حجت الاسلام عبدالله جلالی
امید، یک نوع ایمان عملی است؛ یعنی برخاسته از توکل به خدا، سنتهای الهی و شناخت دقیق ظرفیتهای کشور است. انقلاب اسلامی نیز در آغاز حرکت خودش، با دستان خالی پیروز شد و امروز با وجود همه دشمنیها، آن کلید فتحالفتوح همه انقلاب اسلامی «امید» بوده است که الحمدلله جوانان این باور را تبدیل به حجم عظیمی از محصولات و تحولات فنّاوری کردهاند. به همین جهت هنگامی که با آنها صحبت میشود میگویند همه اینها ریشه در باور و اعتقاد به امید بوده که ما به این درجه رسیدیم. جوان ایرانی باید بداند که آینده از آن اوست و بنبستی در قاموس انقلاب اسلامی وجود ندارد.
یأس آفرینی؛ راهبرد اصلی دشمن
نقش دشمنان و رسانههای معاند در یأس آفرینی مسئله مهمی است. یأس آفرینی، درست در مقابل این نقطه قوت مردم ایران میباشد که دائماً بر طبل یأس و ناامیدی میکوبند و در دل ملت تزریق ناامیدی میکنند از طریق القای ناکارآمدی نظام، کلید واژهای به نام ناکارآمدی را دنبال میکنند تا بگویند این نظام با این فسادهای درونی و با این مشکلاتی که ایجاد کرده، در منطقه به بنبست رسیده است. برای مقابله با جنگ روانی دشمن حتماً بحث امید و امیدآفرینی، مهم و ضروریست. بدترین خیانت فرهنگی امروز ترویج حس بیارادگی و بنبست در جامعه هست که این بدترین خیانت فرهنگی است و یکی از مهمترین میدانهای جنگ نرم، ایجاد یأس و ناامیدی در میان مردم است.
مسئله مهم دیگری که در امید آفرینی بسیار مهم است، نقش نخبگان، جوانان، هنرمندان و رسانهها است، بایستی رسانهها و نخبگان، تصویری امیدآفرین از آینده کشور در ذهن مخاطب ایجاد کنند. امروز دنیا دنیای تصویر است، دیگر ما از صدا به تصویر رسیدهایم، به همین جهت امروزه اگر ما میخواهیم جوانههای امید را در قلب جوانان بپرورانیم، لازمه آن این است که یک تصویر صحیح به او ارائه کنیم.
اگر تصویری که رسانهها میسازند، تصویری که نخبگان میسازند برای جوانان حاوی امید نباشد، بیشک جوان به سمت نشاط نخواهد رفت. وظیفه امیدافزایی در دل مردم، اولین وظیفه نخبگان جامعه است؛ البته رسانهها بیش از نخبگان در این زمینه رسالت و وظیفه دارند؛ چرا که امروز بخش زیادی از وقت جوانان با رسانهها سپری میشود. نخبگان از طریق رسانههایی که در اختیار دارند میتوانند حرفهایشان را منتقل میکنند.
مسئله ظهور حضرت ولیعصر (عج) چیزی که هیچ مکتبی آن را ندارد و تنها مزیت نسبی و منحصر به فردی است که تشیع دارد، مسئله ظهور حضرت ولیعصر عجل الله تعالی فرجه بهعنوان قله امید در نگاه تمدنی مطرح است که حرکت بهسوی تمدن اسلامی جز با روحیه امیدوارانه امکانپذیر نیست.
نقش هنرمندان در تولید امید اجتماعی
اینکه هنرمندان چگونه میتوانند در امید آفرینی نقش داشته باشند، این بحث در چند لایه قابل بحث و بررسی است؛ چرا که هنر، قدرت نفوذ مستقیم به دل و جان مردم را دارد؛ یعنی هر اندیشهای به گفته رهبر انقلاب در قالب هنر میگنجد و ماندگار میشود و هنرمندان بهعنوان آینهداران حقیقت در این زمینه نقششان بسیار مهم است. آنها میتوانند آیندهی درخشانی را با تبیین و ترسیم افق روشنی از سختیها و رنجها، نشان بدهند. اینکه بارها رهبر معظم انقلاب فرمودند «شما جوانان پیشرفتها را خواهید دید»، این بیانات اشاره به این دارد که ترسیم افقهای دوردست، امر بسیار مهمی است که وظیفه و توانایی رسانه و هنر این است که آن دنیای مطلوب را در مقابل جوان کاملاً ترسیم میکند.
هنر یعنی اینکه شما بتوانید از دنیای فعلی به دنیای مطلوب منتقل شوید و هنرمند نقش انتقال از واقعیت موجود به واقعیت مطلوب را بر عهده دارد. این امر بهوسیله بازنمایی ظرفیتهای بومی، دینی و انسانی جامعه، نمایش زیباییها، استعدادها، فداکاریها و قابلیتهای رشد در دل جامعه که انجام میشود. همین جوان معلمی که شما شنیدید اخیراً از دنیا رفت و صورتش کاملاً سوخت که موجب تأسف بود، حال چقدر برای این واقعه هنرمندان آمدند از نگاه تصویر اثر تولید کردند؟ واقعاً پسندیده بود سرودی برای ایشان سروده بشود، سناریوهای مختلفی تولید بشود، طرحهای فیلمنامهای ایجاد بشود، اسم ایشان در کتابهای آموزش پرورش و دانشگاههای ما وارد بشود. زیرا این جوان توانست ایثاری که فرد در میدان نبرد از خود بروز میدهد را امروز در میدان اجتماع رقم بزند و چهرهای مانا از خود بهجای بگذارد.
تأثیر روحیه جهادی در حوادث و بلایای طبیعی
آفرینشِ معنای نو از زندگی در دل بحرانها، خلق معنا از رنجها، کار هنرمند است. تصویری از یک سیل در اندونزی دیدهام که در دل این سیل، آدمها میرفتند بالای مناطق سیل زده و با خانواده چایی میخوردند و لبخند میزدند. خلق این صحنه چقدر میتوانست برای آنهایی که زندگیهایشان را از دست دادند خوب باشد؟ در دورانی که در بم سیل آمده بود، طلبههایی که از قم اعزام شده بودند میگفتند که ما وارد خانهای شدیم، زن و شوهری سیل زده گفتند هنگام طلوع خورشید قصد خودکشی داشتیم؛ اما وقتی طلبهها آمدند و خدمت آنها را در گل و لای دیدیم و با خانهای تمیز مواجه شدیم، از تصمیم خود منصرف شدیم. این حرکات زندگی افرادی را متحول میکند و این نشان میدهد که چقدر این دست امیدآفرینیها، این آفرینش معنای نو در زندگی تأثیر دارد.
نقش هنرمند در تلطیف روح و روان نهتنها روی فرد نیست؛ بلکه جامعه را هم در بر میگیرد و به لطافت برسد. شما در همین پایتخت شنیدید هنگامی که در آخر قسمت آخر این سریال به امام رضا (علیه السلام) ختم میشود، میزان خرید بلیط برای مشهد افزایش پیدا میکند. اگر کلید واژه عشق، معرفت و صفا از یک بازیگر بهصورت هنرمندانه بیان شود، میتواند تکه کلام مردمی شود که روز و شب مورد پمپاژ یأس و ناامیدی هستند. هنرمندان در واقع با تقویت روحیه مشارکت، تقویت احساس اجتماعی تعلق مردم به اجتماع را افزایش میدهند.
یکی از وظایف هنرمند این است که میتواند در مقابل ضعف، فقر، فساد و بنبست، این پدیدهها را بهوسیله ایجاد قهرمانان واقعی و قابل لمس برای مردم بازآفرینی کند. در قهرمانسازی شما ببینید اینقدر ما قصه از گذشته داریم، قصه در طول تاریخ انقلاب اسلامی داریم، جنگ تحمیلی داریم، قصهی مدافعان حرم داریم و باید از همه این الگوها استفاده کرد.
تساهل، آفتِ امید در جامعه
امید بدون اقدام جز به تساهل و بیعملی نخواهد انجامید، کسی امیدوار است که اقدامی انجام بدهد. به همین جهت هر کسی که جامعه را به سمت امید کاذب و فریبکارانه سوق بدهد، قطعاً آن را دچار چالش خواهد کرد. امید در لباس واقعبینی لازم است صورت بگیرد. وابستگی امید باید به درون باشد به همین جهت رهبر معظم انقلاب به دولتمردان میفرماید مشکلات کشور را به مذاکرات گره نزنید.
الگوسازی از شخصیتهای مقاوم و امیدوار تاریخ اسلام، ظرفیت مهمی است؛ در طول تاریخ آن سه سال پیغمبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) به دشواری اداره میکردند؛ ولی پیگیر اهداف الهی بودند و در نهایت به پیروزی و موفقیت رسیدند؛ حال که رهبر معظم انقلاب فرمودند ما از دوره شعب ابیطالب عبور کردیم.
برای جواب به این روایت دشمن، باید مقابل محور القا که همان روایت دشمن است، به محور افشا رو آورد. دشمن معمولاً برای محور القای خود، چند مورد از سوژههای واقعی مانند اختلاس و اهمالکاری مسئولان را با سوژه مجازی و سوژه کاذب مخلوط میکند. یعنی کاری که هنرمندان و اهالی رسانه ما آن دو کار را انجام نمیدهند و در مقابل سوژه واقعی به بنبست میرسند. در محور افشا میبینید قوه قضائیه دائماً در حال اطلاعرسانی است که ما پروندههایی تشکیل میدهیم و اینها را مجازات میکنیم و پولهای بهناحق برده را به بیتالمال بر میگردانند؛ اما خبرنگاران و اهالی رسانه ما صرفاً تا همان اول کار یعنی دستگیری را نشر میدهند و تا آخر کار را روایت نمیکنند، در صورتی که اگر اینها روایت شود قطعاً اثر مضاعفی میگذارد.
هر چند واقعیتهایی همچون ناکارآمدی و کمکاری را در برخی نهادها نمیتوان انکار کرد؛ اما از سوی دیگر هم بایستی دید که در مقابل این ضد قهرمانها، قهرمانهایی هم وجود دارند و واقعاً تلاش میکنند. این واقعیتها را اگر درست و دقیق روایت کنیم، بیتردید تأثیر روایت دشمن را به حداقل رسانده و کمکم به سمت بیاثری میکشاند و موجب تمرکز بر پیشرفتهای داخلی میشود که خودش میتواند خنثی کننده روایتهای ناصحیح میشود.
ما علاوه بر افشاگری روایت دشمن، لازم است علیه روایت منافقین داخلی نیز قدم بگذاریم. چیزی قریب به چهل درصد از ملت ایران در تعطیلات نوروزی سفر رفتهاند که عدد قابل توجهی است. اما منافقین داخلی در خبرشان تیتر زدند که شصت درصد مردم به مسافرت نرفتهاند. بهجای نگاه به نیمهپر لیوان به نیمه خالی آن مینگرند و جوری القا میکنند که این عدد کمی است، در حالی که برخی از این شصت درصد به علتهای گوناگون مانند بیماری، شغل، میزبانی از مسافرین و... راهی سفر نشدهاند؛ اما اینها با القای فقر و ناامید بودن و غمگین بودن ملت، چنین محتوای غلطی را القا میکنند که باید در مقابل این دسیسههای عمدی محور افشا را به کار انداخت.