پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله):  دنیا به پایان می رسد تا مردی از فرزندان حسین ـ علیه السّلام ـ عهده دار مسائل و مصالح امتم گردد او زمین را آنچنان که پر از ظلم و جور شده، پر از عدل می کند. بحارالانوار، ج 51، ص 66

جریان‌شناسی ورشکستگان سیاسی انقلاب (بخش پایانی)

بیانیه خاتمی؛ بازی در جورچین دشمن

با وجود آنکه خود خاتمی ۸ سال رئیس‌جمهور بود و روحانی با حمایت‌های همه‌جانبه و تکرارهای او ۸ سال رئیس‌جمهور ماند و در طول این سال‌ها سایر مراکز مهم اجرایی کشور نیز در دست اصلاح‌طلبان بود، مدعی شده که نظام از جمهوریت عبور کرده و فقط خودی‌ها را راه می‌دهد!

خاتمی نیز مانند مجمع روحانیون و مجمع مدرسین، دستاوردی را به جمهوری اسلامی ایران نسبت نمی‌دهد و آن‌ها را صرفا نتیجه زمان می‌داند و ایران را از سایر کشورها عقب‌مانده‌تر! اگر این ادعا درست باشد، چرا وضعیت برخی از کشورهای همسایه ایران در شاخص‌های توسعه‌ای به مراتب از کشورمان پایین‌تر است؟ چرا صرف گذر زمان در همه کشورهای جهان از جمله آمریکای جنوبی، آفریقا و تمام کشورهای منطقه، دستاورد و توسعه ایجاد نکرده است؟

سال ۱۴۰۱: بیانیه خاتمی
محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات و از حامیان اصلی روحانی، به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با صدور بیانیه‌ای اظهار داشت: «دل‌های انبوهی از جوانان و حتی نسل‌های پیشین که در صحنه اعتراض نبوده‌اند، با معترضان بوده است. ولو اینکه پاره‌ای شیوه‌ها و رفتارها را نمی‌پسندیده‌اند»
«آنچه امروز آشکار است، نارضایتی گسترده است و اشتباه بزرگ نظام حکمرانی کشور، این است که جلب رضایت‌بخش کوچکی از جامعه را که به خود وفادار می‌داند، به قیمت افزایش نارضایتی اکثریت جامعه که گرفتار مشکلات فراوان است و متأسفانه امید به آینده بهتر را از دست داده است، مدنظر قرار داده است.»
«جامعه از جهات مختلف دچار بحران است. هرچند که نقش دشمنی‌ها، فشارها و بدخواهی‌های قدرت‌های بزرگ و وابستگان آن‌ها، در ایجاد این وضع ناگوار موثر بوده است؛ ولی به نظر من، ریشه اشکال و مشکل در درون است.» «مشکل اصلی که موجب بحران‌های بزرگ شده است و دشمن از موقعیت فراهم آمده برای فشار به ملت و کشور و تأمین منافع مشروع و غیرمشروع خود سوءاستفاده می‌کند، عبارت است از گذر از جمهوریت نظام و گرایش به ناجمهوریت حکومت به‌اصطلاح اسلامی ولی با نام جمهوریت»
«می‌توان از دستاورده‌ای که پس از انقلاب بوده است سخن گفت. ولی جا دارد که بپرسیم: اولا این دستاوردها تا چه حد ناشی از اقتضائات زمان بوده و چقدر ناشی از مدیریت و تدبیر حاکمان. ثانیا، وزن آن‌ها در برابر وعده‌هایی که انقلاب داده است، چقدر است؟ و ثالثا مقایسه شود اوضاع، با کشورهایی که در زمان انقلاب، بسی از ما عقب‌تر بوده‌اند و امروز از ما پیش افتاده‌اند.»
«تنگناهایی که جامعه با آن روبرو است، انکارکردنی نیست و نتیجه آن نارضایتی در سطح گسترده و احساس نومیدی از بهبود اوضاع است که بر زندگی عموم مردم به ویژه جوانان، زنان، نخبگان و اقوام ایرانی سایه افکنده است»
«اصلاح‌طلبی به شیوه و روال تجربه شده (یعنی درخواست از مقامات بالادستی برای اصلاح که نشان داده‌اند حتی آن را نمی‌شنوند، چه رسد به اینکه در آن تأمل و به آن عمل کنند - و نیز حضور در عرصه قدرت به هر قیمتی که به هیچ قیمتی امکان حضور به اصطلاح غیرخودی را نمی‌دهند) این شیوه اصلاح‌طلبی اگر نگوییم ممتنع شده است، دست‌کم به صخره ستبر بن‌بست برخورد کرده است و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند.»
در این بیانیه، خاتمی نیز همچون بخش‌های دیگر از جریان اصلاحات، اشاره دارد که امید به آینده ازدست‌رفته است. او حتی اکثر مردم ایران را که در این مدت دست به اغتشاش نزدند، همراه با تعدادی اندک از آشوبگران دانسته است!
خاتمی ضمن اشاره به عوامل خارجی و دشمنی‌ها، نقش آنان را کم‌رنگ دانسته و گفته است که اساس مشکلات از درون است!
با وجود آنکه خود خاتمی ۸ سال رئیس‌جمهور بود و روحانی با حمایت‌های همه‌جانبه و تکرارهای او ۸ سال رئیس‌جمهور ماند و در طول این سال‌ها سایر مراکز مهم اجرایی کشور نیز در دست اصلاح‌طلبان بود، مدعی شده که نظام از جمهوریت عبور کرده و فقط خودی‌ها را راه می‌دهد! با توجه با حضور مستمر جریان اصلاحات در قدرت و امور کشور، بنا بر ادعای خاتمی اگر مشکلات فقط از درون است، پس یکی از محورهای اصلی و مهم مشکلات کشور، "شخص خاتمی و جریان اصلاحات" است.
خاتمی در این بیانیه، بار دیگر احساس ناامیدی از اصلاح آینده را تکرار کرده و از به بن‌بست رسیدن مسیر اصلاح، سخن گفته است و می‌گوید که مردم از نظام حاکم ناامید هستند. این در حالی است که در همان زمان انتشار بیانیه خاتمی، افزایش حضور مردم در "راهپیمایی ۲۲ بهمن" نسبت به دوره‌های گذشته، ثابت کرد که مردم ایران نه‌تنها از نظام ناامید نشدند؛ بلکه تمام‌قد از جمهوری اسلامی ایران حمایت می‌کنند.
خاتمی نیز مانند مجمع روحانیون و مجمع مدرسین، دستاوردی را به جمهوری اسلامی ایران نسبت نمی‌دهد و آن‌ها را صرفا نتیجه زمان می‌داند و ایران را از سایر کشورها عقب‌مانده‌تر! اگر این ادعا درست باشد، چرا وضعیت برخی از کشورهای همسایه ایران در شاخص‌های توسعه‌ای به مراتب از کشورمان پایین‌تر است؟ چرا صرف گذر زمان در همه کشورهای جهان از جمله آمریکای جنوبی، آفریقا و تمام کشورهای منطقه، دستاورد و توسعه ایجاد نکرده است؟
جمع‌بندی
در انبوهی از نامه‌ها و بیانیه‌ها که از همان سال‌های اول پیروزی انقلاب منتشر می‌شد و تا امروز ادامه داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت، نکات زیر به چشم می‌خورد:
۱. در این نامهها و بیانیه‌ها، بر خلاف واقعیت، وضعیت کشور به گونه‌ای توصیف می‌شود که جمهوری اسلامی ایران هیچ دستاوردی نداشته است! این در حالی است که با وجود نقص‌ها و برخی ناکارآمدی‌ها، این که بگوییم «هیچ دستاوردی»، ادعایی کاملا خلاف واقع است.
 
۲. در طول این سال‌ها، در بیانیه‌ها و نامه‌ها، وضعیت آینده به گونه‌ای توصیف می‌شد که گویا در چند هفته دیگر، کشور سقوط خواهد کرد! اما با گذشت دهه‌ها، ایران به مسیر خود ادامه داده است. سیاه‌نمایی و ایجاد ناامیدی از آینده، یکی از پروژه‌هایی است که از همان سال‌های اولیه انجام می‌شد و این سال‌ها با قدرت بیشتری در حال انجام است. در این پروژه‌ها، وضعیت حال، به مراتب بدتر از واقعیت نشان داده می‌شود و پیش‌بینی‌ها از آینده نیز بسیار از واقعیت به دور است.
۳. در این قبیل بیانیه‌ها و نامه‌ها، عمدتا فقط از شرایط و وضعیت آینده گله می‌شود! در حالی که صرف گله‌گزاری، منجر به روشن شدن آینده نمی‌شود و نیاز به ارائه راهکار است.
۴. نامه‌ها و بیانیه‌های مذکور، عمدتا از سوی جریان‌ها و افرادی طرح می‌شود که خود، سال‌ها مدیریت کشور را بر عهده داشته و هنوز هم دارند و اگر هم بر اساس ادعای این افراد کشور در حال سقوط بود، خودشان باید پاسخگو باشند و چاره‌اندیشی کنند. نه آنکه نامه بزنند و همچون کسانی که هیچ مسئولیتی ندارند، صرفا گله‌مند باشند!
۵. با توجه به اشخاصی که این قبیل بیانیه‌ها و نامه‌ها را منتشر کرده‌اند و با توجه به محتوای آن‌ها، می‌توان گفت بیش از این که در آن‌ها دغدغه آینده و وضع موجود دیده شود، دغدغه قدرت‌طلبی و منافع جناحی به چشم می‌خورد.