آقای پزشکیان
مبارکتان باشد؛ اما قول دهید که...
اسماعیل فخریان
پیروزیتان را در رقابت نفسگیر ریاستجمهوری تبریک میگویم.
۱. عدهای از حامیان شما در گذشته نهچندان دور، انتخابات را تحریم کردند، عدهای از آنها هم انتخابات را مهندسی شده میخواندند و میگفتند هرکه را نظام بخواهد از صندوق در میآورد، عدهای هم ریاست جمهوری را امری فرمایشی میدانستند، لطفاً الآن که شما از صندوق رأی مردم خارج شدید، به همه آنها بگویید که غلط میپنداشتند. البته آنها خودشان به غلطشان واقف بودند و شدند، و الا اینطور از شما حمایت نمیکردند.
۲. آقای پزشکیان! من به شما تبریک میگویم؛ اما از شما بابت بیانصافیهایتان نسبت به شهید جمهور گلایه دارم. از تهمتها و لجنپراکنیهایی که بعضی از نزدیکان شما مرتکب شدند، سخت دلخورم. حالا که رئیس جمهور شدید، بیایید و صادقانه از آنچه که خلاف گفتید، توبه کنید و صادقانه برای مردم از آنان که با دروغ، تهمت، سیاهنمایی برای شما رأی جمع کردند، تبری بجویید.
رهبری فرمودند: آنکه پیروز انتخابات میشود، به خدا قول دهد که از آدمهایی که ذرهای با امام و انقلاب زاویه دارند، استفاده نکند.
۳. آقای پزشکیان! عدهای از نزدیکان شما، سالها با مسئولیتهای سنگینی که در کشور داشتهاند، به مردم خیانت کردهاند، دروغ گفتهاند، بحران ایجاده کردهاند، پای دشمن را به کشور باز کردهاند، کشور را به عقب راندهاند. شما را به خدا از آنها استفاده نکنید.
بیایید و قول دهید خدمت کنید، نه ...؛ موفق و پیروز باشید.
کاهش مشارکت، اعتراض به وضعیت اجرایی کشور، نه اصل حاکمیت
علیرضا قاسمی
اصل اینکه افزایش یا کاهش مشارکت در انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری را که هر کدام یک جزء نظام سیاسی و نه کل آن است، به افزایش و یا کاهش سرمایه ملی و مقبولیت عمومی نظام سیاسی تعبیر شود، درست نیست. چرا؟
برای اینکه کاهش و افزایش مشارکت مردم، بازتاب رضایت یا عدم رضایت مردم از روند اداره کشور است، نه لزوماً بازتاب رضایت و عدم رضایت از فلسفه سیاسی و اصل حقانیت و مردمی بودن نظام سیاسی است.
چطور میشود گفت در انتخاباتی که مثلاً "در سال ۱۳۸۲ با مشارکت ۵۱ درصد برگزار شده است را نشان کاهش محبوبیت نظامی بدانیم که در انتخابات شش سال پس از آن، مشارکت ۸۵ درصدی را شاهد بوده است؟ مگر محبوبیت نظام سیاسی، ظرف شش سال دچار تحولی در حد ۳۴ درصد میشود؟ بنابراین اصلاً انتخاباتهایی که برای یک جزء نظام برگزار میشود، چه افزایش داشته باشد و چه کاهش، شاخص ارزیابی نظر مردم در باره نظام سیاسی نیست.
یک مثال دیگر، مشارکت مردم در انتخابات مجلس خبرگان رهبری، نوعاً با مشارکت بسیار کمتر از انتخابات مجلس شورای اسلامی همراه میشود و حال آنکه در دورههای اخیر، این دو انتخابات در یک روز برگزار شده است. خب عدد مشارکت در کدامیک، عدد مقبولیت نظام سیاسی است؟
هکذا مشارکت مردم در انتخابات شوراها بسیار کمتر از مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری است. خب کدام عدد، ترجمه محبوبیت نظام سیاسی است؟
مشارکت مردم، ارتباط مستقیمی با دغدغه مردم دارد. در مورد خبرگان با همه اهمیتش، مردم دغدغه پیدا نمیکنند؛ چون موضوع آن، دغدغه روزانه شهروندان نیست. هکذا شورای شهر به دلیل محدود بودن حوزه عمل آن، در مقایسه با مجلس شورای اسلامی خیلی محل توجه مردم نیستند. اینها ربط روشنی با مقبولیت یا عدم مقبولیت نظام سیاسی ندارد.
اما همین موضوع میزان مشارکت مردم از منظری دیگر:
دشمن با تبلیغات سیاسی که متاسفانه توسط بعضی جریانات سیاسی و حتی بعض زیادی از ما همراهی شده است، کاهش نسبی مشارکت مردم در دو انتخابات سه سال اخیر را دلیل کاهش مقبولیت و در نتیجه کاهش مشروعیت نظام سیاسی مذهبی ایران معرفی کرده است و بر این اساس باطل، طمعهایی به امنیت و افق و اقتدار جمهوری اسلامی پیدا کرده است.
رهبر انقلاب فرمودند: ممکن است یک تعدادی باشند که از یک مسئول خوششان نیاید یا یک تعداد افراد باشند از اصل نظام خوششان نیاید؛ نه اینکه ما چنین کسانی نداریم؛ چرا هستند در کشور، آزادانه حرف هم میزنند، حرفهایشان هم میشنویم، میدانیم هم چه میگویند، یعنی اینطور نیست که پنهان باشند از چشمها و دیده نشوند. میدانیم کسانی هستند، میشناسیم، با اصل این نظام و اصل تشکیلات اسلامی حکومت خیلی موافقتی ندارند. خب بله، اینها هستند؛ لکن اینکه ما هر کسی رأی نداد را ملحق به اینها بکنیم، این خیلی خطای بزرگی است. این خطا را نباید کسانی مرتکب بشوند. نه! مشکل دارد، گرفتاری دارد، کار دارد، حوصله ندارد، وقت نمیکند، انواع و اقسام موانع برای این کار وجود دارد.
باید به گونهای هنرمندانه عدم ربط دو موضوع مقبولیت دستگاه اجرایی کشور که در دورههای مختلف تابعی از رضایت و عدم رضایت مردم از روند اجرایی مقطعی که به انتخابات منتهی گردیده است میباشد و نوسان پیدا میکند را از مقبولیت و مشروعیت نظام سیاسی که امری بالنسبه پایدار است، جدا کنیم.
انگشت انگشت مبر
تا خیک خیک نریزی!
مردی از راه فروش روغن، ثروتی فراوان اندوخته بود و به خاطر حرصی که داشت، همیشه به غلام خود میگفت:
در وقت خرید روغن، هر دو انگشت سبابه را به دور پیمانه بگذار، تا روغن بیشتری برداشته شود. برعکس در وقت فروختن، آن دو انگشت را درون پیمانه بگذار، تا روغن کمتری داده شود.
هر چه غلام آن مرد را از این کار زشت بر حذر میداشت، توجه نمیکرد.
آن مرد، روزی هزار خیک روغن خرید و برای فروش، آنها را بار کشتی کرد تا در شهر دیگری بفروشد.
وقتی کشتی به میان دریا رسید، دریا طوفانی شد.
ناخدا فرمان داد: تمام بارها را به دریا بریزید تا کشتی سبک شود و مسافران از خطر غرق شدن برهند.
آن مرد از ترس جان، خیکها را یکییکی به دریا میانداخت.
در همین حال غلام گفت: ارباب! انگشت انگشت مبر تا خیک خیک نریزی!
فرصت خوب ماه محرم،
برای تبیین مسئله حجاب بانوان
عالیه سادات
یکی از انحرافات فکری و اعتقادی که اتفاقاً در خود بدنه افراد مذهبی نسبت به حل معضل حجاب به وجود آمده، این است که خود را نسبت به حل این مسئله ناتوان میدانند و امیدوار به امدادهای غیبی امام زمان (عج) جهت تصرف قلوب و یا قلع و قمع فساد هستند؛ اما در پاسخ به این بزرگواران باید گفت: اولاً: تا همین الان هم اگر با آن حد از سرمایهگذاری و طراحی عملیاتهای توطئه علیه این کشور هنوز مسئله اصلی ما حجاب است؛ ولی مسئله اصلی کشورهای اروپایی پمپاژ محتوای جنسی در مدارس کودکان؛ پس همین دینداری در زیر هجمههای دشمن را مدیون دعاها و امدادهای امام زمان (عج) و فرهنگ شهادت میدانیم. اما اینکه امام ما دعاگوی ماست و با حضور و توجهش، نقشههای شیاطین بر باد میرود، از وظایف ما به عنوان عنصر مذهبی در جامعه نمیکاهد. مسئله حجاب، قابل حل است و اتفاقاً هم وظیفه ما، حل آن است و راهکارهای حل آن هم در قرآن و آموزههای دینی ما به کرات آمده و حل مسئله حجاب و سوق دادن جامعه به سمت معنویت است که زمینه حضور امام و تشکیل حکومت مهدوی میشود. آنچه که امروز جامعه ما را از بیبند و باری و استحاله فرهنگی نجات میدهد، احیای "امر به معروف و نهی از منکر" است که نیازمند یک جنبش اساسی برای این فریضه هستیم که اتفاقاً جامعه ما هم با برکت محرم حسینی با این امر یک قرابت وجودی دارد. اما مسئله مهمتر، امر به معروف و نهی از منکر شکل نمیگیرد، مگر اینکه جامعه با حقوق انسانی خود آشنا شده و خود را عضو اثرگذار و اثرپذیر جامعه بشناسد و منافع خود را در اشتراک تعالی تکتک اعضای جامعه بیابد که ترویج این مسئله، هنر میخواهد. دوماً: به مدد فضای مجازی رها شده، شعبان بیمخها و پری بلندهها صاحب رسانه شده و جای امثال بهشتیها و مطهریها در بین نوجوانان ما را گرفتهاند و متاسفانه پارهای از نوجوان ما در دنیای مجازی اصالتهای فرهنگی و اخلاقی را گم کردهاند و تا دیر نشده باید نسبت به هویت زن مسلمان و هویت زن عروسکی غربی و تقابل تمدنی، تبیین و تفهیم شوند. جنگ شناختی بسیار جدی است و دعای امام زمان (عج) شامل کسانی است که به عرصه مجاهدت و تبیین آمدهاند، وگرنه عافیتطلبان خانهنشین چه سنخیتی با تشکیل حکومت جهانی و این همه زد و خورد تمدنی در دنیا دارند؟
از این ماه پر برکت نهایت استفاده را برای جهاد تبیین داشته باشیم که بانوان این سرزمین، منتظر یاری ما هستند...
طرح هفته
عاشورا درس پایداری در برابر ظلم