سید هادی سیدافقهی، کارشناس و تحلیلگر مسائل منطقه غرب آسیا در گفتگو با رسا، اصل ماجرای تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ را مبارزه با اسلام یا اجرای طرح و برنامه کلان اسلامستیزی عنوان کرد و گفت: این مرکز همواره هدف صهیونیستها و حتی وهابیها بوده است و پولهای زیادی خرج کردهاند تا تحریکات، شایعات و اتهامات را متوجه این مرکز کهن کنند.
وی به تعطیلی موقت چند باره این مرکز اشاره کرد و ابراز داشت: مقابلاتی با این مرکز و پنجاه مرکز وابسته در آلمان انجام میشد؛ اما بعد از مسائل غزه و حمایت از فلسطین و مفاهیم اسلامی، در راستای محدودیت گسترش فرهنگ اسلام و اتهامزنی و بد نام کردن جمهوری اسلامی ایران، این مرکز را حامی حزب الله، تروریست و فلسطین و حماس اعلام کردند و با ادبیات خود که کشورهای اروپایی حماس را یک سازمان تروریستی میدانند و حامیان فلسطین را به یهودستیزی متهم میکنند، با جدیت بیشتر تعطیلی این مرکز را پیگیر شدهاند.
سیدافقهی جناحهای راست افراطی زمان شولتز را مصمم در تعطیلی این مرکز عنوان کرد و افزود: اینها تصمیم خود را گرفتند و به بهانه اینکه این مرکز یهودستیز، تروریست، افراطگرا و نفرت پراکن است و بیشتر نسل جوان را به خود جذب کرده است، با این مرکز مقابله کردهاند. جناحهای رادیکال راست در اروپا؛ هم ضد مهاجرنشین و هم ضد تفکرات اسلامی هستند و در این مبارزه خود، هیچ ملاحظهای نمیکنند.
کارشناس و تحلیلگر مسائل غرب آسیا به صدور حکم دادستان مبنی بر بستن تمام شعب مرکز اسلامی هامبورگ و مصادره اموال آن را مد نظر قرار داد و تصریح کرد: اگر این مصادره اموال حقیقت داشته باشد، این کار بر خلاف تمام قوانین حقوق بشری و آزادی ادیان است. غرب با ادعای مهد آزادی بیان و آزادی عقیده، گوش فلک را کر کردهاند، حال اجازه نمیدهند که مسلمانان امور حسبیه و عقیده و فرهنگ خود را پیگیر باشند!
وی با تأکید بر اینکه در این مرکز، نه اسلحهای کشف شده و نه تشکیلات مخفیانهای وجود داشته است، گفت: اینها فقط اتهام بوده است و این مسلمانان بیدفاع فقط به خاطر پایبندی به عقاید خود مورد فشار قرار گرفتهاند. در آلمان مردم به شدت به اسلام، قرآن و فلسطین علاقمند هستند. غزه حدود ده ماه است در 350 کیلومتر مربع مورد نسلکشی قرار گرفته است؛ ولی ایستاده و اعلام شکست نمیکند. همین باعث جذب قلبهای پاک اروپا و آلمان به سمت فلسطین شده است و میترسند که غرب مجدد به وسیله اسلام فتح شود.
سیدافقهی سقوط اخلاقی غرب در تمام زمینهها را مد نظر قرار داد و تصریح کرد: پس از همجنسبازی، کار به جایی رسیده است که میگویند جنسیت کودک به دنیا آمده را تعیین نکنید تا اینکه خود بزرگ شود و جنسیتی برای خود تعیین کند! این نشان میدهد که اینها در باتلاقی هستند که نمیخواهند از آن خارج شوند. وقتی مردم میفهمند که اسلام به دنبال تکامل، آزادی، معنویت و حفظ شئونات است، به آن جذب میشوند.
کارشناس و تحلیلگر مسائل غرب آسیا، در پایان، تمام این رفتار و عملکرد برای تعطیلی مرکز اسلامی هامبورگ و شعب آن در سراسر آلمان را به خاطر فشار شدید استکبار و صهیونیسم جهانی عنوان کرد و گفت: این مرکز الان در محاصره پلیس است و مردم مسلمان منطقه را ترک نکردهاند و مراسم خود را برگزار میکنند؛ حالا باید ببینیم که پلیس تحمل میکند یا با آبپاش و تفنگ ساچمهای و مانند آن با مسلمانان برخورد خواهد کرد.
نکات قابل تأمل آیتالله مشکینی درباره ولیفقیه
آیتالله حاج شیخ علی مشکینی از جمله شخصیتهای کمنظیری است که در تاریخ انقلاب اسلامی نقشآفرینی کرده و در قامت مدرس حوزه علمیه قم، دارای اندیشههایی بدیع و ستودنی است.
ایشان توجه ویژهای به تبعیت از «ولی فقیه» داشتند و علاقه مرحوم آیتالله مشکینی به رهبر معظم انقلاب اسلامی، شهره خاص و عام بود.
ایشان در ۴ اسفند ۱۳۷۷ در جمع اعضای مجلس خبرگان رهبری گفته بودند: «... اگر چنانچه در این حکومت ما، مسئله رهبری خلل پیدا کند یا نعوذبالله این اصل از اصول قانون اساسی برداشته شود و این عمود خمیهی دین، خدایناکرده شکسته شود، والله و به حقیقت سوگند که اسلامزداییای پیدا میشود که دیگر نهایت ندارد! بنابراین، این معنا بر ما وظیفه است! بنده معتقدم که یکی از مهمترین وظایف شما خبرگان... مسئله حفظ رهبری است.»
آیت الله مشکینی در بخشی از بیانات خود در اجلاس افتتاحیه دوره چهاردهم خبرگان رهبری به تاریخ ۱ اسفند ۱۳۸۵ بیان کردند: «... این یک سنت جاریه الهی است؛ یعنی تعیین ابدال از انبیاء و امامان تا منصوبان از جانب آنان. این قانون کلی را خدا در قرآن بیان کرده است: «مَا نَنْسَخْ مِنْ آیةٍ أَوْ نُنْسِهَا نَأْتِ بِخَیرٍ مِنْهَا أَوْ مِثْلِهَا». آیه در قرآن، چند معنا دارد. آیه، یعنی آیه یک سوره، این یکگونه آیه است.
آیه، نشانههای الهی در انفس و آفاق دنیا و آیه، بندگان خاص و صالح خدا از پیامبر و امام و عالم و امثال آنان؛ اینها همه آیات است. قرآن میگوید: «ما ننسخ من آیه» هیچ آیهای را برنمیداریم، مگر اینکه نظیر او را به جایش تعیین کنیم. این وظیفه الهی بزرگ و سنت الهی بزرگ است که خبرگان، این سنت را بحمدالله متکفل است.
خبرگان، بحمدالله، در این باره امتحان خود را دادهاند. صبح آن روز که خبر ارتحال امام امت رضوانالله علیه، در کشور پیچید و ضدانقلابهای خارج به فرودگاهها ریختند که تحفه فساد به ایران آورند، شب نشده بود که ندایی از رسانههای ایران در انتخابِ رهبر عظیمالشأن به گوش مردم رسید. چه کردند؟ بزرگترین و مهمترین کار را در کوتاهترین زمان انجام دادند و اگر چنین نبود، معلوم نبود که وضع این کشور چه میشد. خبرگان، آن روز انتخابی کردند که هر چه زمان پیش میرود، حقانیت و استواری آن روز، آن انتخاب، روشنتر میشود و الان هم از دلهای پاک علاقهمندان انقلاب و نظام، ندای «آفرین بر آن انتخاب» شنیده میشود.
امروز نه تنها از دوستان؛ بلکه از همه متفکران منصف نیز میشنویم که میگویند: «آیتالله خامنهای رهبر مقتدری است که توان اداره جهان اسلام را دارد». خبرگان چنین انتخابی کردند.
تعابیر قابل تأمل آیتالله مشکینی درباره ولیفقیه
حجتالاسلام والمسلمین اجاقنژاد که مدتی شاگرد آیتالله مشکینی بود، با اشاره به ایام مبارزه میگوید: [در سال ۱۳۵۵]، روزی در جلسهای که آیتالله مشکینی با طلبههای مشهدی داشتند و من هم در آنجا حضور داشتم. یکی از طلبهها درباره شخصیت آیتالله خامنهای از ایشان پرسید. ایشان در حالی که با دست به سمتِ خانه آیتالله خامنهای اشاره میکردند فرمودند: «آقای سیدعلی خامنهای صد سال از زمان جلوتر است.»
منبع: زندگی و مبارزات آیت الله مشکینی - مرکز اسناد انقلاب اسلامی