهعلیه و عشق ما را به این بزرگان روزبهروز بیشتر کند. نمادش هم این است که اینها هرقدر اضافه میشود علاقه ما نسبت به جانشین امام زمانصلواتاللهعلیه بیشتر میشود.
سعهصدر مقام معظم رهبری
سؤال- میشود خواهش کنیم یک خاطرهای از مقام معظم رهبری که تا الآن نگفته باشید را بفرمایید؟
پاسخ- اجمالاً به شما عرض کنم که من در زندگی خودم کمتر انسانی را مثل مقام معظم رهبری دیدهام که جا دارد آدم عاشقوار نسبت به ایشان خدمت کند. اینهمه برکات از یک نفر آدم! شما در هر صحنهای که وارد شوید ایشان نقش مؤثر فعال تعیینکنندهای دارد؛ در زمینه فرهنگ، در زمینه مسائل اختلاف شیعه و سنی، در حوزه، برنامه حوزه، هرچه شما بگویید، تا میرسد شعر و تئاتر و سینما و... کدام زمینه است که ایشان درباره آن حرف نزده باشند، دستورالعمل نداده باشند، راهنمایی نکرده باشند؟ و هر جا ما عمل کردهایم آثار معجزهآسای آن را دیدهایم. حالا خدا چه برکتی قرار داده، مال این است که ایشان از اوایل جوانی، خودشان را آماده کردهاند برای اینکه تمام هستی خود را برای خدا بدهند؛ یعنی هرروز دارند مرتبهای از شهادت را کسب میکنند. این به این بحث ما ارتباط پیدا میکند. واقعاً یک فردی که اینهمه بر همهچیز احاطه داشته باشد و صادقانه در همه کارها راهحل نشان بدهد، اینقدر صبور باشد، اینقدر وسعت نظر داشته باشد، اینقدر سعهصدر داشته باشد، بینی و بین الله عرض میکنم باور کنید من بعد از ائمه معصومینسلاماللهعليهماجمعين، در بین این اندازه از شخصیتهایی که از علما میشناسم و تاریخ آنها را خواندهام یا شنیدهام خیلی کمتر کسی دیدهام که به اندازه ایشان سعهصدر داشته باشند یعنی فقط به خاطر حفظ اسلام و منافع جامعه اسلامی همهچیز را تحمل کنند.
ما اگر یک کسی یک روز به ما توهین کند تا آخر عمر یادمان نمیرود و هر جا که باشد از او انتقام میگیریم که چرا آن روز با من چنین کردی؟! ولی هرروز صدها نفر به ایشان جفا میکنند و ایشان به روی یکی از آنها نمیآورند، همه را تحمل میکنند برای اینکه مصالح اسلام است. اینها چیزهایی است که با عدد و رقم نمیشود این فضیلتها را نشان داد.
برکات شکر نعمت وجود مقام معظم رهبری
اینها را من عرض میکنم برای اینکه نعمت خداست. اگر ندانیم و اگر نشناسیم در شکر آن کم میآوریم. وقتی شکر آن را کم کردیم در معرض این قرار میگیرد که نعمت از دست ما برود و خدایی نکرده کم بشود و از آن محروم میشویم. بقاء نعمت مشروط به این است که شکر آن را به جا بیاوریم؛ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ.[1] باید گاهی درباره اینها فکر کنیم، به خودمان یادآوری کنیم و با دیگران صحبت کنیم تا قدر این نعمتها را بدانیم تا هم بیشتر شکر کنیم و هم از منافع آن بیشتر استفاده کنیم؛ یعنی وقتی قدر آن را بیشتر دانستیم بیشتر عمل میکنیم، وقتی بیشتر عمل کردیم خدا بر آن نعمت میافزاید، برکات آن را بیشتر میکند و باز هم نفع آن عاید خودمان میشود.
راه مصون ماندن از عوامل شرّ
سؤال- برای کنترل نفس مخصوصاً در بخش شهوت باید چهکار کرد؟ فضای مجازی و فضای جامعه خیلی گرفتاری ایجاد کرده است.
پاسخ- بهطورکلی ما در مقابل هر عامل شرّی که البته عامل شرّ به یک معنا عامل خیر است، برای اینکه وسیلهای است برای اینکه آدم با برخورد صحیح با آن، ترفیع درجات پیدا کند؛ عامل شرّی است یعنی فی حد نفسه ما میتوانیم از آن سوءاستفاده کنیم. در مقابل هر عامل شرّی باید سعی کنیم کمتر در برد تأثیر آن قرار بگیریم. مثلاً فرض کنید مغناطیس، یک محیطی دارد و تا یک حدی میتواند تأثیر کند. یک مقدار که دورتر شود اثر نمیکند. عوامل شرّ هم همینگونه است؛ آدم هرچه نزدیکتر شود بیشتر اثر میکند. اگر آدم سعی کند خیلی به مظانّ شرّ نزدیک نشود و فاصله بگیرد، این یک عامل سلبی است که کمک میکند برای اینکه آدم کمتر مبتلا به گناه شود. همهجا مؤثر است مخصوصاً برای جوانها؛ هرچه بتوانند به صحنههایی که محرّک است کمتر نزدیک شوند، کمتر ببینند و کمتر تماس بگیرند.
حیات طیبه شهدا
سؤال- در رابطه با حیات، میفرمایید که این حیات طیبه در برزخ است یا در قیامت؟
پاسخ- این حیات به یک معنا قبل از مرگ شروع میشود. آن آیه شریفه هست که ما پیغمبر را فرستادیم برای اینکه شما را به حیات برساند؛ لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيًّا.[2] شرط تأثیر انذار هم این است که مخاطب او حیات داشته باشد. این حیات، آن حیاتی که همه دارند نیست. این حیات، حیات قلب است. مقدمات این حیات از همینجا شروع میشود منتهی بهحسب ظاهر در این عالم، بعضی از مظاهر آن با مرگ از بین میرود و مظاهر دیگر آن رشد میکند و باقی میماند. فایده مهمی که در شهید و امثال اینها دارد این است که این در عالم برزخ رشد میکند.
آدمهای عادی که از دنیا میروند همانگونه که در حال مرگ بودهاند دیگر به همان صورت باقی میمانند. ما که از دنیا میرویم معمولاً اینگونه است؛ اما عدهای هستند که تحت تأثیر یک عواملی، در عالم برزخ هم رشد میکنند؛ مثل درختی که کاشتهاند، جوانه زده، بعد از دنیا رفته است؛ ولی اینها درختشان در عالم برزخ هم رشد میکند. شاید عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ، تنها اصل حیات نیست؛ بلکه منظور حیاتی است که رزق دارد و رزق باعث رشد میشود. اینها علاوه بر اینکه زنده هستند یعنی حیات برزخیای دارند که همه دارند، اضافه بر آن حیات، اینها این خصوصیت را دارند که در آن عالم رشد میکنند. آنوقت در روایات، اشاراتی به اینها هست و در مکاشفات، چیزهایی هست. بههرحال این حیات از همین عالم شروع میشود، در عالم برزخ رشد میکند و کمال آن در عالم آخرت ظاهر میشود.
وَفَّقَنَا اللهُ وَ إیَّاکُمْ إنشاءالله
(سخنرانی آیت الله مصباح یزدی در جمع روحانیان سپاه قدس، 3 اسفند 1395.)
______________________________
[1]. نساء، 57.
[2]. ابراهیم، 7.