موقعی که من به وزارت کشور رفتم، بعضی از خانمها در آنجا حجاب کامل نداشتند، حتی روسری هم نداشتند. خانمهایی که قبل از انقلاب در آنجا بودند و کار میکردند، مانده بودند؛ چون در آن موقع از طرف امام دستوری صادر نشده بود که زنهای بیحجاب را اخراج کنند. اما بعد، این مسئله مطرح شد که در نظام جمهوری اسلامی، زنان بیحجاب و آرایشکرده نباید در وزارتخانهها مشغول کار باشند و امام طی دستوری فرمودند: خانمها یا باید حجاب داشته باشند و یا باید اخراج شوند.
اولین موضعگیری بنیصدر در مسائل اسلامی این بود که پس از دستور امام در این مورد، در شورای انقلاب گفت: یعنی چه؟ من به زنم هم نمیگویم که لچک سرش کند. (از روسری به لچک تعبیر میکرد، تعبیری که برخی برای توهین، آن را به کار میبردند.) اگر دلش خواست حجاب داشته باشد، اگر دلش نخواست که هیچ، اصلا در مسائل دینی اکراهی نیست، (لا اکراه فی الدین) زور که نیست، بالاخره شاید کسی دلش نمیخواهد چادر یا حجاب داشته باشد.
ولی بالاخره امام دستور قاطعی داد که هر کس حجاب را نمیخواهد، حسابش را تصفیه کنید، بازخرید کنید برود. تعدادی از خانمها پذیرفتند و رفتند. عدهای از خانمها علاوه بر این، سوابق اخلاقی خوبی هم نداشتند. البته بعضی خانمها هم واقعا در وزارت کشور سنگین بودند و آنها که ماندند خانمهایی بسیار سنگین، منظم و عفیف بودند. وقتی به آنها گفتند: باید حجاب داشته باشید، پذیرفتند و از اصل، خانمهای خوبی بودند و شاید برخی از آنها حداقل حجاب را از پیش رعایت میکردند.