نگاه به شرق؛ جایگاه ایران در راهبرد توسعه بندرهای چینی جهان
محسن کشوریان آزاد
پکن، حضور در حیات خلوت آمریکا را دنبال میکند و چینیها از طریق حضور در بنادر به دنبال رقابت در دریاها با آمریکا و شکست تحریمهای آنها هستند. موضع ایران با چین در این نگرش راهبردی، همسو است.
به گزارش تسنیم، در سال 2013، ابتکار «کمربند و راه» در واکنش به سیاست مهار آمریکا علیه چین و تسلط آن بر مسیرهای دریایی تجارت فعلی و توسعه سرمایهگذاری در داخل و ضرورت اتخاذ سیاست «رفتن به بیرون» جهت عبور از مرز خفگی سرمایهگذاری، ابداع و توسعه پیدا کرد.
از این تاریخ به بعد، چین در ابعاد مختلف جغرافیایی و موضوعی، شاخ و برگهای کمربند و راه را توسعه داده است. یکی از این حوزههای مدنظر چین، سیاست توسعه بندرها جهت بهرهبرداریهای اقتصادی، تجاری، سرمایهگذاری و شاید در نگاه بلندمدت، دستاورد امنیتی - نظامی است.
در این رابطه، افزایش نقش رقبای ایران میتواند در بلندمدت، جایگاه کشور را در پروژههای بندری چین عقیم نماید و لازم است که سرعت توسعه رقبا در پروژههای بندری چین به عنوان محرکی برای عبور از سیاست فعلی ایران در این عرصه تلقی شود.
نمودهای عینی - عملیاتی توسعه بندرهای چین
از زمان اتخاذ سیاست توسعه بندرها، دولتهای مختلف به فراخور اهمیت تلاش نمودهاند تا به نوعی برگهای از سیاست خارجی خود را به چگونگی قرار گرفتن در مسیر خطوط و پروژههای بندری چین قرار دهند. چین در حال حاضر در 92 بندر جهان در قالب سرمایهگذاری توسعه بندر و مدیریت، حضور فعال دارد. دادههای مؤسسه آیددیتا که بر ساختوساز و زیرساختهای بندری تمرکز دارد، نشان میدهد: بندرهای بسیاری از سال 2000 تا 2023 توسط نهادهای دولتی چین در کشورهای با درآمد پایین و متوسط تأمین مالی شده و بسیاری از آنها به مرحله اجرا درآمده است.
مجموعه این ساختوسازها شامل 123 پروژه بندری در 78 بندر در 46 کشور به ارزش مجموع 29.9 میلیارد دلار است. اکنون بندرهای مانند صلاله در عمان، هامبانتوتا در سریلانکا، باتا در گینه استوایی، گوادر پاکستان، کریبی در کامرون، ریم در کامبوج، لگانویل در وانواتو، ناکالا در موزامبیک، و نواکشوت در موریتانی و... مورد استفاده و اجاره چین قرار گرفتهاند.
پایگاه نظامی چین در بندر جیبوتی در سال 2017 افتتاح شد و مالک یکچهارم از بندر است و در زیرساختهای بندری، تأسیسات انرژی و قطار شریک بوده و مسئولیت حرکت تجارت آزاد در جیبوتی و اتیوپی را هم بر عهده دارد.
از نگاه راهبردی، توسعه زیرساختهای بندری چین از سال 2000 به بعد بیشتر در آسیای جنوبی و نوار آفریقایی اقیانوس اطلس بوده که میتواند بر هند، اروپا، آمریکا، تنگه جبل الطارق نظارت داشته باشد. چین در حال ساخت بنادری از موریتانی به سمت جنوب در اطراف غرب آفریقا، از طریق خلیج گینه و به کامرون، آنگولا و گابن است. توسعه بندرهای چین در آفریقا، پتانسیل آن را برای نمایش قدرت در اقیانوس هند، دریای عرب و شاخ آفریقا بیشتر میکند. بانکهای دولتی چین 500 میلیون دلار برای توسعه بندر نواکشوت موریتانی، کشوری که کل تولید ناخالص داخلی آن حدود 10 میلیارد دلار است، وام دادهاند. بندر فری تاون سیرالئون، کشوری که کل تولید ناخالص داخلی آن 4 میلیارد دلار است، 759 میلیون دلار توسط چین تأمین مالی شده است. همچنین چین در چارچوب همکاری 1+16 با کشورهای اروپای مرکزی و شرقی مکانیسمهای چندجانبه پیچیدهای را ایجاد کرده که توسعه بندرها در برخی از این کشورها همانند بندر پیرائوس یونان توسعهیافته است.
کشورهای خلیجفارس، آسیای مرکزی و قفقاز (اطراف دریای خزر) و ترکیه، دیگر کشورهای محوری در نگرش توسعه بندرهای چین است که بسیاری از پروژههای چینی در بندرهای آنها در حال اجرا است.
ایران و پروژههای بندری چین
در بلندمدت، راهبرد توسعه بندرها از سوی چین با راهبرد ایران در عرصه نظم بینالمللی همسو است. حضور چین در بندرهای اقیانوس اطلس و حوزه دریای کارائیب، برای مهار آمریکا و کاهش سرعت آن در اطراف چین و سایر نقاط جهان است. آمریکا برای حضور در حیات خلوت چین برنامه دارد. در مقابل، چینیها نیز به دنبال حضور در حیات خلوت آمریکا هستند. پکن از این طریق به دنبال رقابت دریایی با آمریکا و شکست تحریمهای آن است. موضع ایران با چین در این نگرش راهبردی، همسو است.
در توسعه پروژه بندرهای چینی، کشورهای محوری تعیینشدهاند که پاکستان، سریلانکا و برخی از کشورهای حاشیه خلیجفارس، برخی کشورهای آفریقای ساحل اقیانوس اطلس و اروپا در این دسته جای میگیرند. در این میان هرچه نقش پاکستان، ترکیه و کشورهای حاشیه خلیج در رویکرد توسعه بندرهای چینی جایگاه محوری پیدا کنند، نقش ایران به حاشیه خواهد رفت.
ایران که اکنون رقابت بندر چابهار با گوادر پاکستان را متوقف کرده است، ضروری است در سیاست توسعه بندری چینی، جایگاه جدیدی برای خود تعریف نماید که از رهگذار آن بتواند با کشورهای رقیب خود در غرب آسیا، جنوب آسیا، اطراف دریای خزر رقابت نماید. این نگرانی وجود دارد که توسعه بندر کشورهای مناطق مذکور، نقش ایران را در سیاست بندرهای چین به محاق میبرد.
تجربه تلخِ سودان را جدی بگیریم

کشوری بود بنام سودان با ۹۷ درصد جمعیت مسلمان، دومین کشور بزرگ قاره آفریقا و از نظر معادن و ثروت در وضعیت مناسبی بود. دیدگاههای سیاسی این کشور به ایران و جبهه مقاومت و شخص رهبری نزدیک بود.
کمکم فشارهای بینالمللی به این کشور زیاد شد. آمریکا و اروپا تحریمش کردند، اسرائیل به توطئه داخلی کشور دامن زد و کشورهای عربی و خصوصاً عربستان به فشار بر او اضافه کرده، به گونهای که حتی در سال ۱۳۹۲ اجازه عبور هواپیمای آن بر فراز آسمانش را ندادند، چون راهی ایران بود.
عمرالبشیر، رییس جمهور این کشور بعد از مقاومتی سخت، به خیال خودش تسلیم شد تا بتواند فشارهای بینالمللی را کم کرده و از مواهب رابطه با غرب و عرب بهره ببرد و آنها که به ظاهر یک خواسته بیشتر از او نداشتند: دست کشیدن و جدایی از جمهوری اسلامی ایران!
او تسلیم شد و رسماً با ایران قطع رابطه کرد و در پیمانهای ضد ایرانی عضو شد. اما باز رابطه با کشورهای عربی و غربی بهبود نیافت. او قدمی دیگر برداشت تا بتواند اعتمادسازی کند و آن قدم شوم، نامش رفراندوم بود!
رفراندوم انجام داد و در کمال تعجب، کشور به دو تکه تقسیم شد و سودان شد دو کشور شمالی و جنوبی که سازمان ملل و کشورهای غربی و عربی نیز آن را با رسمیت شناختند؛ اما باز ماجرای مصیبت سودان تمام نشد.
سودان رسماً دشمنی خود با ایران و جبهه مقاومت را اعلام کرد و حتی در دفاع از عربستان، به یمن هم لشکرکشی کرد. آمریکا و عربستان و دیگران هم تحریمهای خود را برداشتند؛ اما بهانهای جدید پیدا شد و آن اینکه عمر البشیر دیکتاتور بوده و باید از قدرت کنارهگیری کند. او هم چارهای نداشت و از قدرت کنار رفت؛ اما بجای منزل، به زندان انداختنش!
دیگر نه سودانی بود، نه سیاست خارجیِ حامی ایران و نه عمرالبشیری که حتی بر خلاف همه دیدگاههایش با اسراییل هم وارد رابطه شده بود؛ اما مصیبت سودان ادامه داشت.
در سودان کودتا کردند، جنگ داخلی راه انداخته و هزاران نفر کشته و زخمی شدند و دنیایی که این همه وعده به سودان داده بود، فقط دارد تماشا میکند و از کشته شدن مردم و ویرانی این کشور لذت میبرد.
حال مقایسه کنید سرنوشت سودان را با کشورهایی همچون ایران، سوریه و یمن که دقیقاً همین خواستهها را از آنها داشتند. اینان تحریمها و فشارها را تحمل کردند و ایستادند تا نشان دهند هزینه مقاومت بسیار کمتر از هزینه تسلیم است.
و سودان شد درس عبرتی برای مردم ایران تا بدانند چطور در پس هر عقبنشینی از محور مقاومت و دیکتاتور دانستن رهبران سیاسی و حتی رفراندوم ادعایی آنان، پایان کار کشوری به نام ایران با تجزیه و جنگ داخلی هدفگذاری شده است.
اما مقاومت و اطاعت از رهبری، تمام این معادلات را برهم میزند.
پینوشت:
آنچه که بر سودان آوردند، یک تجربه تلخ نیست؛ بلکه بر اساس اسناد متقن و خدشهناپذیر، نسخهای است که برای ما هم نیز نوشته بودند و طی ۳۶ سال اخیر در راستای نظم جدید جهانی و خاورمیانه جدید (نظم آمریکایی و قرن آمریکایی) با دهها روش برای تجزیه ایران به چند کشور (که نقشهی آن در اینترنت قابل مشاهده است) تلاش کردند؛ اما نه تنها موفق نشدند؛ بلکه به برکت نعمت ولایت فقیه، تمام نقشههای آمریکاییها در منطقه با وجود هزینه فوق سنگین هفت هزار میلیارد دلاری، با شکست مفتضحانه مواجه شده و اینک طبق آیه ۲۹ سوره مبارکه فتح، به شدت عصبانی هستند؛ اما این عصبانیت نه تنها برای آنها هیچ سودی ندارد؛ بلکه بر سرعت نابودی آنها میافزاید.
بله ما به ولایت فقیه میبالیم و به جهان فخر میفروشیم
الْحَمْدُ لِیَّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللَّهُ کلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُ کَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ؛ ستایش خدای را که ما را بر این مقام رهنمایی کرد که اگر هدایت و لطف الهی نبود، ما به خود به این مقام راه نمییافتیم، همانا رسولان خدایمان به حق آمدند (و ما را بر این مقام رهبری کردند) و اهل بهشت را ندا کنند که این است بهشتی که به واسطه اعمال صالح به شما به ارث دادهاند. فاعتبرو یا اولی الباب.
شکرگذاریِ نعمت بزرگ برخورداری از نظام اسلامی و رهبر فقیه، حکیم و مقتدر آن را فراموش نکنیم و برای رفع مشکلات جامعه اسلامی دعا کنیم.